توافق « آبراهام = ابراهیم » چه بر سر حکومت ملاها خواهد آورد؟! بقلم بانو محترم مومنی روحی

0
190

هر اندازه که ملاهای حاکم بر ایران، به دشمنی بی دلیل شان با کشور اسرائیل و قوم یهود ادامه می دهند. به همین وجه نیز، فعالیت های ضد آخوندی دولتمردان اسرائیلی نسبت به آنها افزایش می یابد. در حقیقت، گوئی که این عقده هزار و چهارصد ساله مسلمان های صدر اسلام، نسبت به یکی از گروه های قوم یهود در آن مقطع زمانی ( بنی حزیمه = حوزیمه ) که پیشنهاد پیامبر اسلام جهت پذیرفتن آئین وی را رد کرده بودند. هرگز از ضمیر شیطانی ایشان محو نمی گردد؛ و قصد دارند که تا پایان عمر دنیا، به دشمنی بی اساس شان با یهودیان در این زمینه ادامه بدهند!

از میانه سال گذشته تا سال جاری، شاهد ایجاد مناسبات صلح آمیز و دیپلماتیک بعضی از ممالک مسلمان نشین عربی با کشور اسرائیل بودیم و هستیم. این مساله چنین تداعی می کند، که ظاهرا دولتمداران اسرائیلی، با طراحی این جریان( ایجاد روابط حسنه با هم کیشان آخوندها ) در نظر دارند. ضمن بر پائی دوستی های چند جانبه میان خودشان با بعضی از ممالک اسلامی، هم دیار خویش و هم ممالک همپیمان های جدید شان را، از خطرات احتمالی حاکمیت زیاده طلب آخوندی در امان بدارند؛ و با ایجاد دوستی متقابل با سرزمین های مستقر در منطقه خاور میانه، به خصوص با کشورهای مسلمان نشین در حوزه خلیج پارس، دندان طمع ملاهای حاکم بر ایران را، چنان از کام منفور ایشان بیرون بیاورند؛ که درس عبرتی برای بقیه زورمداران دنیا بشود؟!

به احتمال نزدیک به یقین، اکنون این سرزمین کوچک، با نوشتن یک سناریوی جدید، و به نمایش گذاشتن آن در صحنه بین المللی جهان سیاست، در نظر دارد؛ که خودش را به موفقیت های تازه تری هم برساند؛ و توفیقات زیادتری را نصیب ملت یهود دیار خویش نماید. چنانچه اگر یک جو غیرت در نهاد وحشی حکمرانان رژیم مافیائی اسلامی آخوندی وجود داشته باشد؟ می بایست که در این ارتباط، هرگونه مناسبات سیاسی – اقتصادی – فرهنگی که با کشورهای مورد نظر( امارات متحده عربی، بحرین، عربستان سعودی، عمان ) و به ویژه با عراق دارند. را کنسل، و به جای رساندن آب و برق مجانی به عراقی ها، به طور کامل با این سرزمین قطع رابطه بکنند!

مسؤلان سرزمین کوچک اسرائیل روز آدینه( دوم مهر ۱۴۰۰ خورشیدی، برابر با ۲۴ سپتامبر ۲۰۲۱ میلادی ) اعلام نموده اند؛ که سیصد تن از شخصیت های سیاسی – اجتماعی – فرهنگی کشور عراق، ضمن برگزاری همآیشی در شهر « اربیل » در اقلیم کردستان در این دیار، خواهان بازگشت یهودیان به این مملکت، و برقراری روابط دوستانه و دیپلماتیک با اسرائیل شده اند!

این اشخاص از دولت بغداد خواسته اند؛ که یهود ستیزی و اسررائیل ستیزی را، که سال ها و قرن ها بر آن کشور مسلط بوده را کنار بگذارند؛ و به یهودیان اخراج شده از عراق حق بازگشت بدهند؛ و اسرائیل را نیز به رسمیت بشناسند؛ و با این کشور، همانند برخی دیگر از ممالک عربی اسلامی روابط دوستی و همکاری برقرار سازند!

پانیر لپید وزیر امور خارجه اسرائیل هم از این فراخوان استقبال کرده، و آن را نشان دیگری از بیداری اعراب و گزیدن راه درست، در مسیر تامین رفاه خویش و سعادت مردم منطقه دانسته است. اما با دستگیر شدن چند تن از برگزار کنندگان همآیش مربوطه توسط حکومت عراق، ظاهرا رولتمردان این کشور، هنوز پاسخ مثبتی به درخواست کنندگان ایجاد رابطه دوستی عراق با اسرائیل را نپذیرفته اند!

در همآیش مورد نظر، نه تنها شخصیت های سیاسی و تلاشگران اجتماعی کرد شرکت داشته اند؛ بلکه نمایندگان شیعه و سنی از نقاط دیگر عراق نیز به آنجا آمده بوده اند. تا موافقت خویش با این پیشنهاد را، مورد توجه حکومت عراق قرار بدهند!

