با نمک گندیده چه آلودگی هائی را دفع عفونت کنیم؟!

0
315

در گذشته های نه چندان دور، مردم ایران به ویژه در فصل تابستان، جهت پیشگیری نمودن از سرایت آلودگی های مواد خوراکی که مصرف می کردند؛ به ویژه در مورد سبزیجات و میوه جات، در این باره یا از محلول ” پرمنگنات ” استفاده می نمودند؛ و یا پس از پاک نمودن سبزی شان(هر نوعی سبزی را)، برای مدت کوتاهی مثلا ده دقیقه، در ظرف بزرگی که محتوی آب نمک رقیقی بود قرار می دادند؛ تا چنانچه دارای میکروب یا هر آلودگی دیگری که بود؛ در اثر نفوذ آب نمک ضدعفونی و تمیز بشوند!

عدم نظیف بودن اشیاء یا مواد خوراکی را، به وسیله امکاناتی که در دسترس مردم می باشند؛ می توان از آلودگی دور کرد و مصون و محفوظ نگاه داشت. اما چنانچه موردی همچون اندیشه های آدمها، به نوعی از آلودگی های موجود در یک جامعه بشری تضعیف گشته و بیمار شوند؛ بهبودی آنان و رهائی شان از  آن آلودگی آزار دهنده، اگر در اندازه ” صفر درجه ” نباشد؛ کمتر امکان پذیر خواهد بود!

با این مقدمه تصور بفرمائید، که در شرایطی خاص و استثنائی، با وجود کوهی از آلودگی های خطرناک، که جسم مردم را تهدید می کنند. اندیشه های آلوده ای هم درون اجتماع وجود داشته باشند؛ که روح و ضمیر ساکنان یک دیار را نیز، به سم تفکرات آلوده شان آغشته کنند؛ و با راه اندازی یک اپیدمی مخرب از انواع پدیده های فکری بیمار و مبتلا، در میان کسانی که در آن جامعه ادای زندگی کردن را در می آورند؛ آن را امری آسان و شدنی جلوه بدهند!

سی و هشت سال و پنج ماه کامل، از آلودگی فکری مردم ایران، و جایگزین نمودن یک حاکمیت ابلهانه و ضد بشری و ضد ایرانی و دزد و جانی، با حکومتی که داشتند و صد و هشتاد درجه تفاوت اندیشه و رفتار و کردار با آنها را داشت می گذرد. چه مدت دیگری باید بگذرد، تا ما و هم میهنان درون و برون مرزهای میهن مان، به فاجعه ای که برای خود و سرزمین مان تدارک دیدیم پی ببریم؟ تا به کی بایستی ببینیم و بخوانیم و بشنویم، که کسانی که خودشان را نمایندگان خدا بر روی زمین می دانند؛ فریبکارانی که لباس پیامبرشان را پوشیده اند و در کسوت وی، آنچه که از ظلم و جور و ستم که سراغ دارند؛ را نثار مردم ساده انگار ایران بنمایند؛ و ما همچنان در سکوتی مطلق و جانکاه، خاموشی گزینیم و لب به هیچ اعتراض و انتقادی از شرایط موجود نگشائیم؟!

بررسی های کارشناسان از فساد عمیق درون مملکت، مخصوصا در دستگاه قوه قضائیه جمهوری رسوای اسلامی، و به ویژه از زمان به رهبری رسیدن امام چهاردهم شیعیان جهان سید علی خامنه ای، که تا کنون سه بار سه فرد مورد اعتماد خودش را به ریاست بر این قوه گماشته است. هر سه نفر این افراد سرشناس، محمد یزدی، محمود شاهرودی و صادق آملی لاریجانی، در حدی که گمان هیچیک از ما در آن خطور نمی کند. دزدیدند و به تاراج برده اند. دریغ از یک جمله معترضه که رؤسای دو قوه دیگر، یا سردمداران مراکز مهم حکومتی از جمله شورای نگهبان، مجلس خبرگان رهبری یا همان بیت رهبری رئیس دزدها، به سه فرد نامبرده در بالا متذکر نگشته اند. که اینهمه پول بی زبان را در کجا و به چه عنوانی حیف و میل کرده اید؟!

