بی‌جهت نیست که می‌گویند: «دروغ‌گوها کم‌حافظه هم می‌شوند»! بقلم بانو محترم مومنی روحی

0
228

درحالی‌که تقریباً، از بدو روی کار آمدن جمهوری نکبت اثر اسلامی در ایران، چینی‌ها بیش از هر ملیت دیگری در میهن ما رفت‌وآمد دارند؛ و به انجام دادن انواع معاملات اقتصادی با رژیم آخوندی مشغول می‌باشند. جای تعجب است؛ که یکی از مشاوران رهبر حاکمیت دیکتاتوری آخوندی در ایران که عضو شورای مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز می‌باشد. ضمن حمایت از سند قرارداد همکاری بیست‌وپنج‌ساله اخیر میان رژیم با چینی‌ها که پیش‌نویس آن دو هفته پیش در جلسه هیات دولت کابینه حسن روحانی تنظیم و تصویب‌شده است. اولویت همکاری‌های اقتصادی کشور را، با نگاه به شرق توصیف کرده است!

علی آقا محمدی با اعتراف به این امر که غربی‌ها حتی روزنه‌ای برای تبادلات تجاری با جمهوری اسلامی را باز نگذاشته‌اند. نتیجه می‌گیرد: «حتی اگر غرب روی خوش هم به ایران نشان دهد؛ نگاه جمهوری اسلامی برای رشد اقتصادی باید به شرق باشد»؛ که به‌این‌ترتیب پول بی‌زبان مملکت را به چینی‌های رند و هفت‌خط بدهند. تا آن‌ها هم اجناس بنجل و نامرغوب خودشان را به این سفیهان بفروشند؛ و آقایان حاکم بر هست و نیست ملت شریف ایران، از میان قدرت‌مداران کنونی در جهان، برای خودشان یارگیری سیاسی مطلوبی بکنند!

علی آقا محمدی مشاور اقتصادی خامنه‌ای در این رابطه گفته است: «غربی‌ها و به‌خصوص انگلیسی‌ها و برخی هم در داخل، بسیار فعال‌اند؛ که این میدان باز نشود.» وی همچنین افزوده است: اکنون همه متوجه شده‌اند (منظورش از همه، سران دزد و کلاش و سودجوی رژیمشان است)؛ «ضعف روابط با شرق کار اشتباهی بوده است؛ و به این نتیجه رسیده‌اند؛ که باید با کشورهای این منطقه کار جدی‌تری انجام دهیم.»!

در وب‌سایت شورای مجمع تشخیص مصلحت نظام، درباره سوابق علی آقا محمدی آمده است؛ که او از سال ۱۳۶۸ خورشیدی، رئیس و مسئول گروه اقتصادی دفتر علی خامنه‌ای بوده است؛ و به این لحاظ مشاور اقتصادی رهبر رژیم ملاها در ایران نیز به شمار می‌آید. در سوم بهمن سال ۱۳۹۴ خورشیدی، علی خامنه‌ای با «شی جین پینگ» رئیس‌جمهوری چین در حسینیه جماران ملاقات داشت. وی در آن نشست به رئیس‌جمهور چین گفته بود: «دولت و ملت ایران، همواره به دنبال گسترش روابط با کشورهای مستقل و قابل‌اطمینان همچون چین بوده و هستند»؛ علی آقا محمدی مشاور اقتصادی خامنه‌ای، بر همین اساس، توافق رؤسای جمهوری ایران و چین، برای یک روابط استراتژیک بیست‌وپنج‌ساله را، کاملاً درست و حکمت‌آمیز دانسته است.

حکمت‌آمیز است؟ چه حکمتی در مصوبه این سند ننگین به قول خودشان (همکاری‌های کاربردی) وجود دارد؛ که هنوز نه عنوان سند را اعلام نموده‌اند؛ و نه از محتوای آن سخنی به میان آورده‌اند!

آیا مردم ایران نامحرم و بیگانه‌اند؟!

اگر هستند، شما در سرزمین ایشان چه می‌کنید و چه‌کاره‌اید؟ اگر غیرازاین می‌باشد و مردم ایران نامحرم و بیگانه نیستند؟ پس چرا مسائل را از آنان پنهان می‌دارید؟ جزیره ثروتمند و آکنده از نعمت کیش، درون آب‌های نیلگون خلیج همیشه پارس را چندی پیش، به همین چینی‌های زرنگ و رند و «خر پوست‌کن» برای مدت پنجاه سال اجاره داده‌اید. تا آن‌همه ثروت بی‌کران در سواحل زرخیز آن جزیره توریستی را بردارند و ببرند. اکنون هم با بستن یک پیمان بیست‌وپنج‌ساله ایران بربادده با این چشم‌بادامی‌های سودجو، درصدد تداعی کردن زمان جنگ دوم جهانی و اشغال جنوب کشورمان به دست انگلیسی‌ها هستید؛ که درنهایت با پیشنهاد دکتر محمد مصدق همت جانانه پادشاه ایران ساز پهلوی، اعلیحضرت محمدرضا شاه توانستیم. دست انگلیسی‌ها را از نفت ایران‌زمین کوتاه نماییم. حتماً نمی‌دانید که با امضای این توافق بیست‌وپنج‌ساله، وارد قواعد بین‌المللی شده‌اید؛ و می‌بایست که از سیاست چهل‌ساله خود دست‌بردارید!

