تفاوت مرده ها!!!

0
163

از هزار و چهار صد سال پیش تا کنون، که دین به دست بشر ساخته شده اسلام ناب محمدی، از ذهن سلمان فارسی خائن به بشریت برخاست. و سپس توسط وی در افکار محمد امین، ناظر خرید و مسؤل تداراکات کاخ خدیجه بانوی ثروتمند حجاز جا خوش کرد. با سر در آوردن هر یک از شاخه های جدید این به اصطلاح دین، که از همان موقع تا به حال، در اثر افراد نادان و خرافه پرست به طور مستمر رشد داشته و فزونی یافته اند. همواره شاهد تغییرات با دلیل یا بی دلیل برخی از قواعد این آخرین آئین در جهان، در ضمیمه های گوناگون آن بوده و هستیم. به عبارتی دیگر، این آخرین دین و پیام آور آن، تا این برهه زمانی نتوانسته اند روحیه تنوع طلب و مزاج سیری ناپذیر کژروان جهان اسلام را، که با وزش هر بادی که از هر سوئی بوزد متغیر می شود را خنثی نمایند!

در اسکلت و چارچوب کلیّت این دین مردانه و زن ستیز، آنچه که از قانون و مقررات و اصول و فروع آن سراغ داریم؛ در هیچ زمینه ای نیم نگاهی هم به ظاهر و باطن زندگانی زنان مسلمان، در شرایط مختلف مناطق گوناگون در دنیا نداشته است. تا حدی که به نظر می رسد، که در قاموس اسلام، از همان گام نخستین ظهور پیامبر این آئین، گوئی که جهان و هرچه که در آن است؛ را خدای(الله) مسلمان ها، فقط و فقط برای مردان خلق نموده، و خودش هم فراموش کرده، دست کم نیمی از مخلوق او در سراسر گیتی، زنان می باشند. همان زنانی که محمد، از 9 تا 40 ساله اش را داشت!

همان زنانی که، اگر توسط خالق این دنیا آفریده نشده بودند؛ کل کائنات و جهان هستی، تا یک روز و هفته و ماه و سال هم دوام نمی یافت و فنا می شد. همان زنانی که حضورشان در دنیا، آن را از خیر و برکت انباشته، و با خلقت ایشان، به مرد امکانات فراوانی را داده است. اما همین دین مردانه و دشمن تمام عیار زن، و آمران و عاملان گسترش همه آن نابرابری ها، چون که اعتقاد و دیدگاه شان نسبت به کل هستی سطحی و طوطی واری است؛ جز در دو سه مورد، حضور زن در کنار خودش را، در نهایت خودخواهی و شارلاتانی و سنگدلی تحمل نکرده و نمی کند!

در این رابطه دو مذهب اصلی دین اسلام( تسنّن و تشیّع )، در مقام دشمنی با زنان و بدخواهی برای ایشان، چه در مسائل فردی و خصوصی آنان، و چه در موارد اجتماعی مربوط به همه زنان، با آنکه تا حدود زبادی همتراز و مساوی با همدیگر و با مردان جامعه هستند. ولی گاهی از اوقات متوجه می شویم، که شیعیان بیش از اهل تسنن به کوبیدن زنان جامعه شان می پردازند. و بیش از اینها، در حقیر کردن و تضعیف شخصیت فردی و اجتماعی زنان اقدام کرده و می کنند!

از موقعی که این کوردلان تاریک اندیش، با جوامع انسانی کشورهای دیگر در دنیا، روابط اقتصادی و فرهنگی برقرار نموده اند؛ با مشاهده جایگاه زنان ادیان و ممالک دیگر در چرخه هستی، چون نخواسته اند که مردمان و پیروان ادیان دیگر، همچنان به مسلمان ها با دید متحجران عقب مانده و بدون فرهنگ، و واپسگرایان دور افتاده از رشد و ترقی در دنیا بنگرند؛ هر از چند گاهی، سعی می کنند که با مطرح کردن برخی از حقوق پیش پا افتاده برای زنان مسلمان، خودشان را دارای ارزش های مترقی و پیشرفته اجتماعی جا بزنند؛ تا مردم دنیا آنها را، مسؤلانی اهمیت دهنده به تساوی زنان و مردان، بخصوص در ایران، و رعایت کننده حقوق یکسان آحاد جامعه شان مطرح کنند. اما چون خمیره وجود دین زده شان، از افکار زن ستیزانه شالوده یافته است؛ هرگز نمی توانند از مسیری که اسلام عزیز!! آنها را در چنین مسیری قرار داده، خارج شوند و از قوانین پست و فرومایه آن، سرپیچی و تخطی نمایند!