سخنرانان این همآیش، همگی تاکید داشته اند؛ که یهودیان، بخش جدائی ناپذیری از تاریخ کشور عراق و تمدن آن از دوران باستان بوده اند؛ و اخراج آنان از عراق، در اعتراض به اعلام استقلال اسرائیل، به اقتصاد، فرهنگ و اجتماع عراق آسیب رسانده است!

یهودیان در دو هزار و پانصد سال پیش، توسط امپراطوری بابل به عراق امروزی تبعید شده بودند؛ و کوروش کبیر آنها را آزاد نمود و اجازه داد؛ که به سرزمین پدری خود، یعنی مرز و بوم اسرائیل کنونی باز گردند. ولی شماری از یهودیان آن زمان، به دلائل مختلف در عراق باقی ماندند؛ و به یکی از مراکز اندیشه و ایمان قوم یهود مبدل گردیدند؛ و آثار دینی مهمی را در آنجا به وجود آوردند!

حتی در قرن بیستم میلادی، یهودیان در پیشرفت اقتصاد و علم و صنعت عراق بسیار فعال بودند. ولی یهود ستیزی که در آن سرزمین، همانند بسیاری دیگر از جوامع عربی و اسلامی ریشه دارد. موجب همکاری گروهی از هیتلر پرستان عراقی با حکومت نازی در آلمان گردید؛ که یهودیان عراق را مورد تهاجم خود قرار دادند؛ و شماری از آنان را به قتل رساندند!

در سال ۱۹۴۸ میلادی، همزمان با استقلال کشور نوبن اسرائیل، حکومت وقت عراق دستور اخراج یهودیان از آن دیار را صادر کرد؛ و یهودیان تقریبا با دست خالی به ایران پناه بردند؛ و با همکاری ایرانیان توانستند؛ به اسرائیل و یا کشورهای دیگر دنیا نقل مکان کنند!

اکنون اما نسل جدیدی در عراق رشد کرده است؛ که به هیچوجه زیر بار چنین اهانتی از سوی کشورشان به یهودیان جهان را بر نمی تابد؛ و مصمم است که چنین ننگ تاریخی را، از چهره سرزمین خویش پاک سازد!

ولی به چند دلیل که مهم ترین شان مسائل اقتصادی در عراق می باشند. دولتمردان کنونی در این سرزمین، با آنکه حاکمان قبل از خودشان در عراق، در طول تاریخ با هم کیشان حاکم بر دیگر ممالک اسلامی در منطقه، رقابت های سیاسی داشته اند. ایشان ناگزیرند، که به خاطر برخی از سوء استفاده هائی که از حاکمان رژیم آخوندی در ایران می نمایند. به گونه ظاهری هم که شده، با پیشنهاد هم میهنان صلح دوست شان، که در این رابطه یک فراخوان ملی منتشر کرده اند مخالفت کنند. تا همچنان از طریق مرزهای جنوب غربی ایران، آب و برق رایگان اهدائی از سوی آخوندها را، به سرزمین خویش منتقل نمایند!

به همین خاطر نیز، فراخوان این سیصد شخصیت عراقی، با انتقادهای شماری از مقامات عراقی رو به رو شده، و ایشان آن را غیر قانونی، و رابطه با اسرائیل را( خط قرمز ) عراق نامیده اند!

بعید به نظر می رسد که دولتمردان اسرائیلی، از ادامه یافتن نمایش سناریوی مورد نظر کوتاه بیایند؛ و همانگونه که آن سیصد شخصیت عراقی را به تشکیل دادن همآیش مربوطه متقاعد کرده بودند. برای ایجاد رابطه دوستی و همکاری های دیپلماتیک با عراقی ها، از ادامه دادن به این جریان صرف نظر کنند!

دانشمندان این سرزمین کوچک اما دارای روش های مترقی، مهم و بزرگ علمی در جهان، در زمینه های پزشکی و دیگر علوم مطرح در دنیای امروزی، دارای پیشرفت های چشمگیری هستند؛ که فقط یکی از آنها، تامین آب و آبرسانی از طریق امکانات جغرافیائی در هر سرزمینی می باشند؛ اگر چنانکه سران حکومت اسلامی در ایران، با وقوع ایجاد رابطه دوستی میان اسرائیل و عراق، اهدای آب و برق مجانی به عراقی ها را قطع نمایند؟ چنین کمبودهائی در این سرزمین، به وسیله اسرائیلی ها تامین خواهند شد. آنگاه حکومت ننگین و دولتمردان جانی رژیم همچون ( خامنه ای جلاد و رئیسی جنایتکار ) همین دوست منطقه ای و سرزمین اجداد تازی تبارشان همچون علی و حسن و حسین و بقیه شان را از دست خواهند داد؛ و ناچار می گردند که از این پس، با همتایان مشهور خودشان همچون شمر و یزید و معاویه دوستی و هم پیمانی داشته باشند. زیرا : « خلایق هر چه لایق » !

مقاله قبلیهمبازی شدن برد پیت و جورج کلونی
مقاله بعدیاتحادیه اروپا: جمهوری اسلامی باید بی‌درنگ اجازه بازرسی از مجتمع کرج را به آژانس بدهد
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.