تئوري ذره ديجيتال بنيادين نوشتاری از کوروش زعیم

0
131

تئوري آنچه همه چيز از آن ساخته شده است.

چكيده:

تئوری پذیرفته شده درباره “پیدایش” انفجار بزرگ است، هنگامي كه حدود ۸/۱۳ میلیارد سال پیش کیهان از تكينگي بينهايت کوچک، بینهایت چگال، بينهايت داغ آغاز به گسترش می كند. روند تکامل از همین نقطه آغاز شد و برای بی شمار میلیارد سال آینده ادامه خواهد داشت. نقطه آغازین تکامل آفرینش نخستین ذره بینادین بود، که همه چیز در کیهان بي جان و باجان، از جمله ما آدمیان از آن ساخته شده است. این آجر سازنده چیزی جز یک میدان انرژی ساده با بار مثبت یا منفی، یا چپ چرخ و راست چرخ که من آن را ذره بنیادین دیجیتال می خوانم.

در انفجار بزرگ، هنگامی که تکینگی ماده بینهایت چگال زیر فشار یا گرانش بی نهایت و دمای چندین میلیارد درجه منفجر می شود، نمی توانسته چیزی بجز بینهایت میدان های انرژی را به فضا پرتاب کند. میدان های انرژی با بارهای مثبت ومنفی در مسیر خود از سرآغاز، در برخوردهای تصادفی با یکدیگر بینهایت آرایش های گوناگون از میدان های مثبت و منفی را شکل می دهند. این آرایش ها بسیار شبیه بیت ها و بایت های برنامه های رایانه ایست. ادامه این برخوردها و ترکیب ها در ۳۸۰ هزار سال نخست اتم های سازنده هلیوم، هیدروژن و لیتیوم[1] شکل می گیرند و به تدریج در طی میلیاردها سال با برخورد و ترکیب و آرایش های مجدد همه عناصری که ستاره ها و سیاره ها و بطور کلی کیهان و هر آنچه در آن است، بی جان و زنده، بوجود می آیند.

اگر همه چیز با آرایش های گوناگون میدان های الکترومغناتیس دیجیتال ۱- و ۱+ ساخته شده اند، پس سازه چیزها را که توسط برنامه های دیجیتال تصادفی ایجاد شده اند می توان رمزگشایی کرد. با پیشرفت تکنولوژی برای مهندسی معکوس سلول ها و اتم ها به برنامه های دیجیتال آنها، می توان امیدوار بود که بازنویسی برنامه های اتم ها، مولکول ها و یاخته ها برای تبدیل به چیزی جز آنچه اکنون هستند دور از دسترس نخواهد بود.

پيشگفتار:

دانشمندان فيزيك تئوريك و اخترفيزيك تئوريك و اخترشناسان، در جستجوي آن هستند که کیهان چگونه بوجود آمده و همه چیز در آن از چه ساخته شده است. اختربینان و روانشناسان می خواهند بدانند که چگونه کیهان، یا موجهای الکترومغناتیس یا نیروهای کیهانی ساختار روانی موجودات زنده را تاثیر می گذارند؛ و زیست شناسان و دانشمندان ژنتیک که می خواهند بیاموزند چرا ما تحت تاثیر میراث ژنتیک و دی ان ای هستیم. اگر “خدا” همه ما را برابر آفريده است، پس چرا نیستیم؟ چرا ساختار ژنتيگ ودی ان ای تن ما بر ما اثر دارد، و چرا هر كدام بطور متفاوتي تحت تاثير نيروهاي پيراموني قرار می گیریم؟ آیا همه اینها بطور تصادفی ایجاد شده است و “خدا” به گفته هاکینگ و بر خلاف باور اینشتین در آفرینش تاس می ریخته است[2]؟ اگر “خدا” همه بیجانها و جانداران در سیاره ما و در گستره بی نهایت کیهان(ها)[3] را همینگونه اراده کرده، پس چگونه چنين بيناب بي نهايت مجهولات و رویدادها را طراحی و اداره کرده است؟ این پرسش ها را باید فیزیکدانان و دین شناسان پاسخ دهند. هدف ما در اینجا فقط درک چگونگی انجام کار است نه کننده آن.

