جنگ و صلح در اديان؛ چرا در سوريه مسئول ايم؟

0
133

دکتر کاوه احمدی علی آبادی

عضو هئيت علمي دانشگاه آبردين با رتبه پروفسوري

عضو جامعه شناسان بدون مرز(ssf)

اين يكي از پرچالش ترين مباحث عرصه اديان بوده و هست كه نسبت به دشمنان و كساني كه قصد جانمان را كرده اند، چه بايد كرد؟ اما براي بسياري از متدينان كه به ديني باور و حتي تعصب دارند، اما ايمان ندارند، چونان كه موجب تغيير شخصيت شان شده باشد و  يك “انسان” به معناي واقعي كلمه را در وجودشان ظاهر كرده باشد، آن پرسش از جايي كه در اديان مختلف پديد آمده و پاسخي به مشكل زمان اش بوده، نگريسته و فهم نمي شود، بلكه از جايي تصور مي شود كه در همه اديان بشدت نهي شده است: كشتار هر انساني به خاطر عقايد يا دينش همواره و در همه اديان حرام است؛ بدون استثناء. آغاز جنگ با ديگران و حتي دشمنان هميشه و در همه اديان حرام است؛ هر كسي حتي اگر با توسل به كوهي آيات و روايات چنين كند، از دين خارج شده است (چون همان آيات و روايات مي توانند از متشابهات باشند كه بنا بر نص كتب مقدّس تنها براي آزمودن مان گذاشته شده باشند). گرفتن انتقام از ديگران و دشمنان به صرف اين كه كساني را از ما كشته باشند، حرام و باطل است. در دين قصاص جايز شمرده شده و نه انتقام. يعني به صرف اين كه كسي از فرزندان، دوستان، خانواده، هم ايل و تبار يا هموطن ما را كشته باشد، نمي توانيم، فرزند، دوستان، هم ايل و تبار و هموطن طرف مقابل را بكشيم، بلكه تنها كسي را كه مرتكب قتل شده مي توانيم قصاص كنيم و توصيه شده كه بخشش از قصاص بهتر است، اما كساني كه نتوانند ببخشايند، اين حق را دارند كه تنها قاتل و مجرم را آن هم در حد آسيبي كه رسانده قصاص كنند و حتي نه بيشتر. امروز كه مي بينيم بمب گذاري هاي بي هدف و كور به نام جهاد صورت مي دهند، جاي هيچ بحثي نيست كه آن حرام و باطل است و در ازاي هر قطره خوني كه ريخته شده، آمران و عاملان بايد در دنيا و آخرت پاسخگو باشند و چنين جنايتكاراني بنا به نص كتب مقدّس تنها كتب نانوشته ذهن شان را دنبال مي كنند و بس و باز بنا به نص كتب مقدّس، آنان افترا زنندگان به خداوند و دين اش هستند. جزاي اخروي شان نيز بيش از جانيان غيرمتدين است، چون علاوه بر جنايت، به خداوند و دين اش افترا زدند. تا اينجا در ميان اديان مختلف جهان اختلافي نيست.

اما بحثي هست كه در ميان اديان مختلف جهان بوده و هست كه به اين مسأله مي پردازد كه اگر كسي جنگي را بر عليه شما آغاز كند و قصد جان شما و عزيزان تان و بي گناهان را كرده باشد، آيا حق دفاع از خود را داريد يا نه؟ بسياري از اديان توصيه اي در اين مورد نكرده اند و كشتن هر موجود زنده را جايز نشمرده اند؛ مثل بودايي و مسيحيت، مانوي و زرتشتي (بنا بر تعبير زرتشت و نه مغان). اما آيين مهر و ميترا، يهوديت و اسلام از ادياني هستند كه مشخصاً اجازه دفاع از خود و كساني كه قصد جان تان را كرده اند، مي دهد. يعني اگر كساني به شما و خانواده تان حمله كنند، تعدادي را بكشند، به تعدادي تجاوز كنند و بخواهند بقيه را نيز چنان كنند، شما حق داريد كه از خود و خانواده و ديگران دفاع كنيد و مانع شان شويد.

