بیان چند جمله معترضه به این شخصیت ها!

0
293

 ظاهرا دشمنان دیرینه و دوستان پشت پرده های سیاست، آنقدر از به ریاست جمهوری رسیدن شیخ حسن روحانی شادمان گشته اند؛ که حتی نتوانستند دو روز هم خودشان نگه بدارند و در این رابطه سکوت کنند. شیطان بزرگ که از نخستین روزهای شکل گیری این انقلاب شوم و سیاه، جز عبارت ” مرگ برآمریکا ” از حکومت ننگین اسلامی نشنیده است؛ به قدری از منتصب شدن روحانی برای پست ریاست جمهوری رژیم آخوندی ذوق زده شده، که از جمله اولین دولت هائی بوده که نسبت به این امر واکنش مثبت نشان داده است. به چند اظهار نظر از این شخصیت های آمریکائی توجه می کنیم. جی کارنی سخنگوی کاخ سفید در آمریکا، روز شنبه 24 خرداد 92 ( یک روز پس از انتصابات ریاست جمهوری حکومت اسلامی) به خبرنگاران گفت:

” دولت اوباما به رأی مردم ایران احترام می گذارد، و آمادگی آمریکا را برای تعامل مستقیم با ایران ( حکومت اسلامی) برای رسیدن به یک راه حل دیپلماتیک، جهت برطرف ساختن نگرانی های برآمده از برنامه های اتمی اعلام می دارد.”

آقای اوباما، شما بهتر بود و هست، قبل از اینکه چنین اظهار نظر پوچی را مطرح بکنید؛ نزد خود می اندیشیدید، تبریک گفتن به ملتی که حضورش پای صندوقهای رأی، جز برای برگزیدن میان بد و بدتر نبوده؛ چقدر از وجهه سیاسی شما می کاهد؟!

اعلام آمادگی شما برای به انجام رسیدن تعامل مستقیم میان دو کشور، جهت یافتن یک راه حل دیپلماتیک، برای برطرف نمودن نگرانی های برخاسته از فعالیت های اتمی جمهوری اسلامی، نشان می دهد که نه تنها آخوندهای چند روی حیله گر، بلکه خود شما هم چقدر دلتان برای باجگیری از حاکمیت و دولت آنها غنج می زند. اگر قرار بود که راه حلی دیپلماتیک بتوانید بیابید؛ طی اینهمه سال که مشغول مذاکرات مربوط به انرژی هسته ای با آنها بوده اید؛ آنرا می یافتید. نخواسته اید و هرگز هم نخواهید خواست که چنین بشود. همه می دانند که این فقط یک ژست سیاسی است که شما به خودتان گرفته اید!

اظهار امیدواری کرده اید که دولت جدید در این حکومت، بتواند خواست و اراده مردم را بشنود، و گزینش هائی را که زندگی بهتری برای آنها فراهم بیاورد انجام بدهد. آیا این نخستین باری است که در ایران حکومت اشغالگر اسلامی رئیس جمهور بر می گزیند؟ آیا اصولا اینها برای بهبود بخشیدن به زندگی مردم ایران کوچکترین انگیزه ای دارند؟ آیا یادتان رفته که دولتمردان کشور شما، در آن روزهائی که مردم ایران بهترین زندگی ها را داشتند نتوانستند آسایش و پیشرفت آنها و کشورشان را تحمل بکنند؟ حالا که سی و اندی سال است که چنین نان غیرقابل خوردن را در سفره مردم ایران گذاشته اید؛ مایلید که این مردک روحانی بتواند برای دادن یک زندگی بهتر به مردم ایران گزینش های درستی داشته باشد؟!

جی کارنی سخنگوی کاخ سفید، اشاره کرده که این انتخابات بر زمینه موانع و محدودیت هائی مانند عدم شفافیت، سانسور رسانه ها به ویژه مطبوعات، و وجود فضائی امنیتی و مرعوب کننده برگزار گردیده است. واقعا تمسخرآمیز است، که اینهمه موارد منفی در یک حکومت که مدعی مردم سالاری اسلامی در بافت خویش است وجود دارد؛ آنگاه این آقایان در ینگه دنیا آرزومندند که دولت جدید رژیم آخوندی بتواند خواست و اراده مردم را بشنود و آنرا محترم بشمارد!