در جستجوی ذره بنیادین:

 یکی از هدفهای اصلی فیزیک نوین اینست که دریابد کیهان چگونه و از چه ساخته شده است. افزون بر آن، اینکه ماده چیست و چه چیزی ماده را بهم نگه می دارد. لوسیپوس[4]، دالتون[5] و رازرفورد[6] پیشگامان این جستجو بودند. با پیشرفت تکنولوژی، جستجو برای اینکه کیهان از چه ساخته شده، به اتم انجامید و کشف بیش از۲۰۰ ذره زیراتمیک. و اکنون، جستجو برای بنیادی ترین ذره در پیچیده ترین شتاب دهنده ذره در سرن، سوییس، در جریان است. تا کنون حتا کوچکترین ذره ساده زیراتمیک کشف شده خود از ذره های ساده تری ساخته شده است.

 رازفورد نشان داد که اتم از یک هسته و الکترون هایی که در مدار آن می گردند تشکیل شده است. فیزیکدانان اخیر کشف کرده اند که خود هسته از نوترون ها و پروتون ها ساخته شده است. برنده امریکایی جایزه نوبل در فیزیک، موری گل-مان، و فیزیکدان روسی-امریکایی جرج زوایگ هر کدام جداگانه در سال ۱۹۶۴ مدل کوارک را پیشنهاد کردند، که کوارک بنیادی ترین ذره تشکیل دهنده ماده است. در جستجویی پیشرفته تر دانشمندان در ابرشتاب دهنده سرن به دنبال بنیادی ترین ذره هستند که بوزون هیگز نام گرفته است هستند.

یک ذره بنیادین ذره ایست که سازه آن نادانسته باشد؛ یعنی دانسته نیست که از ذره های دیگری ساخته شده باشد. این تعریف محتاطانه تلقی می شود، زیرا فیزیکدانان در جستجوی بنیادی”ترین” ذره هستند که هیچ سازه ای یا هیچ سازه ای که بتوان اندازه گیری کرد ندارد و از چیزی کوچکتر از خود ساخته نشده است. این ذره، آجر بنای کیهان و هر چیزیست که در آن وجود دارد.

ماده، موج، انرژی

ما اکنون در فیزیک می دانیم که هر دو موج الکترومغناتیس و ماده را می توان به عنوان میدان های انرژی تعریف کرد. یا، آنگونه که فیزیکدانان محافظه کار می اندیشند، موج را می توان به انرژی تبدیل یا ترادیس کرد. در هر حال، فارغ از درک ما از ماده، ذره های بنیادین آفرینش انرژی و فقط هم انرژی بوده اند که ما و همه چیز در جهان و کیهان را ساخته است[7].

معادله معروف اینشتین۲E=mc نشان می دهد که انرژی همان ماده یا توده است. ماده یک شیئی، جسم، سنگ یا تنه درخت نیست، بلکه میدان های انرژی فشرده بهم است که بوسیله برنامه های بسیار پیچیده دیجیتال طبیعت به هر گونه ذره ماده که همه این چیزها را می سازد تبدیل می شود. کشف بوزون هیگز بسیار مهم است، زیرا وجود “میدان هیگز” که میتواند همان میدان انرژی نخستینی باشد، یا وجود آن را باورکردنی تر سازد. بنابراین، مفهوم فیزیک براستی درباره انرژی است که در قالب هر و همه گونه چیز هویدا می شود.

آنچه فیزیک کلاسیک با آن سروکار دارد ماده یا توده  دیده شدنی است، مانند انسان، درخت یا هر چیز جامد، آبگون یا گاز که فضا اشغال می کند ودیده شدنی است. انرژی چیزی است که این توده های دیده شدنی را می سازد، و آنها چیزی بجز ترکیب ها یا برنامه های گوناگون از میدان های انرژی فشرده نیستند.

طبق گفته اینشتین، ماده وانرژی یکی هستند و بهم دیگر تبدیل پذیر. در حالیکه ماده فضا اشغال می کند و دیده شدنی است، انرژی به هر شکل موج، توده یا نیرو هویدا می شود و سبب تمامی رویدادهای کیهان است. نخستین قانون ترمودینامیک، همچنین اینشتین، نیز وانمود می کند که مقدار انرژی و ماده در کیهان ثابت است.