اين پرسشي بود كه در تاريخ اديان براي “مهر” ايجاد شد كه آيا او كه منادي مهر و محبت است، حق دارد كه در مقابل ستمگران با قدرت بايستد و در دفاع از مظولم و كشته شدگان، در مقابل ظالم و قاتل به جنگد. تداوم جنايات، او را بر آن داشت تا آن را چون رسالتي براي خويش بداند كه بشريت را از دست اين جور و جنايت برهاند و از اين سبب بسان ميترا ظهور مي كند و ستمگري را كه بسان گاوي وحشي تشبيه و توصيف شده، بكشد و مردم را از دست رنج ها و ستم ها و كشتارش برهاند. اما وقتي اين واقعه در غبار زمان نشست، دستخوش تغيير تعبير شد و شد بهانه اي براي حق كشت و كشتار در اديان (وضعيت مشابه اي كه اينك براي مسلمانان جهادي امروز پيش آمده)؛ پس نياز به منجي جديدي بود تا بار ديگر حقيقت قلب شده را اعلام بدارد و زرتشت ظهور كرد و گفت: «نبرد ما با تاريكي است و براي نبرد با تاريكي، شمشير نمي كشيم، بل چراغ مي افروزيم». درست است و زماني هست كه جور و جنايت از بابت جهل و ناآگاهي است و بايد خورشيد حقيقت را برافروخت تا تاريكي جهل و غفلت از بين برود. اما آن براي كساني مفيد است كه دستخوش سوءبرداشت شده اند، نه كساني كه از نفس جنايت لذت مي برند و وقيحانه بدان اصرار مي ورزند. زرتشت پاي ايمان خويش ماند و در حالي كه توسط يكي از پيروان متعصب آيين ميترا در يكي از قربانگاه هايش، كشته مي شد، قاتل اش را بخشيد و از خداوند نيز خواست تا او را ببخشايد. اين علوّ يك روح را نشان مي دهد و تو گويي نداي مسيحاست كه دوباره به گوش مي رسد؛ اما همگان نمي توانستند و نمي توانند از چنان بزرگواري روحي برخوردار باشند و حق زنده ماندن و زندگي كردن توسط خداوند به همگان اعطا شده كه هيچ كس حتي پيامبران و منجيان نمي توانند از انسان سلب كنند و قضيه هنگامي مهمتر مي شود كه دريابيم، ستمگران، جنايت مي كنند و بي شرمانه بدان افتخار نيز مي كنند و وقيحانه آن را بر گردن ديگران مي اندازد. اينجاست كه همان خداي درون هر انسان (وجدانمان) همان گونه قبلاً به او حكم مي كند: “و تو نخواهي كشت”، به او دوباره حكم مي كند كه جلوي جنايتي ديگر را بگيرد. اقدام براي ممانعت از چنين جنايتي از مسئوليت پذيري انسان برمي خيزد و چه بسا عدم دخالت در چنين درگيري هايي بسيار عافيت طلبانه تر باشد و چه كاري راحت تر از آن دور بايستيم و ديگران را به صلح و آرامش دعوت كنيم. اما آيا وقتي قربانيان فرزند و همسر و خانواده خودمان باشند چطور؟ آيا مي ايستيم و تنها به برحذر داشتن لفظي اكتفا مي كنيم؟ وقتي كه براي ماهه ها و سال ها جانيان بر كشتار خود اصرار داشتند، و در حالي كه ما در تمام طول اين مدت مدام آنان را لفظاً برحذر ساختيم، نه تنها مانع شان نشد، بلكه هر روز ابعادي جديد از سلاح هاي كشتار جمعي را به كار مي برند و در حالي كه در گفتار همچنان او را برحذر مي داريم، آيا نبايد دستمان را نيز دراز كنيم تا مانع از كشتار بقيه زنده ماندگان شويم كه به صف قربانيان نپيوندند و گريه ها و مويه هاي پس از آن، ديگر هرگز آنان را زنده نخواهد ساخت؟ چون اينك گزينه شما بين جنگ يا صلح و مرگ يا زندگي نيست، بلكه بين آن معركه گرفتاريد كه آيا بايد مظلوم و قربانياني كه همچنان كشته مي شوند يا قاتلي كه عده اي را كشته و مرگ او توقف كشتار بي رويه ديگران خواهد بود، يكي را انتخاب كنيد و قصاص او مانع از كشتار ديگران نيز مي شود!

اين آن رسالت انساني است كه ما را در سوريه برمي انگيزد جانيان اسد را رها نكنيم و آنان دو سال و اندي است بي وقفه از صلح سخن مي گويند، اما بي وقفه جنگ مي كنند و ما هنوز نيز مدام به آنان مي گوييم كه اين كشتار بي وقفه مردم شان را متوقف كنند، اما آنان نه تنها يك روز نيز آن را متوقف نكرده اند، كه هر روز از سلاح هاي كشتار جمعي جديد و با ابعادي وسيع تر استفاده مي كنند. آن درس عبرتي نيز براي ساير جانيان خواهد بود كه دريابند در عصري بسر مي بريم كه هيچ حكومت جنايتكاري نمي تواند با زور اسلحه بر روي جنازه هاي قربانيان، حكومت اش را برقرار كند.

