حرکت اعتراضی عمار عمارلو جلوی مجلس رژیم را چه کسانی ترتیب داده اند؟!

0
320

تحصن یک طلبه حوزه علمیه قم و همسرش جلوی مجلس شورای اسلامی، مورد توجه عده ای دیگر از طلبه ها و برخی از فعالان دانشجوئی که بسیجی می باشند قرار گرفته است. این بسیجیان و طلبه ها نیز به عمار عمارلو، طلبه ای که فرزند شهید نیز هست پیوسته اند. وی از روز دوشنبه ششم ماه مهر، جلوی مجلس آخوندی چادر زده، و به اتفاق همسر و فرزندانش به عنوان معترض به ” برجام ” در آن زندگی می کند. عمار عمارلو و بسیجیان معترض به توافق هسته ای جمهوری اسلامی با پنج به علاوه یک، بر روی چادر هائی که در آن زندگی می کنند؛ با نصب پلاکاردهائی بر چادرهای شان، خواستار ” رد برجام ” از سوی مجلس شورای اسلامی شده اند!

معترضان به این دلیل که در توافق هسته ای آخوندها با قدرت های بزرگ جهان، لغو همه تحریمها لحاظ نشده است؛ خواستار رد این توافق از سوی نمایندگان مجلس می باشند. با آنکه تعداد این چادرها و متحصنین درون آنها زیاد نیست؛ با این حال، اصولگرایان و تیم سعید جلیلی در رسانه های خودشان، به این موضوع پر و بال زیادی داده اند. که البته باید چنین هم باشد، چون مخالفت های ایشان با حسن روحانی رئیس جمهور رژیم آخوندی، که تیم مذاکره کننده او(وزیر امور خارجه و همکاران وی) چنین آشی را برای حکومت اسلامی پخته اند؛ اصولگراها نیز جهت بی ارزش نمودن تلاش های رقیبان خودشان، و از بیم آنکه در انتخابات بعدی ریاست جمهوری دوره دوازدهم این رژیم، بازار اصلاح طلبان را باز هم کساد نمایند؛ به چنین حیله ای متوسل شده اند!

البته نقش خود خامنه ای هم در این جریان بی اثر نیست؛ رهبر جمهوری اسلامی، که پس از به توافق رسیدن تیم مذاکره کننده از سوی دولت با 1+5 ، در سخنرانی های متعدد خودش، هر بار ” یک میخ به در زده و یک میخ هم به تخته “؛ نه کاملا موافقت خویش را با آن اعلام نموده، و نه در این باره کاملا اظهار مخالفت کرده است. اما از واکنش هائی که نسبت به حکومت آمریکا ابراز می دارد؛ قابل درک است که زیاد از این موضوع رضایت ندارد. چون بعد از یکی دو روز که از توافق آنها گذشته بود؛ به گونه ای سخنان اش را ایراد نموده است؛ که فریاد رسای ” مرگ بر آمریکا ” از طرف حاضران در آن محل را، چنان بلند گردانده است؛ که به گوش دولتمردان گروه پنج به علاوه یک مخصوصا آمریکا برسد. و هم امضاء کنندگان از طرف دولت خودشان را نیز مورد خطاب خویش قرار داده باشد!

با گفتن رئیس جمهور محترم از سوی خامنه ای، و بیان کردن رهبر معظم انقلاب از طرف حسن روحانی، نمی توان بر خوب بودن روابط ایشان با یکدیگر اذعان داشت. البته سنت حکومت جاهلانه جمهوری اسلامی از آغاز تا کنون، بر این منوال بوده است؛ که با تمام اختلافاتی که با همدیگر دارند؛ هر گاه مسأله ای پیش آمده که مصلحت های رژیم شان را به خطر بیندازد. آقایان بی درنگ با هم کنار آمده اند؛ تا بیگانگان از اختلافات میان ایشان سوء استفاده نکنند. اما آیا تا به کی خواهند توانست با چنین نیرنگ هائی، سیمای ظاهری حکومت شان را آرام و بدون دغدغه نشان بدهند؟!