موجها چیزی بجز انرژی نیستند. ما می دانیم که در فرمول vh=E، E انرژی، h ثابت پلانک و v بسامد هستند. ثابت پلانک = ۱۰۳۴x ۶۲۶/۶ ژول. همچنین ما می دانیم که vλ=c، که در آن c سرعت نور (۱۰۸ x ۳ متر در ثانیه)، و λ طول موج است. اگر در فرمول بالا بسامد v را جانشین کنیم، می شود λ/ch، بنابراین:

 ۶۲۶/۶ =Ex۱۰۳۴  x ۳  x۱۰۸ ÷۶۳۳x ۱۰ ­۹ = ۱۴/۳  x۱۰ -۱۹ ژول = انرژی موج فوتون

اکنون، ما می دانیم که توده و موجهای الکترومغناتیس از هیچ چیز بجز انرژی ساخته نشده اند. اگر همه توده و موجها انرژی هستند، پس ذره بنیادینی که بی درنگ پس از لحظه انفجار بزرگ تولید شده نمی تواند چیزی بجز تک میدانهای انرژی بوده باشند. در اینجا من تنها نشان می دهم که چگونه این میدانهای انرژی تبدیل به ذره های زیراتمیک می شوند.

تئوري ذره بنيادين ديجيتال:

آدميان و همچنين همه موجودهاي جاندار،‌ گياهي و بي جان از كوچكترين عنصر در طبيعت، که ذره بنیادین خوانده می شود، ذره ای که بخش پذیر نیست، ساخته شده اند. در فیزیک ذره، ذره بنیادین ذره ای تعریف شده که سازه آن ناشناخته است[8]. من باور دارم که این ذره بنیادین بایستی که یک تک میدان انرژی باشد. اگر یک اتم از الکترون های بار منفی (شامل میدان های انرژی منفی)، پروتون ها (شامل میدانهای انرژی مثبت) و نوترون ها (شامل میدانهای منفی و مثبت بطور مساوی که همدیگر را خنثی می کنند) ساخته شده، پس ما میتوانیم همه ذره ها، اتم ها، مولکول ها و یاخته ها را آرایشی از ترکیب های مختلف بارهای مثبت و منفی تعریف کنیم.

بنابراین، نخستین ذره بنیادینی که در آغاز کیهان نخستینی آفریده شد، شاید انفجار بزرگ، بایستی که تک میدانهای انرژی دارای فقط یکی از این دو ویژگی بوده باشند: میدان انرژی با بار مثبت و با بار منفی. هر ميدان انرژي يكي از تنها دو ويژگي موجود در كيهان را دارا است: بار مثبت و بار منفي. شاید این میدانها بسته به بار آنها چپ چرخ یا راست چرخ باشند. ولی آنها مطلقن هيچ ويژگي و كاركرد ديگری ندارند. هر ميدان را میتوان با علامت های (+) يا (-)، يا به زبان برنامه رایانه ای با (0) و (1) نشان داد.

اين همان اصلي است كه بر پایه آن برای رايانه ها برنامه نویسی می شود: پاسخ دادن به دستورهاي رمزي دودويي (0) و (1). همه برنامه هاي رايانه اي بر پايه (بيت)ها كه فقط يكي از دو ارزش (0) و (1) را دارند هستند. نخستيني ترين واژه رايانه اي (بايت) است كه از ۸ (بيت) ساخته شده است. معناي هر بايت بستگي به اين دارد كه بيت هاي 0 و 1 چگونه در آن آرايش يافته اند (یا بارگذاری شده اند). یک برنامه رایانه ای که ارتباط ما را با رایانه آسانتر و كمتر وقتگير مي كند، دارای تریلیون ها بیت دستور است.

من باور دارم که در كيهان بیت ها میدان های انرژی هستند، یعنی ذره های بنیادین با بارهای ۱- و ۲+، بایت ها با برخورد و آرایش تصادفی بیت ها شکل می گیرند، و ذره های بزرگتر و پیچیده تر بهیمین ترتیب در طی میلیاردها سال فعالیت کیهانی ساخته می شوند، فرایندی که ما آن را تکامل می خوانیم.

برای اینکه دیدگاه خود را بهتر توضیح دهم، باورهای دانشمندان را که در لحظه انفجار بزرگ چه روی داده، و چگونه بنیاده های آغازین یا ذره های بنیادین شکل گرفته اند را بررسی می کنیم. هرچند دانشمندان هنوز در جستجو هستند، ولی سرانجام شاید کشف کنند یا به این نتیجه برسند که ذره بنیادین نخستینی چیزی بجز یک تک میدان ساده انرژی نبوده است.