در مورد حق دفاع و جنگ در مقابل دشمنان نيز تفاوت هايي بين امروز و ديروز وجود دارد كه بايد در نظر گرفته شود. در گذشته كه جنگ با شمشير، نيزه و خنجر و تسليحاتي بود كه تنها به يك نفر آسيب مي زد و جنگ چشم در چشم بود و شما كسي را كه قصد جانتان كرده بود، مي ديديم و مبرهن بود كه از او بايد در مقابل خود دفاع كنيد. اما امروز شما با سلاح هايي كشتار جمعي مواجه ايد كه به مكاني مي افتند و خشك و تر را با هم مي سوزانند! ممكن است از بمبي كه پرتاب مي شود، عده اي جاني كشته شوند و عده اي نيز بي گناه در كنارشان! چنين كشتاري هرگز در اديان توصيه نشده است و آن به فراتر از دفاع مي رود!! چون بي شك كشتار فله اي مردم، به فراتر از قصاص مي رود و به انتقام منتهي مي گردد كه در هيچ يك از اديان جايز نيست. حمله به مناطق مسكوني و استفاده از سلاح هاي كشتار جمعي بر عليه مردم عادي و غيرمسلح كه از اساس باطل و جنايت است. رشد تكنولوژي متأسفانه جنبه اي منفي نيز دارد و اين يكي از آن هاست؛ اما فراموش نكنيد شما ناگزيريد كه انتخاب كنيد و اينك اصلاً گزينه هاي خوبي نداريد و گزينه ها بين بد و بدتر و بدترين است! علاوه بر آن، سلاح هايي چون بمب هسته اي، سلاح هاي شيميايي و ميكروبي و بمب هاي كثيف و آتش زا (نپال و خوشه اي و غيره) كه امروزه “كشتار جمعي” خوانده مي شود، فراتر از كشتار جمعي است و بايد واژه اي درخور برايشان انتخاب كرد و شايد “جنگ كثيف” توصيف بهتري برايشان باشد، آن جنايتي كثيف تر عليه بشريت است و بايد از هر راهي به جز كاربرد “سلاح هاي كثيف” مانع شان شد و متوقف شان كرد. كاربرد اين سال هاي كثيف، به هيچ وجه و به هيچ عنوان جايز نيست و حتي پاسخگويي متقابل از طريق آن، جنايت متقابل است، نه قصاص؛ بنا بر همان دلايلي كه گذشت.

مقاله قبلیبازار تاریخی تبریز برنده بزرگترین جایزه معماری در جهان شد
مقاله بعدیکنگره آمریکا بررسی حمله به سوریه را امروز آغاز می کند
دکتر کاوه احمدی علی آبادی
دکتر کاوه‌ احمدی‌ علی‌آبادی‌ تاکنون تحصیلات دانشگاهی را در مقطع دکترای جامعه شناسی (Ph.D) با عنوان دانشجوی ممتاز از تگزاس و مقطع فوق‌ دکترای‌ (Post Doctoral of Philosophy) فلسفه‌ علم‌ به همراه گواهی "ارزیابی کمال" از دانشگاه‌ آبردین‌ (Aberdeen) در داکوتای‌ جنوبی‌ آمریکا به پایان رسانده و و اینک عضو هیئت علمی (ACADEMIC BOARD) دانشگاه آبردین (ABERDEEN) با رتبه پروفسوری (PROFESSORSHIP) است. ایشان موفق به دریافت درجه دانشمندی (scientist) در رشته فلسفه علم با رساله "روش شناسی علم و فلسفه" و انتخاب به عنوان دانشمند برجسته (Distinguished scientist) سال 2008 از طرف دانشگاه آبردین شدند. دارای 14 عنوان کتاب چاپ شده، 6 عنوان در نوبت چاپ، بیش از 45 پژوهش و مقاله علمی از کنفرانس ها و همایش های ملی و بین المللی و فراتر از 120 عنوان مقاله در نشریات کثیرالانتشار بوده و دارای 11 جایزه و لوح تقدیر و سپاس از جشنواره ها و مراکز علمی و آکادمی مختلف است. در حال حاضر ایشان عضو جامعه شناسان بدون مرز (Sociologists without borders (ss هستند.