به مقامات فلسطین: اجازه دهید دولت اسرائیل، پازل مورد نظر را پُر کند؛ دکتر کاوه احمدی علی آبادی

0
208

دکتر کاوه احمدی علی آبادی

عضو هئیت علمی دانشگاه آبردین با رتبه پروفسوری

عضو جامعه شناسان بدون مرز(ssf)

مقامات و مسئولان فلسطین و به خصوص محمود عباس و صائب عریقات خوب توجه کنند.

ما در آخرین مراحل حرکت تاریخیمان در تحقق کشور مستقل فلسطین هستیم. کشور مستقل فلسطین به پایتختی قدس شرقی در مرزهای 1967 را به ثبت رساندیم و توانستیم حقوقمان کشور فلسطین را در مجامع مختلف سازمان ملل پیگیری کنیم و اشغالگران را یا محکوم کنیم یا پرونده هایشان را به جریان بیاندازیم؛ با صبر و حوصله و گام به گام و طی شطرنجی حساب شده. مهم تر آن که این مهم فقط توسط ما قابل انجام نبود، و باید دشمنان و مخالفان تشکیل فلسطین نیز پازل هایی را تکمیل می کردند و آن گاه ما نیز اقدام مناسب خود را انجام می دادیم و سپس مهمترین بخش این پازل، که تصمیم گیری جامعه جهانی و سازمان ملل بود، انجام می شد تا به این دستاورد رسیدیم. برخلاف تصور رایح، تندروهای اسرائیل کاری برایمان کردند و بخشی مهم از آن پازل را پر کردند که نه فقط هیچ فلسطینی که حتی هیچ اسرائیلی صلح طلبی نمی توانست برایمان انجام دهد. شما با هیچ گروه سیاسی میانه رو و صلح طلبی نمی توانستید طی مذاکره، مجوز کشور مستقل فلسطینی طی مرزهای 1967 و به خصوص به پایتختی قدس شرقی را بگیرید. “محال بود”. اما ما آن را به سازمان ملل بردیم و چنین کردیم. چیزی که حتی در زمان اولمرت (که بسیار شخص معقول و معتدلتر از بسیاری از مقامات اسرائیلی بود) به توافقی که رسیده بودید، نه کشور فلسطین، بلکه دولت فلسطینی بود. یعنی منطقه ای خودمختار که دارای دولتی مستقل باشد و چون هر منطقه خودمختار، جزو سرزمین کشوری دیگر –یعنی اسرائیل- باید باشد. اما چگونه چنین امری که محال به ذهن می رسید، مقدور شد؟ اول به یاری دشمنان و مخالفان کشور فلسطین. اجازه دادیم که آنان پازل موردنظرمان را پر کنند. تندروی های اسرائیلی با صراحت مخالفت شان را با کشور مستقل فلسطینی به پایتختی قدس اعلام کردند و مذاکرات صلح را برهم زدند. این وضع ادامه داشت تا بزرگترین متحدشان، یعنی ایالات متحده نیز به این نتیجه رسید که آنان به دنبال صلح نیستند و بدنبال اتلاف وقت اند. آن گاه با چنین اجماعی در افکار عمومی کشورهای مختلف جهان و با چراغ سبز اوباما به سازمان ملل رفتیم و حتی در شورای امنیت آن را وتو کردند، اما با اصرار من، دوباره و این بار در مجمع عمومی سازمان ملل آن به رأی گذاشتید تا تصویب شد. شما تا پیش از آن هیج سند حقوقی و قانونی برای کشور فلسطینی در مجامع بین المللی نداشتید و طرف های اسرائیلی امید داشتند تا با طویل ساختن مذاکرات یواش یواش شما را مأیوس کنند تا مذاکره را رها کنید یا مدام و گام به گام امتیازات بیشتر دهید و از حقوق بیشتری از ملت تان صرف نظر کنید. ما با آن حرکت تاریخی، کشور مستقل فلسطینی با پایتختی قدس را از میز مذاکره و مشروط به مجوز اسرائیل خارج ساختیم و توانستیم بدون کوچکترین امتیاز، آن را کسب کنیم. اما فراموش نکنیم، اگر گروه میانه رویی در اسرائیل روی کار بود، شما هنوز داشتید مذاکره می کردید، آن هم برای منطقه خودمختار مستقل فلسطینی. پس دقیقاً ما برای