انفجار بزرگ و شكل گيري ذره ها:

بر پایه تئوري انفجار بزرگ، يك مدل دانشيك چگونگي پيدايش كيهان که پذيرش گسترده اي در ميان دانشمندان دارد، كيهان از يك تكينگي آغاز شده است[9]. هيچ كس نمي داند كه تكينگي چيست و از كجا آمده، ولي يك پنداشت پذيرفته شده اين است كه تكينگي در هسته سياهچاله زير فشار شديد یا نیروی گرانش و دمای شدید، توده متناهي به شكل يك چگالي بینهایت فشرده شده است. بنابراين، كيهان از يك وضعيت بي نهايت كوچك، بي نهايت چگال و بي نهايت داغ، كه تكينگي خوانده مي شود، آغاز شده است[10].

اين تكينگي باور شده كه حدود ۸/۱۳ ميليارد[11]،[12] سال پيش با نرخي سريع آغاز به گسترش كرده و، بنابراين، كيهان را وادار به خنك شدن و رسيدن به وضعيت پيوسته گستران كنوني نموده است. برخلاف استنباط همگاني كه انفجار بزرگ براستي يك “انفجار” بوده كه با سرعت گسترش يافته تا كيهان كنوني را شكل بدهد، نشان داده شده كه اين تكينگي بوده كه همانند يك بادكنك گسترش يافته تا به بزرگي كيهان كنوني ما برسد. بنابراين، تكينگي در اسپاش نمايان نشد، بلكه اسپاش در درون تكينگي آغاز شد[13][14].

اخترفيزيكداناني كه تئوري انفجار بزرگ را باور دارند مي گويند كه پس از انفجار بزرگ، همچنانكه كيهان به علت گسترش سريع آغاز به خنك شدن كرد، “انرژي ناب” تبديل به ذره هاي زيراتمي شد. بنابراين، اين يك راستي دانشيك پذيرفته شده است كه وضعيت نخستيني بي نهايت كوچك، بي نهايت چگال و بي نهايت داغ نمي توانسته چيزي بجز “انرژي” ناب بوده باشد.

در قضيه اينشتين، انرژي و توده همانند هستند و توده را مي توان انرژي خواند. البرت اينشتين و لوييس دو بروگلي[15] ، و بسياري دانشمندان ديگر بر اين باور هستند كه همه ذره ها يك ماهيت موجي هم دارند. دو بروگلي در قضيه پيشگامانه خود گفت كه، “نور داراي ذره هايي است كه تجميع انرژي در موج هستند، و اين نشانه اين است كه همه ذره ها، مانند الكترون ها، بايستي كه به وسيله موجي در آن نهاده شده است جابجا شوند.” دو بروگلي همچنين پيشنهاد كرد كه الكترون ها داراي يك زمان سنج دروني هستند، و اين زمان سنج يا “ساعت” دروني کمک می کند به مكانيزمي كه ذره ها را توسط موج دروني آن راهنمايي مي نماید. او همچنين گفت كه نور تجميع انرژي در موج است[16]. من مي پندارم كه آن “ساعت دروني” که دو بروگلي به آن اشاره مي كند، همان برنامه شامل ميدان هاي انرژي ديجيتال است كه در درون الكترون ها شكل گرفته است.

استيون هاكينگ[17]، مي گويد يك سدم ثانيه پس از انفجار بزرگ دما بايستي كه ۱۰۰ ميليارد درجه بوده باشد و اينكه در آن لحظه كيهان بايستي كه داراي فوتون، الكترون و نوترينو و همچنين پادذره هاي آنها، و همچنين پروتون و نوترون، شده بوده باشد. در طي سه دقيقه، دما به يك ميليارد درجه افت مي كند و پروتون ها و نوترون ها تركيب مي شوند و هسته هليوم، هيدروژن و عنصرهاي ديگر را شكل مي دهند. سپس هزاران سال به درازا مي انجامد تا برخي از اين ذره ها (پروتون ها، نوترون ها و الكترون ها) گرد آيند و اتم ها، كه آجرهاي ساختمان توده هستند، را شكل دهند. نخستين بنیاده هيدروژن، همراه با مقدارهای بسيار كمي هليوم و ليتيوم، بوده است. سرانجام، ابرهاي هيدروژن زير فشار گرانش در هم آميختند و ستاره ها را شكل دادند، و بنیاده هاي سنگينتر، یا در درون ستاره ها و يا در دوران ها و برخوردهای ابراخترها[18]، همنهش شده اند.

