بغداد اينك شهري بي دفاع؛ پس پيش به سوي بغداد

0
270

دکتر کاوه احمدی علی آبادی
عضو هئيت علمي دانشگاه آبردين با رتبه پروفسوري
عضو جامعه شناسان بدون مرز(ssf)

بغداد اكنون در آسيب پذيرترين شرايط اش براي سقوط به سر ميبرد و دولت مالكي و رژيم ملاها نيز بابت حملات رعد آساي انقلابيون عراقي حسابي غافلگير شده و در سردرگمي و شوك كامل به سر مي برند. تا زماني كه رژيم مالكي فرصت بازسازي نيافته مي توان اين سقوط را با كمترين تلفات عملي ساخت، ولي اگر فرصت به او داده شود، خود را دوباره سازماندهي مي كند. همان فرصتي كه پس از نخستين ريزش بزرگ در ارتش سوريه روي داد و مبارزان سوري به سبب فقدان طرح ريزي قبلي از آن بهره نبردند تا رژيم اسد خود را به كمك متحدانش بازسازي و تقويت نمود. البته ما نيز با چنين تغييري در صفحه سوريه به سراغ سناريوي ديگري كه جنگ فرسايشي منتهي به ساقط ساختن سوريه به همراه زمين زدن رژيم ملاها و قصاص پاسداران ايران در جوخه سوريه منجر شود، رفتيم.
در عراق نيز با سناريوي مشابهي مواجه ايم. اگر محاصره و تسخير بغداد چنان رعد آسا صورت گيرد كه شيرازه نيروهاي نظامي باقي مانده براي مالكي از هم بپاشد، بغداد با كمترين تلفات و رژيم دست نشانده ملاها در آنجا با كمترين هزينه ساقط مي شود. اما سناريوي طولاني شدن جنگ نيز با دركي درست از پهنه صفحه شطرنج خاورميانه اي ما مي تواند با درايت به نتايجي عالي منجر شود. بردن رژيم ملاها زير بار يك جنگ فرسايشي ديگر در سراسر عراق و به خصوص اطراف بغداد و نخست درگير ساختن و سپس زمينگر ساختن اش و در نهايت شكستن كمرش زير بار هزينه هاي آن به همراه هزينه هاي تحريم ها. با اين اوصاف با حركتي كه در عراق توسط مبارزان و مردم صورت گرفته و ما با سناريوهاي بسيار مطلوبي براي رسيدن به هدف بزرگترمان روبرو هستيم و رژيم ملاها و دست نشاندگانش حسابي دچار گرفتاري شده اند. دولت مالكي كه تا پيش از اين انواعي از كمك ها را به رژيم اسد مي كرد، حالا چنان دچار بحران و فروپاشي شده كه خود محتاج كمك ديگران براي سر پا ماندن است، چه رسد كه بتواند به ديگران كمك كند. از اين نظر كارتان معركه بود.
حالا انقلابيون عراقي از سمت شمال شرقي به بعقوبه و الخالص رسيده اند و از سمت شرق به 40 كيلومتري شهر بغداد و كمربندي هاي امنيتي بغداد نيز سقوط كرده است. از سمت سامرا رزمندگان بايد ورود و تسخير شهر سامرا را رها كنند و بايد با دور زدن و محاصره آن، باقي نيروها را به سمت دروازه هاي بغداد از سمت شمال بفرستند. البته محاصره سامرا تنها بايد نظامي باشد (تا مزدوران مالكي نتوانند از آنجا به شما ضربه بزنند) و غذا و دارو و ساير مايحتاج زندگي بايد آزادنه در سامرا به دست مردم برسد و مردم نبايد به هيچ وجه در مضيقه قرار گيرند. ورود به سامرا نيز چون از اماكن مقدس مذهبي شيعي است مي تواند منجر به شروع جنگ هاي مذهبي شود كه بايد از آن اجتناب كرد. فراخوان شيعيان براي جنگ به بهانه خطر مقابله با داعش كه منجر به گسيل جواناني به جبهه هاي جنگ شده داراي تنگناهايي است. نخست اين كه آنان هنوز آموزش نديده اند و تا آموزش حداقلي ببينند بغداد سقوط كرده است. دوم اگر باقي مانده ارتش بتواند تا زمان آموزش اوليه نيروهاي داوطلب مقاومت كند، آن آموزش كوتاه مدت هرگز براي مقاومت در مقابل رزمندگاني كه در ميدان هاي رزم سوريه آب ديده شده اند، كاري از پيش نمي برند و با ديدن اولين دشواري ها در ميادين واقعي جنگ اگر به گريه نيافتند، فرار مي كنند. سوم، بخش قابل ملاحظه اي از اين نيروها لاجرم براي دفاع از اماكن مذهبي شيعي به شهرهاي مختلف گسيل مي شوند كه عملاً از ميادين اصلي نبرد در بغداد به دور و بي اثر مي مانند. درضمن، گزارشات اطلاعاتي حاكي از اين است كه نه تنها روحيه ارتش عراق بسيار پايين است و خيلي از نظاميان عراقي اساساً آن را جنگي براي خود نمي بينند و حاضر نيستند در جنگي كه براي حفظ قدرت مالكي و اربابان ايراني اش است، كشته شوند، كه حتي شيرازه سازماندهي و مديريت و كنترل ارتش عراق با ريزش هاي مداوم از هم پاشيده است. در اين شرايط براي فروپاشي كامل چند تاكتيك وجود دارد كه انقلابيون عراقي بايد همه را به آزمون عملي بگذارند:
نخست از طريق گسيل انبوهي از نفرات و ادوات رزمي پشت دروازه هاي بغداد تا رژيم مالكي با انواعي از فشارهاي داخلي و خارجي و براي اجتناب از جنگي خونين ناچار به استعفاء يا فرار شود. دوم، از طريق تماس با فرماندهان و نظاميان باقي مانده ارتش عراق و تشويق شان به ترك جنگ تحميلي و پيوستن به انقلابيون و نظاميان جدا شده از ارتش. در اين راهكار فرماندهان نظامي عراقي كه از گذشته با هم پيوندهاي دوستي و همرزمي داشته اند، مي توانند بسيار مفيد واقع شوند و اگر سطح اين ارتباطات و هماهنگي ها بي نقص باشد حتي واحدهايي نظامي در درون ديوارهاي شهر بغداد را مي توان ناگهان بر عليه دولت مالكي شوراند و همانجا كارشان را يكسره كرد. سوم، انجام پاره اي حملات نمادين و ضربه به برخي از نقاط حساس كه به مدافعين ضربه اي رواني بزند و ايشان را به اين نتيجه برساند كه مقاومت بي فايده است؛ مثل حمله به ساختمان هاي دولتي در منطقه سبز بغداد و به خصوص دفاتر نخست وزيري و فرودگاه بغداد و غيره. حمله با خمپاره هاي برد بلند و موشك هاي به غنيمت گرفته شده به منطقه سبز بغداد براي اين كار بسيار كاراست. استفاده از هليكوپترهايي نيز كه به غنيمت گرفته شده براي حمله به بغداد مي تواند سودمند باشد. چهارم، حمله موثر به برخي از مناطق كليدي كه موجب ضربه اي كاري به رژيم مالكي شود؛ مثل شكار امنيتي مالكي و وزرا و فرماندهان سپاه قدس توسط عواملي در ارتش عراق كه قول همكاري داده اند. يك بمب گذاري حساب شده در يكي از جلسات مهم نيز مي تواند كار را تمام كند. فرودگاه بغداد نيز نقطه اي حساس و كليدي است كه از كار انداختن آن مي تواند ضربه اي كاري به حساب آيد و دولت در محاصره مالكي را فلج كند. پنجم، فتح عملي بغداد را پيش مي كشد كه با حملات واحدهاي نترس و مجرب در رزمگاه سوريه شروع شده و با رخنه ايجاد شده به وسيله آنان، توسط بقيه نيروهاي دنبال مي شود. سناريوي ديگر طولاني شدن جنگ پشت دروازه هاي بغداد و فرسايشي شدن در سراسر عراق است كه گرچه بر تلفات و هزينه هاي جنگ مي افزايد، اما همزمان كابوسي حقيقي براي رژيم ايران خواهد بود. پس پيش به سوي فتح دوباره بغداد.
انقلابيون عراقي تا حد زيادي رزمندگاني را كه از سوريه آمدند، توجيه كردند و آنان نيز به بسياري از كارهاي زشت و ضد انساني متداول در سوريه مبادرت نورزيدند، اما هنوز برخي از كارهايي كه به خصوص با نظاميان فراري و غيرمسلح مي كنند، انساني و اسلامي نيست. هر نظامي و دشمني به محض اين كه اسلحه را كنار گذاشت و به آن دست يافتيد، اسير شماست و بنا به دستور اسلام حق نداريد كه او را بكشيد و بايد رفتارتان با وي مناسب باشد و حتي از غذايي كه خود مي خوريد به آنان دهيد. ترساندن و جنگ رواني عليه دشمنان يك چيز است و انجام جنايت جنگي براي ترساندن چيزي ديگر است كه به دومي مجاز نيستيد.