البته هر رژیمی حتی اگر مانند شما در این حد از قسی‌القلبی و شقاوت‌پیشگی هم باشد؟ بالاخره ناگزیر است که جهت ماندگاری حاکمیت دیکتاتوری و خون‌خوار خودش، در میان سایر حکومت‌های جهان، به یارگیری‌های سیاسی بپردازد. تا در عرصه گیتی تنها و بدون دوست و یاوری نباشد؛ اما این مورد در رابطه با شما مصداق ندارد؛ زیرا آنانی را که دوستان خویش می‌پندارید؛ هرکدامشان از ده‌ها دشمن هم برایتان بدتر و خطرناک‌تر هستند!

برای ونزوئلا نفت و بنزین ارسال می‌کنید. در ازای آن به شما شمش طلا می‌دهند. با این خزانه خالی و اقتصاد ورشکسته و دست‌خالی که نمی‌توانید به مردم ایران به‌جای حقوق ماهیانه‌شان شمش طلا بپردازید. به حزب‌الله در لبنان، از اجاره خانه و هزینه زندگی و مخارج تروریستی‌شان تا تأمین سلاح و هر هزینه دیگری که داشته باشند؛ از دارائی مردم ایران هدیه می‌کنید. به حوثی‌های یمن، جهت مبارزاتشان علیه یورش‌های سعودی‌ها پول و سلاح‌های سنگین و سبک می‌دهید. به بشار اسد، غیر از یاری‌های مبارزاتی‌اش جهت سرکوب کردن مخالفان حکومت جنایت‌کارانه او کمک‌های تسلیحاتی و نقدی می‌کنید و نفت رایگان برایش می‌فرستید. برای عراق نیروی برق ارسال می‌نمایید؛ هزینه‌های گروه‌های تروریستی حشدالشعبی و الکتائب را تأمین می‌نمایید. همه این اشتباهات را مرتکب می‌شوید؛ که چند صباح دیگری بر عمر منفور رژیم ننگینتان بی افزایید. غافل از این‌که در میان مردم ستمدیده ایران، همگی‌شان که در خواب فرونرفته‌اند. هستند میهن‌پرستان آزادیخواهی که نه درزمانی دور و طولانی، بلکه در همین نزدیکی‌ها، طومار ننگین حاکمیت ضد ایرانی و ضد بشری‌تان را، با وزش تندباد چند حرکت میلیونی در هم بپیچند؛ و شر این‌همه نکبت و تاریکی و تباهی ناشی از حاکمیت جنایت‌پیشه شمارا، از دیار اهورائی خود و هم‌میهنانشان بزدایند؛ و با سرنگون نمودن رژیم منحوس و عصر حجری و عقب‌مانده‌تان، هستی جمهوری رو به فنای شما اهریمنان را به نیستی و نابودی بکشانند!

آیا در آن هنگام، روس‌ها و چینی‌ها و حوثی‌ها و عراقی‌ها و سوری‌ها و حزب‌الله و بقیه نان‌خورهایتان، به این‌همه دست‌ودل بازی که برایشان می‌کنید پاسخ‌های لازم و مهرورزانه و یاری‌رسان را خواهند داد؟!

رهبر کبیر انقلابتان و بنیان گزار جمهوری پلید اسلامی‌تان شعار می‌داد: که……: «ما شمارا به مقام انسانیت می‌رسانیم. ما مستضعفان را از درماندگی نجات می‌دهیم. آقای سرهنگ، آیا شما نمی‌خواهید که آقای خودتان باشید؟»؛ مستضعفان را که فقیرتر و بدبخت‌تر کرد. مستکبران و خوش‌بخت‌ها را به پایه مستضعفان تنزل اعتبار داد. آقایان سرهنگ‌ها و بالاتر از آن‌ها را نیز، با گماردن سرانی از سپاه بر سرشان، به درجه «سرجوخگی» تنزل مقام داد. روابط حسنه ایران با کشورهای صاحب قدرت و اعتبار را، به پائین ترین درجه ساقط نمود. او که به درک واصل‌شده، آیا شما که جانشینان آن آخوند کودن و خرفت می‌باشید؛ و در دمامی و حیله‌گری از روبهان نیز پیشی گرفته‌اید. آیا نمی‌خواهید به قول‌های رهبر کبیرتان جامه عمل بپوشانید؟ بی‌جهت نیست که می‌گویند: «دروغ‌گوها کم‌حافظه هم می‌شوند.»!!

محترم مؤمنی

مقاله قبلیامضاء بیش از ۱۰۰ نماینده مجلس برای سوال از روحانی
مقاله بعدیهشدار ۲۳۹ دانشمند: کرونا از طریق هوا هم منتقل می‌شود
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.