بنابراين، آغاز تكامل ۸/۱۳ميليارد سال پيش بوده است، هنگامي كه انرژي تكينگي آغاز به رها شدن و گسترش كرده است و، زير شرايط جديد دماي پايينتر و چگالي سبکتر، آغاز به پيكربندي بنیاده ها به ریختاري كه ما امروز آنها را مي شناسيم نموده باشد.

تك ميدانهاي انرژي رها شده از وضعيت نخستيني بایستی که “ذره نخستيني” به شمار آيند. ذره نخستيني بايستي همان ميدان هاي دوگانه انرژي با بار مثبت يا منفي بوده باشد؛ به عبارت دیگر، ذره بنیادین نخستینی بایستی که تک میدانهای انرژی با طبیعت دودویی بوده باشند: بار مثبت یا بار منفی.

این تک میدانهای انرژی همچنان که آزاد شدند، دیگر به هیچ چیز دیگری را برای آغاز تکامل نیاز نداشتند، زیرا فرایند تکامل را همان شرایط نخستینی تعیین کرده بود[19]. این ذره های بنیادین در سفر پرسرعت خود در اسپاش، تصادفی باهم برخورد کردند و تصادفی در آرایش های دیجیتال ترکیب شدند و بنیاده هاي نخستيني را چون الكترون ها، نوترينوها، پروتون ها و نوترون ها شکل دادند؛ همانند عددهای دودویی دیجیتال رایانه ای که با میلیاردها تركيب متفاوت از دو بنیاده نخستيني (0) و (1) عددها و حروف الفبا، برنامه های رایانه ای بوجود مي آيند (با ترجمه بایت ها بوسیله جدول آلفانومریک ASCII. اگر ما باور داشته باشيم كه اين ميدان هاي انرژي نخستيني تركيب شدند تا بنیاده های پايه را براي طبيعت بي جان را بيافرينند، پس بايد بپذيريم كه روند تركيب و آرايش ديجيتالي، بنیاده های پايه را براي آفرينش موجودات جاندار، مانند پروتئين ها، اسيدها و غيره هم بوجود آورده اند. تنها تفاوت در اين است كه كيهان بنیاده ها را در تركيب هاي تصادفي بوجود آورده است، در حاليكه بايت هاي برنامه هاي رايانه اي با طراحي انسان بوجود آمده اند.

رايانه ها با سامانه ديجيتال دودويي كار مي كنند:

سامانه سازه پایه دودویی (دیجیتال) از آغاز پيدايش تكنولوژي رايانه و  ابتدايي ترين سيستم عامل تا کنون که پيچيده ترين برنامه هاي رايانه اي، هوش مصنوعي، روبات ها و برنامه هاي فضايي طراحی می شوند ادامه داشته است. هنوز ما با همين زبان دو حرفي به رايانه دستور مي دهيم: (0) و (1) يا خاموش و روشن. هر كدام از اين دو پيام رايانه اي را “بيت” مي خوانيم و اين تنها زباني است كه پردازشگرهای رايانه و سامانه هاي انتقال اطلاعات مي فهمند. حتا در سامانه پیام رساني مورس هم فقط از دو علامت “نقطه” و “خط” استفاده مي شود: كوتاه و بلند. تركيب اين دو علامت است كه معناي يك حرف الفبا يا يك عدد از صفر تا ۹ را مي دهد؛ برای مثال: (-۰-) یعنی ک، (- -۰۰) یعنی ز. واحدهاي بزرگتر اطلاعات ضريبي از بيت هستند، مانند بايت كه داراي ۸ بيت است و با تركيب هاي متفاوت جايگذاري (0) و (1) ، هر بايت معناي يك حرف الفبا يا يك عدد را مي دهد.