جان کری وزیر امور خارجه ایالات متحده آمریکا، با ستایش از شجاعت مردم ایران برای شرکت در انتخابات، گفته آقای روحانی رئیس جمهور منتخب مردم، مکررا در کمپین انتخاباتی خود، به اعاده و بسط آزادی تمام ایرانیان تعهد کرده است؛ و او در ماههای آینده این فرصت را دارد که به تعهداتش عمل بکند!

آقای جان کری، چقدر با بیان این نظر خودتان، سران حکومت شیاد و فاسد اسلامی را خوشحال کرده اید. اکنون آنها در این پندارند، وقتی سیاستمداری چون وزیر امور خارجه آمریکا، وعده های سرخرمنی یک فرد در حال منتصب شدن به مقام ریاست جمهوری را، اینگونه حقیقی و راست بداند؛ از مردم ستمدیده ایران، و حتی دیگر سیاستمداران دنیا، خیالشان آسوده خواهد بود؛ که تمام همّ و غم سران حکومت آخوندی، ایجاد همه گونه رفاه مالی و معنوی، و احترام قائل شدن به آزادی های فردی و اجتماعی مردم ایران خواهد بود. بهتر است آقای کری و همردیف های ایشان، پیش از ارائه هر گونه برداشت شخصی از کنشهای این قوم فاسد، بروند کمی در مورد اینها مطالعه بکنند؛ وقتی که تا حدودی توانستند آگاهی خویش را نسبت به خصوصیات ذاتی آنها که سر تا پایش منفی است پی ببرند؛ تشریف بیاورند و ابراز عقیده بکنند!

ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه، ضمن تبریک به حسن روحانی، از او خواست که رابطه نزدیکتری با مسکو برقرار بکند. نمی دانم یک نوکر، بیش از تقدیم کردن مراتب نوکری اش به ارباب، دیگر چه می تواند بکند تا ارباب کاملا خیالش راحت بشود که به یکدیگر نزدیک اند؟ احتمالا این اواخر از سوی حکومت و دولت رژیم اسلامی، کمتر سبیل آقای پوتین را چرب کرده اند؛ که ایشان شاکی شده و با این حیله به یادشان می آورد، که زیاد از این حالت راضی نیست!

وزیر امور خارجه بریتانیا، ضمن انتشار دادن بیانیه ای، از رئیس جمهور جدید حکومت اسلامی خواست، که از این فرصت برای قرار دادن ایران در مسیر متفاوتی استفاده بکند. باید از ایشان پرسید منظورشان از مسیر متفاوت چیست؟ اگر آقای وزیر مایل هستند که به سران این رژیم یادآوری بکنند که داشتن رابطه های نزدیک با چین و روسیه را محدود نمایند و به دامان انگلیس بچسبند؟ باید به ایشان خاطر نشان کنم، سری به عکسهای موجود در تلویزیون جاسوسی خودشان بزنند؛ و از مدیر بخش اخبار بی بی سی بخواهند که آن عکس یادگاری شیخ حسن روحانی و جک استرا را به ایشان نشان بدهند؛ تا خیالشان کاملا آسوده بشود که روحانی در دست خودشان است و بدون مشاوره با آنها کاری انجام نخواهد داد!

در این میانه، خانم کاترین اشتون هم بیانیه ای را منتشر نموده برای روحانی در انتخاب دولت جدید، آرزوی موفقیت کرده است. فکر می کنم ایشان از بس در جلسات مذاکرات اتمی با نماینده ارشد رژیم در ارتباط با پوشاندن سینه اش، و در بر داشتن لباسهای یقه بلند زجر کشیده، که امیدوار است روحانی بتواند گروه دیگری را به این مذاکرات بفرستد. همه این شخصیت ها، به گونه ای اظهار نظر کرده اند، که به خوبی می توان تشخیص داد؛ جز به منافع خویش و تأمین دیدگاههای خودشان، به چیز دیگری نمی اندیشند. موضوعی که در مخیله هیچکدام از اینها و حکومت ننگین اسلامی نمی گنجد، مردم ایران و سرنوشت شوم ایشان است که سه دهه متوالی روزگارشان را سیاه کرده است!

” هر کسی از ظن خود شد یار من

واز درون من نجست اسرار من”!

بهار 2572 آریائی هلند

محترم مومنی روحی

 

مقاله قبلی“فهیمه رحیمی” نویسنده ایرانی درگذشت
مقاله بعدیچه شخصی در کنفرانس روحانی نام موسوی را بر زبان جاری ساخت؟
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.