آن مهم به تندروهای اسرائیلی نیاز داشتیم تا به صراحت مخالفت شان را با کشور فلسطین اعلام کنند و جامعه جهانی متقاعد شود که آنان نمی خواهند طی مذاکره حقوق فلسطینیان را محترم شمارند، بلکه می خواهند گام به گام پایمال کنند. اما با تصویب کشور فلسطین در سازمان ملل بود که شما به مثابه یک کشور مشروعیت یافتید تا همچون تمامی کشورهای سازمان ملل برای دوران اشغال، از اشغالگران طلب غرامت کنید و دست اسرائیل برای هر اقدامی دیگر باز نیست. به عبارتی، حقوق و قانون مصوب در سازمان ملل یا فی مابین فلسطین و اسرائیل ضامن کسب حقوق شما و تضمین کننده دریافت خسارات از اسرائیل است. چون وضعیت میدانی به نفع آن هاست، تنها ابزار مهم شما، وضعیت حقوقی و قانونی است و آرزوی آنان این است تا دولتی در فلسطین سر کار بیاید که قراردادها را ملغی اعلام کند. اصلاً حماس را به همین سبب نیروهای امنیتی اسرائیل در غزه شکل داده و پروراندند تا به قدرت برسد و قراردادهای بین المللی را باطل اعلام کند. تا آن گاه تمام رشته های شما را پنبه کند و برای اسرائیل هزینه حقوقی و قانونی بابت تضییع عملی حقوق فلسطینیان نداشته باشد. پس حتی برای تهدید تندروهای اسرائیلی نباید آنان را با لغو قراردادهای دو یا چند طرفه بترسانید، چون این آرزوی آن هاست و هدف اصلی شان نیز از تصویب بخشی از کشور فلسطین، به عنوان بخشی از کشور اسرائیل نیز در پارلمان و دولت اسرائیل همین بوده است. همان گونه که سازمان ملل نیز اخیراً اعلام کرد، اقدامات یکجانبه اسرائیل هیچ ارزش حقوقی و قانونی و حتی میدانی ندارد، دقیقاً برای این است که شما آن اشتباه تاریخی را مرتکب شوید و قراردادها را ملغی اعلام کنید. اسرائیل عادت دارد که شکست را حتی پس از اعلام سوت پایان بازی نپذیرد، تا با دبه ورق را به نفع خودش برگرداند. البته به شرطی که طرف مقابل دچار اشتباه محاسباتی شود. اسرائیل وقتی جنگ اکتبر را به مصر باخت، زیر بار قطعنامه آتش بس سازمان ملل نرفت و گفت هنوز کارش تمام نشده و بخشی دیگر از خاک مصر را اشغال کرد. اما سادات یک شطرنج باز حرفه ای بود. نه تنها به جنگ ادامه نداد و در تله آنان نیافتاد، بلکه از طریق سازمان ملل و متحدانش و به خصوص آمریکا اقدام کرد و اسرائیل مجبور به توقف جنگ شد و سادات تمامی مطالبات اش از اسرائیل را پس گرفت. چون مصر کشوری مستقل و مشروع از نظر سازمان ملل بود و تصرفات اسرائیل در روزهای پایانی (که واقعیتی میدانی بود) نه فقط تحویل مصر شد که حتی در مذاکرات نیز کمکی به آنان نکرد. در آخرین جنگی که بین اسرائیل و لبنان رخ داد و به جنگ 33 روزه معروف است، اسرائیل آن را جنگ 34 روزه می خواند. چرا؟ چون پس از اعلام سازمان ملل برای پایان جنگ گفت هنوز کارش تمام نشده و طی حمله ای مناطقی از جنوب لبنان را اشغال کرد. اما با ورود نیروهای حافظ صلح به سرعت مناطق تصرفی را ترک و پس داد و آن حمله اضافی روز سی و چهارم جنگ تنها نتیجه اش تلفات بالای تانک های پیشرفته میرکاوا برای ارتش اسرائیل بود و حتی در گزارشی نیز که بعدها توسط اسرائیل تهیه شد تا عدم موفقیت اسرائیل در جنگ را شناسایی کرده و تحلیل کند، دقیقاً به این اقدامات تهاجمی روز سی و چهارم و بیهوده بودن اش اشاره شد که به جز افزایش تلفات نظامی هیچ دستاورد دیگری برایشان نداشت.

