” تلنگر ” بخش هفدهم، کدامیک باید میهمان یک تلنگر جانانه ما باشند. اوباما، پوتین یا ترامپ؟!

0
201

حدود شش قرن از شکل گیری کشور ایالات متحده در قاره آمریکا می گذرد. به هر دلیلی، این کشور جوان در جهان، تا کنون توانسته است؛ در زمینه های متعدد، به موفقیت های بی شمار علمی دست بیابد. به همین خاطر در بسیاری از موارد، ادعای سروری در دنیا، و برتری خویش نسبت به سایر ممالک دنیا را هم دارد. اما کشورهای دیگری نیز در این گیتی پهناور وجود دارند؛ که پا به پای آمریکا در موارد گوناگون، پیشرفت های زیادی کرده اند؛ و در ارتباط با برخی از موضوعات صنعتی و علمی و فنی، خودشان را از ایالات متحده آمریکا جلوتر هم می دانند!

از جمله این سرزمین های مدعی، کشور روسیه است؛ که آن هم نسبت به سایر ممالک در دنیا، پیشرفت های وسیعی نموده، و رقابت گسترده این دو کشور، پیش از آغاز شدن نخستین جنگ جهانی شروع شده است. اگر چه که کشور آلمان هم در دنیا بخصوص در میان سرزمین های اروپائی، دارای تجربیات زیادی در باره صنایع سبک و سنگین گشته، به ویژه پس از خاتمه یافتن جنگ جهانی دوم، این کشور هم توانست، موشک های مجهزتری نسبت به آنچه که در جنگ اول به کار می برد طرح کرده و مورد استفاده قرار بدهد. اما به خاطر نفوذ سیستم کمونیستی در این کشور، و تقسیم شدن اش در آن زمان، به ” آلمان شرقی ” که پایتخت آن شهر ” برلین ” بود. همینطور ” آلمان غربی ” که مرکز آن نیز شهر ” بن ” بود. درگیر دیوار بلند برلین شدند؛ و نتوانستند پیشرفت های قبلی خودشان را گسترش بدهند!

ولی رقابت های پنهانی آمریکا و روسیه، مخصوصا در باب علوم فضائی افزایش زیادی یافت. ماندن هر یک از ایشان، بر سر این برتری در جهان، مستلزم آن بود که فقط به توانائی های خودشان قانع نباشند؛ و با ایجاد دوستی های فراوان با دیگر کشورهای دنیا، به ازدیاد روابط میان خودشان و دیگران بپردازند. جهت رسیدن به این آرمان، که مکمل به ثمر رسیدن اهداف همه جانبه آنها خواهد بود؛ اسباب ایجاد دوستی خودشان با کشورهای دیگر را، هم به طور آشکارا و هم به گونه پنهانی گسترش بدهند. و در این رابطه به یارگیری های سیاسی – مصلحتی اقدام نمایند. تا با همراهی یاران و هم پیمان های جهانی خویش بتوانند؛ دستآوردهای بزرگ و افتخار آمیز بسیاری را، نصیب خود و مملکت شان بکنند!

هرچه که دستیابی ایشان به علوم و فنون ناشناخته بیشتر می گردید؛ به همان نسبت نزدیکی ظاهری و دوری های پنهانی این دو نیز افزایش می یافت. اما کنش های میان دولتمردان دو کشور، هرگز از جانب احترامات ظاهری متقابل، و دید و بازدیدهای سیاسی و رسمی خارج نمی گشت. ولی در نهان سران هر دو سرزمین، جاسوس های متعددی را به کشور رقیب گسیل می داشتند؛ تا این افراد در دیار رقیب به جاسوسی بپردازند؛ و نتایج حاصله را برای اربابان خودشان ارسال کنند!

از زمانی که نرم افزار های بسیار دقیق و مهم کامپیوتری در دنیا طراحی و ساخته شده، و استفاده کردن از آن نزد همگان رایج گشته است؛ و امنیت عملکردهای این دو(ایالات متحده و روسیه ) به خطر افتاده است. نزدیک بودن های ظاهری آنها هم کمتر شده، و هر کدام به عناوین مختلف، در صدد ایجاد رسوائی های بین المللی برای آن دیگری است؛ و اکنون در این رابطه، آنها تا جائی پیش رفته اند؛ که به گونه علنی نیز همدیگر را به انجام دادن برخی از کارهای ناپسند؛ مانند دخالت در امور سیاسی یکدیگر، و یا تخریب مکاشفات علمی در کامپوترهای هریک متهم می نمایند!

بدیهی است که همواره ” جواب، های ، هوی ” باشد. از اینرو، بعد از گذشتن یکی دو سال از متهم نمودن روسیه توسط آمریکا، که دانشمندان روسی، با حملات سایبری خودشان به سیستم های کامپیوتری آمریکا، و نیز از موقعی که دوستی های میان روسها با سران حکومت اسلامی بیشتر قابل مشاهده است. همچنین پس از همکاری های دو کشور ایران و روسیه، در حمایت نمودن از بشار اسد در جنگ داخلی این کشور با مخالفان رئیس جمهوری سوریه، حزب دموکرات آمریکا به ریاست جمهوری باراک حسین اوباما، بیشتر به روسها، به ویژه به رئیس جمهوری این کشور ولادیمیر پوتین گیر می دهند. تا که به او بفهمانند: ” ما به خوبی حالی مان هست، که تو در منطقه به گونه ای عمل می کنی، که راه حضور دائمی ما در خاورمیانه را مسدود نمائی. اما ما، از آن بیدهائی نیستیم، که از بادی چون تو بلرزیم ” !