یک بار چند سال پیش، عباس پالیزدار دبیر هیأت تحقیق و تفحص قوه قضائیه، در مورد این قوه، تخلفات مربوط به محمد یزدی را افشا کرد. یکی از این افشاگری ها، واگذاری کارخانه لاستیک سازی ” دنا ” با تخفیف صدها میلیارد تومان زیر قیمت واقعی آن، به دانشگاهی بود که محمد یزدی در آن هنگام را انداخته بود. کارشناسی اموال این کارخانه، توسط کارشناسان دادگستری صورت گرفت؛ که بسیاری از اموال آن را در فهرست مربوطه قید نکرده بودند!

محمود شاهرودی نیز با آسودگی خیال، به لفت و لیس های غیر قانونی از قوه قضائیه دست زده بود؛ که در مقام مقایسه در حد متوسط نسبت به محمد یزدی و این آخری صادق آملی لاریجانی است؛ که نه فقط روی یزدی و شاهرودی را، بلکه تمامی دزدان عالیرتبه حکومت را سپید کرده، و گوی سبقت در دزدی ها را از همگی شان ربوده است!

مهم ترین بخش سوء استفاده صادق آملی لاریجانی از مقام خودش، تخلفات رسیدگی نشده برادران رئیس قوه قضائیه است؛ بارزترین آنها نامه رسیدگی به شکایات مردم به دفتر ریاست جمهوری در سال 1386 خورشیدی بود؛ که حکایت از آن داشت، که محمدجواد لاریجانی برادر صادق آملی لاریجانی ریاست قوه قضائیه، که هم اکنون نیز دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه است. که طی هفت سال 342 هکتار از زمین های ملی اطراف ورامین را تصرف و یا تخریب کرده است. جزئیات مربوط به تخلفات زمین خواری محمد جواد لاریجانی از طریق دستگاه های دولتی به همه جا گزارش شده است. اما تا کنون هیچ خبری از بررسی این شکایات و رسیدگی قوه قضائیه به این تخلفات و اتهامات برادرش در هیچ کجا انتشار نیافته است. صادق آملی لاریجانی، حتی در مورد برادر دیگرش فاضل لاریجانی، که چند سال پیش نوار صدای وی که تلفنی به سعید مرتضوی که آن موقع رئیس سازمان تأمین اجتماعی بود پیشنهاد کارچاق کنی می داد؛ و توسط محمود احمدی نژاد رئیس جمهور وقت در مجلس شورای اسلامی به ریاست برادر دیگرش علی لاریجانی برای مدعوین پخش گردید. نیز هنوز هیچ واکنشی نشان نداده است!

در سال 1388 خورشیدی، صادق آملی لاریجانی هم متهم شده بود؛ که بعد از خریدن یک باغ در اطراف قم، زمین های پیرامون این باغ را هم تصرف کرده بوده است. با آنکه اداره کشاورزی قم در این رابطه نامه ای را انتشار داده بود؛ اما وی در همان سال از سوی سید علی خامنه ای به ریاست قوه قضائیه جمهوری اسلامی منتصب گردید!

دادستان دیوان محاسبات ایران، از صدور هفت حکم قطعی علیه تخلفات مالی محمود احمدی نژاد در دوران ریاست جمهوری او خبر داده است. فیاض شجاعی به روزنامه اعتماد گفته است: ” حجم تخلفات احمدی نژاد در زمان ریاست جمهوری اش آنقدر زیاد است؛ که وی هرگز نمی تواند آنها را جبران کند!

اتهامات لاریجانی ها و تخلفات مالی احمدی نژاد، نمونه هائی از صدها دزدی نهان و آشکار مسؤلان رده بالای رژیم منفور آخوندی هستند؛ که می توانند برای مردم ملموس تر باشند. در حالی که به درستی می دانیم، کار چنین دزدی های سرسام آوری، از مربع لاریجانی ها و مثلث احمدی نژاد و همدستان وی گذشته است. هم اکنون در ایران با حضور چنین حاکمیت اشغالگر و دزد و جنایت پیشه ای، کثیرالاضلاع هائی از باندهای گوناگون در حال سرقت اموال ملی مردم ایران هستند؛ که جز به همت خود این مردمان ستمدیده، نمی توان آنان را از حیطه ی مقام های سودآورشان ساقط نمود. و همه دارائی های در معرض خطر قرار گرفته را، از چنگ این راهزنان سر گردنه نجات داد!

محترم مومنی

مقاله قبلیآفرین بربانوانِ ایرانی که کارناوال جشن نوروز ایرانیان را در نیویورک بنیاد گذاشتند؛ هوشنگ معین زاده
مقاله بعدیپرزیدنت ترامپ تحریم جدید جمهوری اسلامی و روسیه را امضا کرد
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.