اکنون نیز شرایط مشابهی است و اسرائیل که امید داشت طی مذاکرات و دبه مداوم، هم فلسطینیان را به منطقه خودمختار مجبور و به واگذاری مداوم سرزمین شان مجاب کند، پس از تصویب کشور مستقل فلسطینی با پایتختی قدس و در مرزهای 1967 عملاً نقشه هایش نقش بر آب شد. باز چون گذشته شکست را قبول نکرد و سعی دارد تا با اقدامات یک جانبه و حتی باجگیری از مقامات آمریکایی، باعث شود که طرف فلسطینی دچار اشتباه محاسباتی شود و از قراردادهای فی مابین و به خصوص قرارداد اسلو خارج شود. در کنار آن، اسرائیل موازی با آن، یک هدف خطرناک تر را نیز دنبال  کرده و می کند و آن به قدرت رسیدن نادان های حماس در فلسطین و تشکیل دولت فلسطین توسط آنان و ملغی نمودن تمامی قراردادهای فی مابین و به خصوص قرارداد اسلوست. در صفحه شطرنج ما با اسرائیل، حماس، همچون آن سربازی است که اسرائیل در خانه ما طی این سال ها به پیش برده به امید این که با به قدرت رسیدن شان به وزیر (ملکه) بدل سازد. پس حواس تان جمع باشد. “به هیچ وجه و به هیچ عنوان” نباید حماس و هر گروه فلسطینی به نهادهای قانونی و حقوقی و حکومتی فلسطین دست یابند؛ تا پایبندی به تمامی قراردادهای بین المللی و از جمله با اسرائیل را که پیش از این نهادهای قانونی دولت فلسطین پذیرفته اند، رسماً اعلام کند. چه در زمان محمود عباس و چه پس از وی به هیچ وجه حماس نباید در انتخابات شرکت کند و فراموش نکنیم که آنان غزه را به زور سلاح اشغال کرده و دولت قانونی فلسطین را بیرون کردند؛ کاری که اسرائیل نکرد. تنها در آینده، دولت وفاق ملی که هیچ یک از احزاب در آن نباشند و تنها از تکنوکرات هایی تشکیل شود که مورد توافق و اجماع فتح و حماس است، آن بلامانع است و نیاز به دولتی که به جای درگیری های سیاسی به خدمات رسانی به مردم و ایجاد اشتغال اشتهار دارند، همچنان در فلسطین احساس می شود.

