جنگ کلامی رؤسای کشورهای روسیه و ترکیه!

0
263

آنانی که به جنایات داعشی های دیوسیرت، انرژی ماندگاری تزریق می کنند؛ در صورت صحت داشتن این خبر، از خود این جنایتکاران وحشی، جانی تر و خبیث تر می باشند. به استناد ضرب المثل ایرانی ” تغاری بشکند ماستی بریزد، جهان گردد به کام کاسه لیسان ” ، با پدیدار شدن دولت خودخوانده خبیث و سفاک و جانی اسلامی عراق و شام(داعش) ، سود پرستان منطقه خاورمیانه که برخی از سرزمین های آن، درون آتش حضور این تروریست های خونخوار در حال سوختن و نابود شدن هستند؛ در نهایت نامردمی، به جای آنکه جهت خاموش گردانیدن شعله های سرکش این آتش خانمانسوز، و برای رهائی کشور و هم میهنان خویش از شرارت های تروریستی داعشیان بکوشند. و در این باره دست به اقداماتی خیرخواهانه بزنند. و در عوض آنکه با کمک های فکری و عملی خودشان، به یاری در آتش ماندگان بی پناه بروند؛ در خفا و پنهانی، در حال همکاری های اقتصادی با داعشیان جلاد و تاریک اندیش و سیه دل می باشند!

چندی پیش در خبری که صحت و سقم آن محقق نبود، و منبع دقیق آن هم ذکر نشده بود؛ از معاملات مخفی نفتی چند کشور خاورمیانه ای، و نیز چند تاجر سودجوی سوری، سخن می گفت؛ با چنین مفهومی آمده بود. که نفت های استخراج شده توسط داعشی هائی که در پالایشگاه های سوریه و عراق، کنترل همه چیز را زیر نفوذ خویش گرفته اند؛ و نفت های استخراج شده در این دو مرکز را، با قیمت های بسیار بسیار نازل تر از بهای اصلی آن، به قاچاقچیان انرژی فسیلی در دنیا می فروشند؛ و این نامردمان نفع پرست هم، نفتی را که به قیمت پائین از داعش خریداری نموده اند را، با نرخ گران تری از آنچه خود پرداخت کرده اند؛ به اسرائیل و جاهای دیگر می فروشند. در آن خبر ناموثق در این رابطه، هم به دولتمردان ترکیه اشاره شده بود؛ و هم به سودجویانی در سوریه، که کشورشان زیر فشار بمباران های دشمنان و دوستان خودشان و نیز ستمگران داعشی، که نیمی از آن بمباردمان ها، از سوی دوستان بشار اسد(روس ها)، برای سرکوب کردن داعشی های متجاوز، از آسمان سوریه به ایشان حمله می کنند. گوئی همه این ناملایمات را نه می بینند و نه می شنوند. به هیچ مورد دیگری جز سود و منفعت خویش نمی اندیشند. نفت کشور خودشان را، از مهاجمان به مملکت شان می خرند؛ و آن را به کشورهای دیگر می فروشند؛ بدون آنکه به فکر هم میهنان از کشور گریخته خودشان باشند. بدون آنکه لحظه ای به آنها بیندیشند که چگونه در این سوز و سرمای جانکاه، با هزاران رنج و الم، تلاش می کنند تا خویشتن را به جای امنی برسانند؛ تا هم از دست داعشی های جانی رهیده باشند؛ و هم از جور دوستان بشار اسد جنایتکار و قدرت پرست نجات بیابند!

وزارت دفاع رویسه، امروز چهارشنبه دوم دسامبر 2015 میلادی، با انتشار اسنادی، مدعی شد؛ که رئیس جمهور ترکیه رجب طیب اردوغان و خانواده اش، در تجارت نفت با داعش دست دارند. دیروز هم با توجه به اشاراتی که روسها در این باره داشتند؛ رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه نیز اعلام کرد؛ چنانچه خریدن نفت از داعش توسط ترکیه اثبات شود؛ از سمت اش استعفا می دهد. رئیس آرتش روسیه نیز گفته است، از هنگام مطرح شدن این خبر(خریداری شدن نفت داعشی ها توسط ترکیه از سوی دولتمردان روسیه)، قیمت نفتی که داعشی ها می فروشند نصف شده است!

این موضوع که چه کسانی از داعش نفت می خرند؛ و آن را به چه کسانی می فروشند؟ با همه بد بودن و آزار دادن اش، به اندازه خبری که رئیس آرتش روسیه، در باب نصف شدن قیمت نفتی که داعشی ها از سوریه و عراق به دست می آورند و آن را به سودپرستان بین المللی می فروشند؛ دردناک تر نیست. این قدرت های بزرگ در گیتی، که مهم ترین ایشان به کمک پول های عربستان سعودی و قطر، این تروریست های وحشی را به وجود آوردند و سازماندهی کردند و به جان جهانیان انداخته اند. از ریز ریز کارهای داعشی ها خبر دارند؛ از تمامی مکان های استقرار یافتن ایشان مطلع می باشند؛ از چگونگی مراوده های آنها با سایر مسؤلان کشورهائی که به داعش کمک های همه جانبه می رسانند آگاه می باشند. چگونه است که با اینهمه امکانات و تجهیزات جنگی خودشان، هنوز بعد از چند سال نتوانسته اند؛ که این اشرار و جنایتکاران ددمنش را، در هم بکوبند و نابود گردانند؟!

ظاهرا، بسیار هستند آنانی که، بود داعش برای شان سرشار از منفعت است؛ و نبود آنها(ابوبکر البغدادی جانی و همدستان تهی مغز و جنایتکار او)، که همچون عروسک های خیمه شب بازی در خدمت قدرتمندان در جهان، با کشانده شدن نخ موجودیت ایشان به این سو و آن سوی منطقه خاورمیانه، که امیال شیطانی این اربابان اهریمن تبار را جامه عمل بپوشانند؛ بسیار ناخوشآیند خواهد بود. چنین است که تا به حال، هیچکدام شان با همه ائتلافی که به رهبری آمریکا راه انداخته اند؛ نتوانسته اند کار شامخی در این رابطه به انجام برسانند. زیرا تا زمانی که خاورمیانه ناآرام و جنجالی است؛ آنها نیز بر خر مراد سوار خواهند بود و با تمام وجودشان، از کیان آقائی و سروری خویش در جهان حفاظت می کنند!

محترم مومنی

مقاله قبلیحکومت اسلامی، نیکلا هِنَن، خبرنگار فرانسوی اسیر شده را آزاد کرد!
مقاله بعدیمنتقدان آمریکا بهترین‌های سال سینما را انتخاب کردند
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.