مقاله قبلیخطر یورش ” داعش ” به عراق، به همکاری ایران با آمریکا می انجامد !
مقاله بعدیاسپیلبرگ سراغ 2 فیلم جدید می‌رود
دکتر کاوه احمدی علی آبادی
دکتر کاوه‌ احمدی‌ علی‌آبادی‌ تاکنون تحصیلات دانشگاهی را در مقطع دکترای جامعه شناسی (Ph.D) با عنوان دانشجوی ممتاز از تگزاس و مقطع فوق‌ دکترای‌ (Post Doctoral of Philosophy) فلسفه‌ علم‌ به همراه گواهی "ارزیابی کمال" از دانشگاه‌ آبردین‌ (Aberdeen) در داکوتای‌ جنوبی‌ آمریکا به پایان رسانده و و اینک عضو هیئت علمی (ACADEMIC BOARD) دانشگاه آبردین (ABERDEEN) با رتبه پروفسوری (PROFESSORSHIP) است. ایشان موفق به دریافت درجه دانشمندی (scientist) در رشته فلسفه علم با رساله "روش شناسی علم و فلسفه" و انتخاب به عنوان دانشمند برجسته (Distinguished scientist) سال 2008 از طرف دانشگاه آبردین شدند. دارای 14 عنوان کتاب چاپ شده، 6 عنوان در نوبت چاپ، بیش از 45 پژوهش و مقاله علمی از کنفرانس ها و همایش های ملی و بین المللی و فراتر از 120 عنوان مقاله در نشریات کثیرالانتشار بوده و دارای 11 جایزه و لوح تقدیر و سپاس از جشنواره ها و مراکز علمی و آکادمی مختلف است. در حال حاضر ایشان عضو جامعه شناسان بدون مرز (Sociologists without borders (ss هستند.