مورد دیگر، در آخرین الحاق بخشی از شهرک های اسرائیلی در سرزمین کشور فلسطین بود. چه دستاوردی داشت؟ آن مناطق قبلاً توسط اسرائیل ساخته و برپا شده بود. حتی نیروهای امنیتی و نظامی اسرائیل نیز سالهاست آنجا را اداره می کردند. پس از نظر میدانی هیچ تغییری در وضعیت شهرک های مذکور نداشت. از نظر قانونی و حقوقی اگر کشور فلسطین قبلاً در سازمان ملل مصوب نشده بود، می توانست دستاوردی برای اسرائیل باشد، اما پس از تصویب کشور فلسطین در سازمان ملل، آن الحاق شهرک ها، کوچکترین ارزش حقوقی و قانونی ندارد. همان گونه که سازمان ملل نیز پس از اعلام الحاق شهرک ها در اسرائیل رسماً آن را فاقد هر نوع ارزش حقوقی و حتی هر نوع تغییری در وضعیت آن مناطق اعلام کرد. تنها دستاوردش آن خواهد بود که برای اشغالگری های اسرائیل و ضررهایی که به کشور و سرزمین فلسطین زده قبلاً می بایست مدرک جمع کرد و اسناد و شواهد تأیید شوند، ولی با رسمیت یافتن و تصویب آن توسط مجلس و دولت اسرادیل، دیگر نیازی به آن نیست و اشغال رسمی و بدون مجوز شورای امنیت در یک کشور خواهد بود و مشمول حداکثر غرامت می گردد. اما یک دستاورد نامحسوس و غیرمستقیم دیگر نیز داشت که به ضرر اسرائیل تمام شد. کشور اردن قراردادی را که طی آن دو منطقه به اسرائیل اجاره داده بود، دیگر تمدید نکرد و هر نوع تلاش اسرائیل برای تمدید آن با دیوار سخت مخالفت مقامات و پادشاه اردن روبرو شد. چون اسرائیل با آن جاه طلبی های ارضی، اعتماد نزدیک ترین متحدانش را نیز از دست داد و اردن مهمترین شان بود. به عبارتی، اقدام یک جانبه نه فقط به اراضی تحت تسلط اسرائیل –چه میدانی و چه حقوقی- نیافزود، بلکه حتی از آن کاست.

واقعیت این است که دیگر مدعی کرانه باختری رود اردن، کشور اردن بود و ملک حسین، پدر پادشاه کنونی اردن، به خاطر این که کشور فلسطین بتواند به صلح با اسرائیل برسد، ادعای تاریخی خود را به فلسطینیان بخشید و نه اسرائیل. به عبارتی دیگر، اردن در ازای الحاق کرانه باختری به کشور فلسطین از ادعای ارضی اش گذشت و نه واگذاری آن به اسرائیل. اردن دیگر مدعی کرانه باختری و هر نوع اقدام یکجانبه برای الحاق کرانه باختری به اسرائیل بوده، و اردن را در تقابل با اسرائیل قرار می دهد که اولین واکنش اش را پیرامون اراضی اجاره ای به اسرائیل دیدیم.         

بنابراین، باید اجازه دهیم دولت کنونی اسرائیل، پازل مورد نظرش را پُر کند (و به موقع به شما خواهم گفت چه خواهیم کرد) فعلاً شما واکنش تان به تصمیم یکجانبه اسرائیل، اول اقدام از طرق قانونی و بین الملی برای محکومیت آن و تصویب قطعنامه ای دیگر در مجمع عمومی برای رد آن و تأکید بر حقوق مختلف کشور فلسطین در این زمینه است. دوم رایزنی با متحدان و طرف های بی طرف از جمله اتحادیه اروپا برای به رسمیت شناختن کشور مستقل فلسطین به پایتختی قدس شرقی. نیاز به هیچ توافقی با حماس نیز ندارید، آنان خود می دانند که باید چه کنند، چنان که دیدید در درگیری گذشته چه مشکلاتی را برای اسرائیل پدید آوردند و تا آستانه جنگ تمام عیار پیش بردند. شهرک های اسرائیلی اطراف غزه، جملگی مهاجرت معکوس مواجه اند و به سبب عدم امنیت مدام بر آن افزوده می شود. با این بازی حساب شده، ما موجب می شویم، تا نقشه ای که نیروهای امنیتی اسرائیل برای به قدرت رساندن حماس داشتند، نقش بر آب شود. هر گاه که دولت فلسطین با دولت های میانه رو اسرائیل به قرارداد صلح نزدیک می شد، چند راکت پراکنی از طرف حماس انجام می شد و توافقات را باطل می کرد؛ اما حالا ما با این شطرنح حساب شده از آن بر علیه خودشان استفاده خواهیم برد و فلسطینیان هم از طریق مذاکره و صلح و هم مبارزه مسلحانه –به شکل موازی و مستقل از یکدیگر- به سوی اهداف اش پیش خواهند رفت. تا توافق برابر کشور مستقل فلسطین با کشور مستقل اسرادیل این مبارزه دوگانه فلسطینیان باید ادامه داشته باشد. به عبارتی، “تا آن زمان یکپارچگی فلسطین به صلاح فلسطین نیست” و باید غزه در دست حماس باشد و مسئولیت جنگ مسلحانه با اسرائیل با خودشان است و دولت فلسطین نیز در مابقی کشور فلسطین مستقر باشد و ملزم و پایبند به تمامی تعهدات دوطرف با اسرائیل و به خصوص همکاری های نزدیک امنیتی و هر اعتراضی به اسرائیل نیز از طریق مسالمت آمیز و غیرمسلحانه باید صورت گیرد.