واحدهای بزرگتراطلاعات هم با ضریبی از بیت تعریف می شوند، مانند بایت (۸ بیت)، کیلوبایت ۲۱۰ (۱۰۲۴ بیت)، مگابایت ۱۰۲۰ (۸۳۸۸۶۰۸ بیت)، الی آخر. رایانه ها بیتها را در گروههای ۸ بیت که “واژه” خوانده می شود پردازش می کنند. شمار بیت ها در یک واژه رایانه ای در برخی رایانه های پیشرفته از ۸ به ۸۰ یا بیشتر افزایش یافته است. برنامه های رایانه های نخستینی روی تخته مدارها “نوشته”می شدند، به این ترتیب که روی تخته ها در ردیف های افقی و عمودی سوراخ هایی تعبیه شده بود و برنامه نویس دستورهای خود را با فروکردن دو سریک کابل به درون سوراخ ها که پشت آنها سنسور قرار داشت مدار را می بست و واژه را تعریف می کرد. من خود اینگونه برنامه نویسی را تجربه کرده ام که حتا برای تعریف یک معادله ساده بسیار خسته کننده و وقتگیر بود. ولی هنوز برای دستور دادن به رایانه باید همین دو حرف 0 و 1 را بکار برد. برای تعریف نام من، کورش، باید به پردازشگر بگویید:

   (برای K:) 01001011 (برای o:) 01101111 (برای u:) 01110101 (برای r:) 01110010 (برای o:) 01101111 (برای s:) 01110011 (برای h:) 01110011.

وقتی دستور نوشتن یک نام هفت حرفی به رایانه ۵۶ عدد دودویی نیاز دارد، میتوان تصور کرد که چند تا از این 0 و 1ها را باید برای آفریدن یک برنامه پیچیده بکار برد.

من باور دارم که همه آفرینش و همه چیز جاندار و بیجان بوسیله رمزهای دیجیتال به شکل میدانهای انرژی با بارهای مثبت و منفی وادار شده اند که آنچه هستند باشند.

کوچکترین بنیاده های کشف شده:

از روزگاران کهن، فیلسوفان و دانشمندان در کاوش کوچکترین ذره در طبیعت بوده اند. باور چیره این بود که کوچکترین که توده (ماده) از آب در سه ریختار ساخته شده است- گاز، آبگون و جامد- که فناناپذیرند. این سه ریختار شکل های دیگر توده را بوسیله ترکیب های گوناگون از این سه شکل اصلی به تناسبهای مختلف بوجود می آورند.

تا آنجا که ما می دانیم و باور داریم، این دموکریتوس[20]، ساکن یونیه (در آن زمان جزوی از امپراتوری ایران)، در سده پنجم پیش از میلاد بود که واژه “اتموس” را برای تعریف کوچکترین ذره طبیعت ساخت. از حدود ۴۰۰ سال پیش از میلاد، درباره اینکه تا چه حد می توان یک جسم را به تکه های کوچکتر بخش کرد تئوری هایی بیان می شد. دموکریتوس باور داشت که باید پایانی به بخش کردن جسم ها باشد، و تکه واپسین که دیگر نتوان آنرا برید و بخش کرد، همانا ذره بنیادین است. او آن ذره را “اتم” نامید.

ارستو تئوری دموکریتوس را رد کرد و تئوری اتمی خودش را عرضه نمود. تئوری او این بود که تنها چهار بنیاده وجود دارند- خاک، آتش، هوا و آب- و اینکه همه این بنیاده ها گونه ای “اتموس” در درون خود دارند که همان کوچکترین واحد است که توده های دیگری را که روی زمین وجود دارند ساخته اند. تئوری اتمی ارستو بیشتر لمس پذیر بود، و مردم کم کم او را باور کردند و تئوری دموکریتوس را کنار گذاشتند[21].

در پژوهش های فیزیک اتمی در سی سال نخست سده بیستم، بنیاده هایی به کوچکی یک سدم میلیمتر کشف شدند. سپس کوارکها کشف شدند. از آن زمان تا کنون پیشرفت زیادی شده و ذره هایی بسیار کوچکتر از ۰۱/۰ میلیمتر یافت شده اند. اکنون دانشمندان می دانند که ذره هایی به کوچکی یک اتمتر یا ۱۰ به توان ۱۰- میلیمتر وجود دارند. استیون هاکینگ می گوید که برای اینکه در اندازه ذره ها پایین برویم حدی وجود دارد[22].

