بده و بستان جمهوری اسلامی در یک خیابان دوطرفه !

0
191

خیابان دوطرفه اجازه می دهد، که وسائل نقلیه درون شهر، از هر دو سوی آن و در جهت مخالف همدیگر حرکت بکنند. معمولا در چنین محل عبوری، چندین خیابان فرعی دیگر نیز در جای جای آن وجود دارند؛ که از درون این گذرگاه های فرعی هم، اتومبیل های زیادی به خیابان دوطرفه اصلی وارد می شوند. همه اینها برای خودشان اهداف خاصی دارند؛ که تا به سبب آن و به جهت رساندن خویش به مقصدهای مورد نظرشان نزدیک شوند.

سرانجام پس از یک نمایش زرگری میان دولتمردان ایالات متحده، و مسؤلان ارشد جمهوری اسلامی، در ارتباط با همکاری رژیم آخوندی با آمریکا، برای مبارزه با دولت خودخوانده اسلامی(داعش) به سرکردگی ابوبکر البغدادی، نظریات مثبت و منفی خودشان در مورد دست زدن به عملیات مشترک نظامی علیه این جنایتکاران ابراز نمایند. بعضی از مسؤلان هر دو سوی ارسال کننده این پیامها، دیدگاه های موافق و مخالف خود را با این همکاری بیان نموده اند.

گاهی سیاستمداران تراز اول آمریکائی، مخالفت خودشان با همکاری آخوندها در این زمینه را اعلام می نمودند؛ و زمانی هم سران حکومت اسلامی، که از خدا می خواهند تا به سبب چنین موضوع فراگیری، دوباره بین ایشان و کشور آمریکا رابطه ایجاد گردد؛ ناز فرموده و می گفتند که با آمریکا در این زمیننه هیچ نوع همکاری را انجام نخواهند داد!

بالاخره، با تشکیل شدن مجمع سالیانه سازمان ملل متحد، و حضور سران کشورهای عضو این سازمان در نیویورک، و همزمانی تقریبی آن با برپائی یکی دیگر از نشست های 1+5 با اعضای مذاکره کننده از سوی حکومت آخوندی، فرصت مناسبی برای خبرگزاری های بین المللی فراهم گردید؛ تا بتوانند با نمایندگان همه کشورهای شرکت کننده در مذاکرات هسته ای حکومت اسلامی، مصاحبه های مفیدی را انجام بدهند. بررسی دیدگاه های برخی از این مصاحبه شوندگان، و نیز نظریاتی که بعضی از مسؤلان رژیم آخوندی در ایران، در این رابطه اظهار نموده اند؛ حکایت از عبور دو ستون از دو لشگر متخاصم در یک نبرد، از دو سوی یک خیابان دو طرفه را دارد!

ویژه آنکه در جریان حملات گروه ائتلافی علیه خونخواران داعشی، و نیز احتمال همکاری جمهوری اسلامی در این رابطه با آمریکا که رهبری ائتلاف را بر عهده دارد؛ مفرّی را برای آخوندهای حکومتی گشوده، که چنانچه بخواهند با این گروه در مسیر سرنگونی دولت غیر رسمی اسلامی کمکی بنماید؛ در مقابل این ” داده ” چند مورد مهم را ” بستانند “؛ که ” بده و بستان ” حین عبور از یک خیابان دو طرفه را، به نحو احسن به انجام برسانند. تا آرمان بی اثر کردن تحریمهای بین المللی بر خود و حکومت شان را، از عالم مالیخولیای ” ذهنینت ” خود، به دنیای واقعی ” عینیت ” جهانی بدل نمایند!

یک مقام ایرانی که اجازه نداده نامش فاش بشود، به خبرنگاران گفته است: ” ایران آمادگی دارد با آمریکا و متحدانش برای مبارزه با شبه نظامیان دولت اسلامی(داعش سابق) همکاری بکند. اما در مقابل آن خواستار انعطاف بیشتر غرب، نسبت به برنامه غنی سازی اورانیوم می باشد.”!

این در حالی است که دیپلمات های نزدیک به اعضای گروه 1+5 می گویند؛ احتمال دستیابی به توافق بلندمدتی، که باعث رفع تحریمها در مقابل توقف فعالیت های هسته ای ایران شود بسیار اندک است. اظهارات مقام جمهوری اسلامی که به مورد بالا اشاره کرده است؛ نشان از آن دارد، که جدا نگاه داشتن مسأله مذاکرات هسته ای آنها، از دیگر مناقشات درون منطقه خاورمیانه غیرممکن است!

چندی پیش واشنگتن و تهران، به شکل علنی و عمومی همکاری نظامی با یکدیگر برای مقابله با تهدید داعش را رد کرده بودند. حالا مقامات رژیم آخوندی در عرصه خصوصی، آمادگی خود را با همکاری با آمریکا، در باره مسأله داعش اعلام کرده اند. در همین مورد یک مقام دیگر جمهوری اسلامی، که او هم از افشای نام خویش خودداری کرده گفته است: ” ایران کشور بسیار تأثیرگذاری در منطقه است؛ و می تواند در مبارزه با تروریست های داعشی کمک کند. اما این یک خیابان دوطرفه است؛ شما چیزی می دهید و چیزی را دریافت می کنید.”!

همانطوری که در نخستین پاراگراف این نوشتار نگاشته شده است؛ پس از چنین اظهاراتی از سوی مقامات حکومت اسلامی، باید منتظر ماند و دید؛ که از درون خیابانهای فرعی یی که به داخل این خیابان دوطرف اصلی راه دارند؛ آنهائی که می خواهند به سبب این بده و بستان جمهوری آخوندها، خودشان را به اهداف خاصی که دارند برسانند. کدامیک از کشورهای موسوم به قدرت های جهانی خواهند بود؟!

محترم مومنی

مقاله قبلیکشف نقش زردچوبه در کاهش سرطان ریه به رهبری دانشمند ایرانی
مقاله بعدیعراقچی: دور بعدی مذاکرات هسته ای، کمتر از دو هفته دیگر
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.