درضمن، مطلع شدم که جناب پوتین بدنبال آن بوده که برخی اختیارات کلیسای ارتدوکس فلسطین را برعهده گیرد و آن را با اسرائیل در میان گذاشته است. با توجه به این که آن مناطق در قدس شرقی قرار دارد، نظر دولت فلسطین نیز لازم است. این ایده بسیار خوبی است و باید دولت فلسطین از این ایده حمایت کامل کند. واقعیت این است که در این چند ساله کمتر مسأله مسیحیان قدس مورد توجه بوده و آنان دیگر قربانیان اختلافات اسرائیل و فلسطینیان بوده اند. مورد آخرش به تقابل رئیس جمهور فرانسه با نیروهای امنیتی اسرائیل در یکی از این مناطق مذهبی مسیحی برمی گردد که رسانه ای نیز شد. مسیحیان مواضع شان بسیار با فلسطینیان نزدیک است و حتی این اواخر کشیشان ارتدوکس مورد ارعاب قرار گرفته و بعضی حتی مدعی شدند که جاسوسان اسرائیلی می خواستند آنان را مسموم کنند، چون با جاه طلبی های روز افزون اسرائیل مخالفت ورزیدند. پس ضروری است تا این اقدام با موافقت دولت فلسطین از طرح جناب پوتین پشتیبانی شود و اقدامات لازمه صورت گیرد. در طرح جامع ای که تهیه کردم (و به موقع ارایه خواهد شد) دقیقاً علاوه بر حقوق حاکمیتی یهودیان و مسلمانان بر “حقوق حاکمیتی مسیحیان” در قدس نیز تأکید شده است. قدس پایتخت فرهنگی سه دین ابراهیمی یهودیت، مسیحیت و اسلام است و باید بر اساس این هویت مشترک دینی، حاکمیتی با مشارکت هر سه شان لحاظ شود. بی شک “اسرائیل به سبب ظرفیت های بالای نظامی و امنیتی”، در رأس مدیریت آن خواهد بود، اما نه تنها طرف آن. آن مستلزم همکاری مشارکتی همه طرف هاست و اگر هر اتفاقی برای مثلاً امنیت فلسطینیان (مشخصاٌ اقدام تروریستی) افتاد، این نهادهای امنیتی فلسطین باشند که باید پاسخگو باشند و در غیر این صورت اسرائیل طرف معامله است و قضیه حتی پیچیده تر خواهد شد و چه بسا تروریست ها از طریق این تقابل بتوانند وجهه ای نزد افکار عمومی بیابند (کاری که در گذشته القاعده در افکار عمومی بخشی از جهان عرب کرد) .