با رودستی که حزب دموکرات آمریکا، در جریان انتخابات ریاست جمهوری اخیر در سال 2016 ، از حزب رقیب خویش جمهوریخواهان خوردند. و نیز از آن باب، که شایعه دوستی میان پوتین و ترامپ را پیش کشیده اند؛ در نظر دارند که تفاص آسمان را از ریسمان بگیرند. تا هم روابط آتی میان دونالد ترامپ با ولادیمیر پوتین را به خطر بیندازند. و هم با اخراج نمودن 35 تن از دیپلمات های روسی از آمریکا با دستور اوباما، خفتی سیاسی را برای کشور روسیه و سیاستگزاران این کشور تدارک ببینند!

از آنجائی که رئیس جمهور منتخب آمریکا دونالد ترامپ، تا به حال نسبت به دوستی اش با پوتین، آن را یک جریان خصوصی و بدون هرگونه ارتباط سیاسی برشمرده است. با شنیدن خبر اخراج سی و پنج تن دیپلمات روسی از آمریکا، البته به خواسته حزب دموکرات در این کشور، و به دستور رئیس جمهوری کنونی آنجا، دونالد ترامپ در این مورد گفته است: ” چیزهائی را می دانم که دیگران از آن بی خبرند. ” وی ادامه داده است: ” برخی اطلاعات در این باره را، روزهای سه شنبه یا چهارشنبه هفته آینده منتشر خواهم کرد. ” !

به گزارش ” جام نیوز” خبرگزاری رویترز، در هفته جاری تیتر اول خودش را، به اظهارات آقای ” شان اسپایسر” دستیار ارشد دونالد ترامپ، رئیس جمهور منتخب آمریکا، که به احتمال زیاد پس از ورود ترامپ به کاخ سفید، سخنگوی آنجا خواهد بود اختصاص داده، و به نقل از وی نوشته است: ” تحریم های دولت اوباما علیه روسیه، بسیار تند و خشن بوده است. ” همین گزارش نوشته است؛ آقای شان اسپایسر، در مورد اخراج 35 تن دیپلمات روس از آمریکا گفته است: ” این اقدام کاخ سفید، تنبیه نامتناسبی علیه روسیه بوده است. “!

شان اسپایسر در شبکه تلویزیونی ” ای بی سی ” اشاره نموده است: ” آقای ترامپ پیش کرده، به محض ورود به کاخ سفید، تصمیم دارد به کارهای بزرگی دست بزند. یکی از این کارها، لغو نمودن تصمیمات دولت قبلی است. ” وی اضافه کرده، قرار است آقای ترامپ که در روز بیستم ژانویه قسم یاد می کند و سپس به کاخ سفید خواهد رفت؛ قرار است که تعداد زیادی حکم ریاست جمهوری، در مورد لغو قوانین و تصمیمات اتخاذ شده هشت سال ریاست جمهوری باراک اوباما را که مانع رشد اقتصادی و ایجاد فرصت های شغلی در این کشور شده اند را امضاء کند!

برای ما که کشور و ملت مان، دست کم در سی و هشت سال اخیر، لطمات زیادی از همه قدرت های بزرگ دنیا خورده ایم. و هم میهنان مان بیش از بقیه دوران های تاریخ بشری با آسیب های فراوانی روبرو گشته اند. چه تفاوتی دارد که اوباما و پوتین و ترامپ چه تصمیماتی جهت پیشبرد مقاصد سودجویانه خود و کشورشان بگیرند؟ بر این اساس، ضمن کوبیدن هر چه محکم تر ” تلنگر” این قسمت بر سر این سه تن، بایستی که دو ” تلنگر” دیگر را نیز بر سر خودمان و حاکمیت ستمگر کنونی در کشورمان بنوازیم. تا خویشتن را آگاه کنیم، که زین پس فریب هیچ دسیسه ای که این قدرت پرستان برای ما و سایر کشورهای دنیا را می گیرند نخوریم. و محکم ترین ” تلنگر ” خودمان را، بر سر جانیان حکومت واپسگرای اسلامی بکوبیم؛ تا که بدانند، این مردم ملت فریبخورده سال ننگین 57 نیستند. همگی شان مصمم شده اند، تا خفت و ننگ حضور شما بی خردان قدرت پرست را، از چهره مام میهن شان بزدایند؛ و شما را به گورستان تاریخ بسپارند!

محترم مومنی

مقاله قبلیدکتر استرنج در سری جدید فیلم ثور
مقاله بعدیمسئول بسیج جامعه زنان: در تبلیغات نباید از چهره زنان استفاده ابزاری شود
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.