بی بی پیک !!

0
139

نمی دانم چرا در میان تصویرهای کارت بازی، زیاد از بی بی پیک خوشم نمی آید. چندین بار هم به خود نا آگاهم( ناخود آگاه) مراجعه کرده ام؛ که تا شاید دلیل این حس غریب را بتوانم، در لابلای موارد انباشته شده در این محفظه ناپیدای وجودم پیدا بکنم. اما تا امسال تلاش هایم به جائی نرسیده بود. تا اینکه یک بار به خودم گفتم: ” اصلا چه اهمیتی دارد که تو از این کارت خوش ات نیاید. رهایش کن برود. ” ولی با همه نهیبی که به خودم می زدم؛ نمی توانستم دست از سر این موضوع بردارم. چون به لحاظ دریافت های حس ششم( حسی که در بعضی از آدمها قوی تر از بقیه است. و خیلی از رویدادها را به دارنده خودش تلقین می کند.)!

به همین خاطر، مطمئن بودم که این تصویر( کارت بی بی پیک )، به گونه ای و در مورد و موقعیت خاصی، موجب ایجاد تنفر در من گشته است؛ و یا شاید در آینده نزدیک یا دور، باعث بروز چنین حسی در من خواهد شد. اما چون در آن شرایط توجه چندانی به این مورد نکرده بودم؛ توسط ضمیر درونی و خود نا آگاهم ، به طور اتومات در آن ذخیره شده است؛ تا در موقعیت دیگری از مخفی گاه بیرون بیاید و خودنمائی بکند!

پس از انتخابات دوره یازدهم ریاست جمهوری حکومت اشغالگران اسلامی، وقتی که شیخ حسن روحانی، پس از برنده انتخابات شدن خویش، اعضای کابینه اش را مشخص نمود. در این فکر بودم که از این به بعد، چه کسانی به عنوان سخنگوی وزارت امور خارجه معرفی خواهد شد ؟ طولی نکشید که چهره ی نازیبا و کریه ” بی بی پیک ” بر روی مانیتورهای تلویزیونها قرار گرفت؛ و مشخص گردید که از این پس، مرضیه افخم به عنوان سخنگوی وزارت امور خارجه دولت یازدهم به ایفای نقش خواهد پرداخت !

این انتخاب به امر و با حکم هر کسی به عمل آمده باشد؛ اهانتی مستقیم به شعور مردم ایران، به ویژه زنان تحصیل کرده و کاردان و مدیر مملکت مان است؛ که درمیان شان چهره های برجسته تری نسبت به بی بی پیک وجود دارند؛ که خیلی بهتر و بیشتر از مرضیه افخم، بتوانند چنین امر مهمی را به انجام برسانند. بدون تردید سران نیرنگباز رژیم آخوندی، فقط به دلیل آنکه به ملت ایران نشان بدهند؛ که برای زنان کشور نیز ارج قائل هستند؛ و در کابینه یازدهمین دوره ریاست جمهوری شان، یکی از پست های مهم دولتی را، به یکی از زنان ایرانی داده اند؛ احتمالا به توصیه شخص خاصی وی را برای چنین امری در نظر گرفته اند!

اگر چه که ما، و شاید هم مردم درون مرزهای میهن مان نیز، در مورد مرضیه افخم، و میزان و رشته تحصیلات او، و سایر مشخصات اجتماعی و علمی ایشان چیزی نمی دانیم و نمی دانند. اما وضعیت ظاهری او( عدم تسلط به نقشی که برایش انتخاب کرده اند.)، فرم سخنگوئی وی، و دو سه جمله کوتاهی که تا به حال نیاز بوده در موقعیتی مهم، از سوی وزارتخانه متبوع اش، توسط سخنگوی آنجا، موضوعی را به رسانه های گروهی و مردم ایران و سایر نقاط جهان گزارش بدهند. و نیز با مشاهده عدم اعتماد به نفس او در هنگام ارائه دیدگاه و مصوبه یا مورد دیگری از وزارت امور خارجه رژیم را، به نظر و به گوش علاقمندان چنین موضوعاتی برساند.فرض برخاسته از یقین این است؛ که ایشان صرفا به سبب آشنائی، خویشاوندی و دوستی خانوادگی با یکی از مسؤلین جمهوری اسلامی، برای انجام دادن این کار برگزیده شده است!

کار و مسؤلیتی که نه به قد و قواره ایشان می خورد؛ نه با شکل و شمایل حضرت علیّه مرضیه افخم تناسبی را دارا است؛ و نه از فرم اجرای این مسرلیت، که به سفارش کسانی نامشخص بر عهده وی قرار داده شده است؛ به آسانی می توان دریافت؛ این انتخاب، و گماردن بی بی پیک در چنین نقش مهمی، فقط می تواند ژست سیاسی دولت ” امید و تدبیر ” روحانی باشد؛ که بتواند با حضور یک زن در یکی از مهمترین وزارتخانه های دولت اسلامی، به این نیز تفاخر بکند؛ که در دولت من به زنان ایرانی هم امکان حضور در نقشهای مهم دولتی داده شده است. حال اگر این زن یک بی بی پیک هم باشد؟ برای بی خردان حکومت بی کفایت، و دولت بی لیاقت این جمهوری خودکامگان هیچ تفاوتی را در بر نخواهد داشت!

محترم مومنی

 

 

مقاله قبلیابراز تاسف از تخریب گورستان بهاییان در شیراز
مقاله بعدیاعتصاب غذای زندانی سیاسی دهه ۶۰ علی معزی در همبستگی با زندانیان سیاسی زندان اوین که در سلولهای انفرادی هستند
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.