و نیز از آنجائی که تا کنون، رسم سران این حکومت بر خودکامگی و قدرت پرستی بوده است؛ امکان ندارد که بیشتر بتوانند به این نمایشات فکاهی خودشان ادامه بدهند. زیرا همانگونه که می دانیم، امری که در میان اینها به فراوانی قابل تشخیص است؛ انواع جناح های مختلف درون رژیم می باشد؛ که مانند حزب های کوچک و خصوصی در میان خودشان برپا نموده اند. هر یک از این قدرت پرستان، دارای گروه های مخصوص خودشان در کشور می باشند؛ که تا بیشتر بتوانند زور سیاسی و اقتصادی خودشان را بر رقیبان خویش بشناسانند؛ و در این رابطه، این آن را تضعیف می کند؛ و آن دیگری هم این را در نقطه پائین تر از خودش قرار می دهد!

با توجه به این که سعید جلیلی فرد منتخب خامنه ای، برای تصدی پست ریاست جمهوری دولت یازدهم در کشور بود. همچنین با پذیرش این امر، که جلیلی هنگام شرکت نمودن در مذاکرات هسته ای، نهایت ضعف و ناتوانی خودش را به اثبات رسانده است. در ظاهر امر چنین به نظر می رسد؛ که تا این موقع حسن روحانی چند گام از خامنه ای جلو افتاده، و در میان موافقان داخلی حکومت ننگین شان، و نیز درون جوامع بین المللی در دنیا، نسبت به خامنه ای شهرت زیادتری برای خودش دست و پا کرده است!

بر این اساس، حرکت اعتراضی عمار عمارلو طلبه حوزه علمیه قم، و تعدادی از دانشجویان بسیجی جلوی مجلس اسلامی، می تواند از خواست و اراده ی خود خامنه ای برآمده باشد. که با تبانی با اصولگرایان رژیم شان، و نیز با واداشتن فرد ضعیف و بی اراده ای مانند سعید جلیلی جهت برافروختن آتش تحصن چند طلبه مزور و چند بسیجی بی مقدار جلوی مجلس، در نظر دارد که با یک تیر دو نشانه را مورد هدف قرار بدهید!

تیر مورد نظر را به سوی رئیس جمهور پرتاب کرده است؛ اما چون این تیر باید از طریق مجلس، حسن روحانی را مورد هدف قرار بدهد. باید که ابتدا به علی لاریجانی رئیس قوه مقننه اصابت نماید. که هم او و هم نمایندگان مجلس حتی تندروهای آن را جهت مورد تصویب ضمنی قرار دادن ” برجام ” تحقیر و تضعیف نماید. سپس از میان آنان عبور کند و به پیکره دولت یازدهم اصابت نماید!

زیرا معترضان به برجام، که بهتر است بگوئیم ایادی و مزدوران بیت رهبری، معتقد هستند؛ که حتی نمایندگان تندروی مجلس نمی بایست که به این توافق بها می دادند. اما ظرف این چند روز چادرنشینی اعتراض کنندگان به مجلس، تعدادی از نمایندگان آن مانند سید محمود نقویان عضو کمیسیون ویژه “برجام” و سید حسین نقوی حسینی سخنگوی این کمیسیون، و تعدادی دیگر از نمایندگان دیگر مجلس هم، که ناچار به توافق رأی داده بوده اند؛ به چادر ایشان رفته و با آنها صحبت کرده اند. همگی شان به اتفاق بیانیه ای را تنظیم نموده اند؛ که دست کم چنانچه دولت و مجلس به رد برجام نپردازند. ملزم گردند که این بیانیه را به برجام پیوند بدهند. چنین به نظر می رسد، که همه اینها نقشه هائی برای در فشار گذاشتن حسن روحانی باشد!

امید که هر چه زودتر، همگی این اشغالگران، با حرکت قهرمانانه ی ملت ایران، در چنان فشاری قرار بگیرند؛ که به جای پاپوش درست کردن برای همدیگر، دم شان را روی کول شان بگذارند و بگریزند!

محترم مومنی

مقاله قبلیغیرتِ جوجه خروسی…
مقاله بعدیتصاویری از حملات هوایی روسیه در سوریه
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.