اگر بخواهیم سازه درونی یک اتم را درک کنیم، باید آن را بشکافیم و قطعات درون آن را بررسی کنیم. سه گونه ذره بنیادین کشف شده اند که تئوری کوانتوم آنها را ذره های نخستینی می خواند؛ یعنی آنها از ذره های دیگری ساخته نشده اند و هیچ سازه درونی اندازه گیری شدنی ندارند. این ذره های بنیادین نخستینی بر پایه چرخش آنها رده بندی شده اند. فرمیون ها نیم عدد درست چرخش دارند، در حالیکه بوزون ها یک عدد درست می چرخش دارند. بسیاری خانواده ها و زیر-خانواده های ذره های بنیادین وجود دارند، و همه ذره های “مدل استاندارد[23]” به استثنای بوزون هیگز[24] مشاهده شده اند. من باور دارم که دانشمندان در جستجوی خود سرانجام به کشف کوچکترین بنیاده که همان تک میدان انرژی است که همه این ذره های زیراتمی از آن ساخته شده اند خواهند رسید، و اینکه این میدان چیزی بجز یک میدان انرژی با بار مثبت یا منفی نخواهد بود.

نتیجه گیری:

کوچکترین و بنیادی ترین ذره، که از آن کیهان ساخته شده، میدان انرژی با بار مثبت یا منفی است که در از انفجار انرژی رویداد انفجار بزرگ رها شده است. این میدانهای انرژی زیر نیروی بینهایت از حالت بینهایت فشرده به اسپاش پرتاب شدند. آنها با سرعت نور (شاید زیادتر) در اسپاس سفر و در مسیر خود با هم برخورد کردند، و بطور تصادفی با هم ترکیب و بازترکیب شدند و بصورت آرایش های تصادفی از میدانهای انرژی (+) و (-) بسیاری از ذره های با ویژگیهای گونانگون را شکل دادند.

بنابراین، با این فرض که همه چیز از تک میدانهای انرژی مثبت و منفی ساخته شده و آنها در آرایش های تصادفی گوناگون تریلیون ها ذره های بزرگتر را شکل داده اند[25]، پس ما بایستی که بتوانیم، به شرط پیشرفت تکنولوژی در این زمینه، “برنامه”های آرایش های میدانهای انرژی را که اتم ها ومولکولها را ساخته اند با مهندسی معکوس آشکارسازی یا شناسایی کنیم، همانگونه که میتوانیم یک برنامه رایانه ای را برای دسترسی به رمزهای واژه های دیجیتال آن تجزیه کنیم. وقتی ما به “واژه” های اصلی ذره ها دسترسی پیدا کنیم، تغییر، بازسازی یا دستکاری سازه های بیشتر پیچیده نمیتواند غیرممکن باشد.

تکنولوژی برای این کار شاید تا آینده دوردست بوجود نیاید، ولی بی تردید ممکن است. ضرورت ندارد که ذره های بنیادینی که اتم را تشکیل می دهند “مشاهده” کنیم، فقط باید بتوانیم طرح مهندسی سازه دیجیتال آنها را آشکارسازی نماییم. گام پسین تغییر در ویژگی سازه با “تزریق” بار الکترومغناتیس مورد نظر به درون آرایش میدانهای انرژی تشکیل دهنده ذره برای بازسازی آن به شکل ذره گونه ای دیگر خواهد بود.

کورش زعیم



[1] Hawking, Stephen, Mlodinow, Leonard.,”The Grand Design”, 6th Speech, New York, Bantam Books, 2010.

[2] اینشتین یک جبرگرای سختگیر بود، و باورداشت که هیچ چیزدر کیهان تصادفی رخ نمی دهد، و معنای این گفته او در رد کردن تئوری کوانتوم که بطور ذاتی آشوبی و بر پایه تصادفی بودن پدیده های فیزیکی در مقیاس های بسیار کوچک است، که “خدا تاس نمی ریزد” همین بود. استیون هاکینگ وانمود میکند که خدا تاس می ریزد و گاهی آنها را جاهای تاریکی می ریزد  که ما نمیتوانیم ببینیم! هر دواینشتین و هاکینگ وانمود میکنند که باید نیرویی بالاتر از آنچه تا کنون کشف شده شرایط  را برای کیهان فراهم کرده بوده باشد و آن نیرو یا مجهول را خدا می خوانند. پیش از انفجار بزرگ چه بوده؟

[3] Tegmark, Max (May 2003). “Parallel Universes”. Scientific American.