اقدامات کشورهای عربی حاشیه خلیج با اسرائیل تاکنون مثبت و در جهت هم افزایی بوده است (به استثنای بحرین که بی احتیاطی کرده و می کند). به خصوص گشایش هایی که در زمینه فرهنگی، هنری و ورزشی صورت گرفته است که باید تداوم یابد. نباید بیش از این اجازه داده شود تا سیاسیون در همه عرصه های فرهنگی و هنری و ورزشی دخالت کنند و اختلافات شان با یکدیگر در گستره سیاسی را به عرصه های دیگر بکشانند. همان گونه که قبلاً گفتم فعالان فرهنگی و هنری و ورزشی سفیران صلح هستند و علاوه بر تعاملات جاری بین جوامع مختلف، در مواردی که بین سیاسیون اختلافات بالا می گیرند، فعالان عرصه های فرهنگی و هنری و ورزشی رسالت مضاعفی می یابند تا با گسترش تعاملات بین ملت ها، فضای مخاصمه و دشمنی را بشکنند. باید به سیاسیون فهماند که هر کودک فلسطینی که کشته شود با هر کودک یهودی و اسرائیلی که کشته شود، فرقی نمی کند و در آن مورد، انسانیت همه ما شکست خورده است. استراتژی من در این مورد “استحاله” است. ملت ها باید طی تعاملات شان و به خصوص در زمینه های فرهنگی و هنری و ورزشی چنان فعال شوند که اندک سیاسیون جنگ طلب در هر دو یا چند سو را عملاً در خود هضم کنند. استحاله سیاسیون جنگ طلب به کمک تعاملات فعال مردم صلح طلب. فراموش نکنیم، صلح واقعی بین اعراب و فلسطینیان با یهودیان و اسرائیلی ها به صرف امضای قرارداد بین سیاسیون محقق نمی شود، بلکه با همزیستی دو یا چند ملت مذکور مخقق شده و تثبیت می گردد. ملت هایی که از پشت دیوارها به افرادی که اصلاً نمی شناسند شلیک نکنند، بلکه طی تعاملات نزدیک با هم، یکدیگر را بفهمند و حس کنند و برای خود سرنوشت مشترک ببینند که مستلزم آن، زندگی مسالمت آمیز در کنار یکدیگر است، و نه زهرچشم گرفتن مداوم از یکدیگر. مقامات فلسطینی نیز باید به این تعامل با جامعه مدنی و فعالان فرهنگی و هنری و ورزشی روی بیاورند و از این بابت اصلاً نگران نباشند. هیچ اشکالی ندارد که تیم های ملی ورزشی اسرائیل و فلسطین با هم رقابت کنند و این گشایشی خواهد برای صلح و دوستی. دولت فلسطین از گارد بسته و اقدامات چشم بسته محکومیت دیگران در این زمینه -که قبلاً انجام داده- دست بکشد و به تعاملات ملت ها بپیوندد و مطمع باشید این راه پیروزی صلح طلبان است و نه به زور کشاندن سیاسیون پای میز مذاکره.

کشورهای عربی توجه کنند که بابت یهودیانی که طی جنگ های اعراب و اسرائیل مجبور به ترک سرزمین های عربی شدند و اموالشان مصادره شد، نباید حتی یک پنی به اسرائیل بدهید و آن موکول بدان است که تمام غرامت فلسطینیان را اسرائیل بپردازد. تاکید و تکرار می کنم، کوچکترین گشایشی نباید در این زمینه صورت گیرد و باید به مقامات اسرائیل بگویید تا تمامی غرامت به فلسطینیانی که آواره شدن و اموال و زمین و خانه شان را تا پنی آخر پرداخت نکنید، هیچ پولی بابت غرامت به یهودیان پرداخت نمی شود، حتی یک پنی و این خط قرمز شماست. پس از مطالب قبلی ام که گفتم باید حق یهودیانی که اموال شان را از دست دادند و مجبور به ترک اجباری کشورهای عربی شدند، پرداخت شود، مقامات اسرائیلی لیست بلندبالایی از یهودیان مهاجر از سرزمین های عربی تهیه دیدند و در کمال پررویی بدنبال آن اند تا مستقل از فلسطینیان، اقدام کرده و از کشورهای عربی غرامت یهودیان آواره را بگیرند. پس حواس تان جمع باشد که نوع دوستی با حماقت فرق می کند و باید تمامی غرامت فلسطینیان توسط اسرائیل پرداخت شود تا اعراب نیز غرامت یهودیان آوره سرزمین شان را به آنان بپردازند و این خط قرمز ماست.