برای داشتن هم میهنی چون خانم زهرا حقانی ( آلبرت اینشتین) ایرانی به خودمان ببالیم!

0
108

پیوسته جهت کشف دانش پژوهان تلاش فراوانی کنند؛ را بر آن داشته است؛ که پس از خواندن و بررسی مقاله خانم زهرا حقانی، که دکترای خود در رشته نیروی جاذبه و اخترشناسی را، از دانشگاه ” شهید بهشتی” در تهران گرفته است؛ و در حال حاضر به عنوان استادیار، در دانشکده فیزیک دانشگاه دامغان مشغول تدریس و فعالیت می باشد. به عنوان اینشتین بعدی به جهان بشناساند!

نشریه علمی پژوهشی فوربس، از خانم دکتر زهرا حقانی 27 ساله، که در مقاله اش به تشریح فرضیات و تئوری های آلبرت اینشتین، که در سالهای اخیر کشفیاتی براساس نظریه های او صورت گرفته، از جمله تصویربرداری از دوربین فضائی ” هابل ” که از یک ستاره در حال انفجار، که نور برآمده از آن گروهی از کهکشان ها را نابود کرده می پردازد!

نشریه مورد نظر، در بخشی از گزارش خودش، با طرح این پرسش: ” چه کسی آلبرت اینشتین بعدی خواهد بود؟ ” – می نویسد: ” تلاش برای یافتن پاسخ به این پرسش، در شرکتی به نام <اسپارو> جریان دارد؛ که با استفاده از فنّاوری خود، برای تهیه فهرستی از دانشمندان و پژوهشگرانی، که در رابطه با کارهای آلبرت اینشتین فعالیت می کنند و می نویسند استفاده نماید!

مدیران و کارکنان این شرکت، روزانه بیش از ده هزار منبع را بررسی می کنند؛ و بیش از یک میلیون و 300 هزار سند را، در بانک اطلاعاتی خودشان ذخیره می نمایند. این شرکت، با تجزیه و تحلیل کردن نوشته خانم حقانی، وی را یکی از چند هزار نفری می نامد؛ که کارشان شباهت های زیادی با کارهای اینشتین در صد سال پیش دارد. چنانچه این مرکز نوشته است؛ تعداد چهار هزار تن از دانشمندانی، که نوشته ها و نظریات آنها بیشتر به تئوری های آلبرت اینشتین نزدیک هستند. را به عنوان اینشتین های آینده معرفی کرده است!

از میان این تعداد دانشمند، چهار تن از ایشان را، جهت اختصاص دادن این مقام به خودشان، به نشریه ماهنامه فوربس معرفی کرده است. با گزارش اخیر این ماهنامه، و اشاره ای که به نام خانم زهرا حقانی نموده است؛ احتمال تحقق یافتن چنین امر حائز اهمیتی، به مرحله یقین نزدیک تر می شود!

با آرزوی تعلق یافتن این لقب به این هم میهن ارجمند، سرکار خانم دکتر زهرا حقانی، که نه تنها آورنده ی چنین افتخار بزرگی برای ایرانیان است؛ بلکه تاج تفاخر و مباهات، بر سر تمامی بانوان و دوشیزگان ایرانی نیز می باشد!

محترم مومنی

مقاله قبلیاجرایی کنسرت در خراسان رضوی ممنوع شد
مقاله بعدیسه تن از برگزار کنندگان روز جهانی زن به اداره اطلاعات سقز احضار شدند
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.