[4] Leucippus (early 5th CBC) لوسیپوس اهل میلت، یونیه، واقع در قلمرو امپراتوری ایران هخامنشی بود که در آنجا یکی از شش دانشگاه بزرگ ایرانیان قرار داشت. لوسیپوس این اندیشه را داشت که همه چیز از یک بنیاده فاسد نشدنی و بخش ناپذیر به نام اتم ساخته شده است. در ادبیات غرب او را گریک، یعنی اهل منطقه آتن می خوانند. شاگرد او دموکریتوس، اهل گریس، حوالی آتن، این اندیشه را بسط داد.

[5] John Dalton, (1766-1844) فیزیدکدان انگیسی کهپیشگام تئوری اتمی نوین بود.

[6] Ernest Rutherford, (1871-1937) فیزیکدان نیوزلاندی که به عنوان پدر فیزیک هسته ای شناخته شده است،

[7] زعیم، کورش و خادم پور، مهناز، “زیست انرژی”، ایرانمهر، تهران، ۲۰۰۷.

[8] Sylvie Braibant; Giorgio Giacomelli; Maurizio Spurio. “Particles and Fundamental Interactions: An Introduction to Particle Physics” (2nd ed.) Springer. pp. 1–3.

 

[9] در تاریخ اساطیری ایرانی، زمان آغاز کیهان بوده است. زروان، خدای زمان، هنگامی که هیچ نبوده است هویدا می شود، پس زمان آغاز می شود، و با زمان کیهان آغاز می شود.

[10] استیون هاکینگ در “طرح بزرگ” خود می گوید که تکینگی به اندازه یک تریلیون تریلیونم یک سانتیمتر، یا اندازه پلانک، بوده است.

[11] Weintraub, D. A., “How Old Is the Universe?”, Princeton University Press, 2012.

[12] WMAP spacecraft (2001) and determined the cosmic age as: 13.73 +/- 0.12 billion years. However, Planck spacecraft (2009) found that the Universe is about 100 million years older, i.e.: 13.82 billion years.

[12] Steven W. Hawking, George F.R. Ellis, “The Cosmic Black-Body Radiation and the Existence of Singularities in our Universe,” Astrophysical Journal, 152,(1968) pp. 25-36.

[13] Steven W. Hawking, George F.R. Ellis, “The Cosmic Black-Body Radiation and the Existence of Singularities in our Universe,” Astrophysical Journal, 152,(1968) pp. 25-36.

[14] Steven W. Hawking, George F.R. Ellis, “The Cosmic Black-Body Radiation and the Existence of Singularities in our Universe,” Astrophysical Journal, 152,(1968) pp. 25-36.

[15] Louis-Victor-Pierre-Raymond, 7th duc de Broglie, (1892-1987), فیزیکدان فرانسوی برنده جایزه نوبل ۱۹۲۹

[16] David Bohm, Basil Hiley: The de Broglie pilot wave theory and the further development and new insights arising out of it, Foundations of Physics, volume 12, number 10, 1982.

[17] Hawking, Stephen, “Universe in a Nutshell”, Bantam Book, New York, 2001 (The book is translated by author into Persian.)

[18] ابراخترها انفجارهاي كوتاه مدت ستاره اي هستند بسيار مغناتيسي كه تابش انفجار نوري آنها مي تواند از نور تمامي كهكشان بيشتر باشد.

[20] [20] Democritus, 460-370 BC, a pre-Socratic philosopher who formulated the “atomic theory” for the cosmos.

[21] چهار بنیاده خاک، آتش، هوا، و آب، از چندین سده پیش از ارستو باور همگانی در هندوستان، ایران و مصر بوده است.

[22] Hawking, Stephen, Universe in a Nutshell.

[23] Oerter, Robert. “The Theory of Almost Everything: The Standard Model, the Unsung Triumph of Modern Physics” , Penguin, 2006.

[24] اندیشه در تابستان 1385 و 1388 در انفرادی زندان اوین پروده و فرموله شد، هرچند نوشته های من توسط بازرسی زندانتوقیف شد. این نوشتار بازسازی اندیشه است که در سال 1391، پیش از کشف بوزون هیگز برای نظرخواهی به امریکا فرستاده شد.

[25] John von Neuman in “Computer and Brain”:اندام آدمی دارای ۱۰۰۰ تریلیون تریلیون ذره در قالب ۱۰ تریلیون مولکول در هر یاخته و حدود ۲۰۰ میلیون یاخته است.