توافق خوب ، توافق بد !!

0
170

سالهای زیادی می گذرند، که میان شش قدرت بزرگ دنیا، و نمایندگان مذاکره کننده از سوی رژیم آخوندی، در ارتباط با فعالیت های هسته ای جمهوری اسلامی، نشست های متعددی برگزار شده است. غرض از ترتیب دادن این جلسات، به توافق رسیدن طرفین مذاکره کننده، برای دستیابی به توافقی اصولی است؛ که هر دو سوی قضیه را راضی نماید. راضی، نه به آن معنا که یک طرف کاملا برنده باشد؛ و آن سوی دیگر طعم تلخ باختن را تجربه بکند!

شاید به همین دلیل نیز هست، که این روزها عبارت های ” برد ، برد ” یا ” باخت ، باخت ” و یا ” برد ، باخت ” زیاد مورد استفاده عوامل مذاکره کننده قرار می گیرند. اما اخیرا، عبارتی نوظهور مورد استفاده رئیس جمهوری بزرگترین کشور قدرتمند دنیا قرار گرفته، که با کمال ساده بودن ظاهر و مفهوم بیانی آن، دارای ابهامات فراوانی هم می باشد؛ و با هیچیک از عبارت های ” برد ، برد ” ، ” باخت ، باخت ” یا ” برد ، باخت ” هیچگونه همآهنگی و سنخیتی ندارد!

پرزیدنت باراک اوباما رئیس جمهوری ایالات متحده آمریکا، چون مورد اعتراض های مستقیم و غیر مستقیم برخی  از نمایندگان کنگره کشورش، و نیز شهروندهای عادی آمریکا قرار گرفته است؛ تلاش می کند تا با دستاویز معتبری مانند حل کردن مشکلات برآمده از موضوع ” فعالیت های اتمی جمهوری اسلامی “، بتواند راهی به سوی جلب خوشنامی خویش، برای ماندگاری در تاریخ این مملکتف پیدا بکند!

 از اینرو، عبارت مورد نظر را، هنگام سخن گفتن دریک نشست خبری در واشنگتن، در خلال مواردی که مطرح کرده بیان نموده است. اوباما ضمن پرداختن به بیان نکاتی در باره ” بی اعتمادی تاریخی ” بین آمریکا و ایران، آن را یکی از چالش های پیش رو برای طرفین، بر سر رسیدن به یک توافق جامع دانسته است. این توافق که امکان دارد در نشست آینده، که تاریخ ضرب الاجل آن سوم آذر 1393 خورشیدی، برابر با 24 نوامبر 2014 میلادی تعیین شده، نصیب طرفین مذاکره کننده بشود؛ نه تنها به مذاکرات هسته ای پایان خواهد داد؛ بلکه نوع حزب اداره کننده کشور آمریکا در دوره بعدی انتخابات ریاست جمهوری این کشور را هم مشخص خواهد ساخت!

 رئیس جمهور دموکرات آمریکا، که به دنبال موفقیت جمهوریخواهان، در انتخابات میان دوره ای کنگره، در به دست آوردن اکثریت در مجلس نمایندگان و سنای این کشور، در کاخ سفید به پرسش های خبرنگاران پاسخ می داد؛ در مورد تأثیر نتایج این انتخابات میان دوره ای بر روی گفتگوهای هسته ای با ایران گفت: ” اگر بتوانیم به توافق خوبی دست بیابیم؛ کنگره را نیز متقاعد خواهیم کرد.”!

آقای اوباما همچنین ادامه داده و گفته است: ” اگر به توافقی برسیم، که من مطمئن باشم، از دستیابی ایران به سلاح هسته ای جلوگیری خواهد کرد؛ و بتوانیم دنیا و افکار عمومی را هم متقاعد بکنیم؛ که چنین توافقی جلوی دسترسی ایران به سلاح هسته ای را خواهد گرفت؛ آنگاه زمان مذاکره با کنگره فرا خواهد رسید. ” ، ” آن زمان است که گفتگوهای سنگینی در کنگره خواهیم داشت؛ تا نمایندگان آن را متقاعد بکنیم، که این توافق بهترین راه حل برای پیشگیری از یک ایران هسته ای است؛ و این از هر روش جایگزین دیگری، که ممکن است اتخاذ بکنیم مؤثرتر خواهد بود. ” !