در این رابطه، حکومت مرتجع و عصرحجری جمهوری آخوندی اسلامی در ایران، حتی بیش از دیگر شیعیان جهان، در این باره ” متهّ به خشخاش ” گذاشته است. چنانچه خود محمد هم اگر دوباره ظهور کند و به ایشان بگوید، که در بیراهه گام بر می دارند؛ از وی نخواهند پذیرفت و به راه اشتباه شان ادامه خواهند داد. از جمله قوانین زن ستیزانه جمهوری ولائی و فقاهتی حکومت آخوندها، مسأله کاملا غیرعادلانه تفاوت ” دیه ” مردان با زنان است. تا جائی که اگر در یک رویداد منجر به تصادف درون جاده ای، دو مرد و زن کشته شوند؛ دیه اینها، که بر عهده مجرم است که بپردازد؛ با دیه کشته شدن یک مرد یا یک زن مسلمان، که به دست آدمی دیگر جان باخته اند. با هم تفاوت زیادی دارند!

در جلسه روز دوشنبه 24 اسپند 1394 خورشیدی مجلس شورای اسلامی، یکی از نمایندگان آن گفته، شورای نگهبان تأیید کرده، دیه مرد و زن در بیمه شخص ثالث برابر شود. اما در شرع اسلام، دیه زنی که در جریان یک کشمکش و یا در یک برنامه از پیش طراحی شده که به دست قاتلی کشته بشود؛ همانند دیه یک مرد غیرمسلمان، به اندازه نصف دیه یک مرد مسلمان است!

باید از فقیهان این رژیم بی بنیاد، و دست اندرکاران تهی مغز و جنایتکار جمهوری ننگین اسلامی پرسید؛ چگونه می توانند به ما اثبات نمایند؟ که ارزش یک زن کشته شده در تصادفات جاده ای، با ارزش زن کشته شده دیگری، که به دست یک فرد جانی و قاتل کشته می شود؛ باید چنین تفاوت فاحشی را با یکدیگر داشته باشند؟ دو آدم زنده ای، که به اشکال یاد شده جان شان را از دست می دهند؛ چه تفاوتی با همدیگر دارند؟ که دیه یکی شان(آنکه در تصادف کشته شده)، مساوی مردی است که در یک ماجرای مشابه و تصادف جاده ای جان اش را از دست می دهد. اما دیه زنی که هنگام دعوا یا موقعیت دیگری با موضوع و جریان یک اختلاف یا ناسازگاری و یا انتقام کشی و هر دلیل دیگری به قتل می رسد؛ نصف یک مرد مسلمان، و مساوی دیه یک مرد غیر مسلمان باشد؟!

مگر آنکه، سران بی خرد رژیم ددمنش آخوندی، و رؤسا و اعضای مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان، چرا باید بر این پندار باشند؛ که ارزش معنوی مادر و خواهر و همسر و دختر و سایر زن های فامیل شان، مطابق نصف ارزش خود ایشان است؟ آنچه که باید موجب هرچه سریع تر تضعیف شدن این رژیم اهریمنی گردد؛ و آن را هر چه زود تر، به مرز نابودی و سرنگونی سوق بدهد؛ نابرابری های میان افراد جامعه، به ویژه میان زنان و مردان، در همه زمینه های فردی و اجتماعی زندگی ایشان است. شخصیت زنانه همسر و دختر پیامبر اسلام(شخصیت و جایگاه معنوی خدیجه و فاطمه)، با خصوصیات دیگر زنان مسلمان، از هر ملیت و موقعیت جغرافیائی که باشند. در چه زمینه ای است؛ که حتی چنین به ذهن می رسد، که همانها نیز که به سبب نزدیک بودن با پیامبر اسلام، باز هم از یک مرد مسلمان در اندازه نیمی از اوست. صدالبته این مورد به تمامی زنان مسلمان هم مربوط می شود. بنابراین چرا؟ هرگاه توانستید به این پرسش ها پاسخ بدهید؛ نام خودتان را آدم بگذارید؛ و سری در میان سرها در آورید!

محترم مومنی

مقاله قبلینامه سرگشاده عزت‌الله انتظامی به روحانی؛ درخواست برای «رفع حصر»
مقاله بعدیکبوترهای کوله‌پشتی‌دار وضعیت کیفیت هوای لندن را توئیت می‌کنند
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.