 رئیس جمهور مهمترین مخالف غربی اتمی شدن جمهوری اسلامی به خبرنگاران گفته است: ” البته این، نیازمند به یک توافق خوب است. ” ! توافق خوب؟ دستیابی مذاکره کنندگان در مورد فعالیت هسته ای جمهوری اسلامی، به ویژه مهمترین آنها که کشور ایالات متحده آمریکاست، رسیدن به چه نتیجه ای را توافق خوب یا توافق بد می دانند؟ و این دو وجه نامساوی، چه تفاوتی با هم دارند؟ و پرسش مهمتر این که، آیا اصولا مذاکره کنندگان خواهند توانست توافق اتمی با ایران را به نتیجه برسانند یا نه؟ ” !

پاسخ گفتن به سؤآلات بالا، حتی برای افراد عامی و عادی جهان هم آسان است؛ چه رسد به صاحبنظرانی، که بسیار موشکافانه تر به این مسأله می پردازند. توافق خوب یعنی رسیدن شش قدرت بزرگ دنیا بخصوص آمریکا، به اهدافی که جهان غرب جهت دستیابی به آنها، از بلاهت سران حکومت اسلامی بهره ببرند. و توافق بد نیز به این معنا است، که مسؤلان جمهوری آخوندی، تا آن اندازه از بلاهتی که غربی ها تصور می کنند نباشند؛ و به آسانی و موش وار ” دم به تله ” گربه های بی چشم و روی بین المللی ندهند. به احتمال زیاد، آقای اوباما که اینقدر خوش بینانه به کنش های سران و شخصیت های حکومت آخوندی توجه می کند؛ تا جائی که برای رهبر دینی – سیاسی  حکومت بی هویت اسلامی، نامه ” فدایت شوم ” هم می نویسد؛ باید بداند که از همین حکومتی های قشری اسلامی در این رژیم بوده است؛ که کار ریاست جمهوری اش در ینگه دنیا به بدنامی کشیده شده است!

مکالمه تلفنی ایشان با شیخ حسن روحانی، رئیس جمهور دوره یازدهم رژیم، هنگام سفر وی به نیویورک برای شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، که موارد آن گفتگوی دو نفری هرگز در هیچ کجا مطرح نگردیده است؛ و نیز پافشاری های رئیس جمهوری آمریکا، برای حل شدن معمای اتمی شدن جمهوری اسلامی از طریق دیپلماسی، که معنای دیگرش دادن وقت بیشتر به آخوندها، جهت دسترسی آنها به سلاح هسته ای است. نمایندگان کنگره و مجلس سنای این کشور را، که درجه بلاهت شان به اندازه رئیس جمهوری کشورشان نیست؛ تا به ناتوانی اوباما در اداره کردن همه جانبه کشور آمریکا، بیش از پیش دست یافته و متقاعد شده باشند؛ که در تقویت نمودن حزب جمهوریخواه درون کنگره این کشور، و دستیابی ایشان به تعداد کرسی های زیادتری نسبت به دموکراتها، سرعت ببخشند؛ تا که باری دیگر در انتخابات دوره بعدی ریاست جمهوری در کشورشان، جمهوریخواهان جنگجو عنان اختیار آمریکا را در دست بگیرند؛ و به دیدگاه های نمایندگان جنگ طلب، برای مواجهه با کشورهائی همچون ایران و سوریه، کوچکترین تعللی را جایز ندانند. چه دموکراتها، بخصوص باراک حسین اوباما از آن با توافق خوب یاد بکنند؛ و یا آن را توافق بد بنامند!

محترم  مومنی

 

مقاله قبلینظر وزیر فرهنگ و اسلامی درباره موضوع ممیزی و ممنوع‌القلم‌ها
مقاله بعدیدامی برای فاکس، دل تورو و پتینسن
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.