ايستادگي بر سر حماقت ها و ماندن در گذشته! كوبا درس عبرتي براي تمام نظام هاي ايدئولوگ جهان

0
177

دکتر کاوه احمدی علی آبادی
عضو هئيت علمي دانشگاه آبردين با رتبه پروفسوري
عضو جامعه شناسان بدون مرز(ssf)
اين است نتيجه نيم قرن لجاجت و حماقت: عاقبت بر سر عقل آمدن در مسير درست تحول با دنياي امروز. راهي را كه بايد كوبا نيم قرن پيش طي مي كرد، حالا بعد همين مدت عقب ماندگي از صفر بايد آغاز كند. (فيلمي ژاپوني را سال ها پيش مي ديدم كه زوجي را نشان مي داد كه به جاي تغيير، راه ماندن بر رسوم گذشته را برگزيدند. روزي آنان از خواب برخاستند و ديدند كه به دو اسكلت بدل شده اند. اين است عاقبت اصرار بر اشتباهات و ايستادگي بر سر خطاها و “ماندن در گذشته”).
از اين نيم قرن قطع ارتباط آمريكا و كوبا، آمريكا چيزي قابل ملاحظه اي را از دست داد؟ سيل فراريان مهاجر از كوبا به آمريكا، خود گوياي همه چيز است (بزرگترين موفقيت آمريكا كه موجب شكست اتحاد جماهير شوروي سابق نيز شد، آن بود كه در رقابت و حتي طي دشمني با طرف مقابل، جامعه خودش را در وادي يك جامعه پليسي نيانداخت و هيچ گاه وسوسه و آلوده ايدئولوژي نشد، در حالي كه همزمان استراتژيست هايش خوب مي دانند چگونه طرف مقابل شان را با تصور رقابت، به سوي بيراهه بكشانند) در حالي كه كوبا به جامعه اي فسيل شده بدل گشت كه حالا همان رهبران مبارز اول انقلاب –از نسل يك- متوجه شده اند كه بايد تحولات را پذيرا شوند و به همين سبب باز كردن درهاي شان بر روي دنيا از آن جمله است.
كره شمالي، كوبا، چين، ويتنام و شوروي سابق هر يك، انواعي از كنش ها و واكنش هاي متفاوت را از خود بروز دادند، ولي نتيجه هيچ يك مطلوب نبود، گرچه ميزان فاجعه در آنان يكسان نبود. فاجعه مشترك شان نتيجه فصل مشترك بزرگ شان بود: توسل به ايدئولوژي براي هر چيزي در زندگي. (از علم و اقتصاد گرفته تا فرهنگ و هنر و سبك زندگي) ويتنام تنها كشوري در جهان بود كه توانست از نظر نظامي “واقعاً” طي يك جنگ، ابرقدرتي همچون ايالات متحده آمريكا را شكست دهد، ولي اينك كشوري از هر نظر عقب افتاده است؛ چون براي موفقيت در دنيايي كه در آن زندگي مي كنيم، مهمتر از دشمنان، “نحوه برخوردمان با خودمان” مهم است و سپس ديگران مطرح مي شوند. البته مدتي است كه ويتنام درهايش را به روي جهان باز كرده است. چين حساب شده ترين و رندانه ترين راه را برگزيد: اصلاحات و همزمان رقابت با غرب و در برخي از موارد فروختن متحدان كوچكش به ابرقدرت ها در پشت صحنه. كره شمالي اوج حماقت يك رژيم ايدئولوگ را نشان داد كه بايد آن را “نظامي انتحاري” به معناي دقيق كلمه شمرد. علاوه بر عقب ماندگي فجيع كشور و فقر و قحطي، برخي از رهبران ديوانه آن نيز از عملكردشان مصون نماندند و اطاعت محض از يك نفر يا يك حزب، همان بر سرشان آورد كه بر سر ديگران آورده بودند. داماد و فاميل و اعضاي باند و رانت شان كه اخيراً بيرحمانه اعدام و سر به نيست شدند، بخش بزرگي از نظام توتاليتر كره شمالي را براي سال ها فرمان مي راندند و خبر نداشتند اسب چموشي را كه سوار شده اند قرار است آنان را نيز زمين بزند. در اين ميان، رهبران شوروي سابق بهترين راه را برگزيدند: فروپاشي نظامي كه روي بناي ايدئولوژي شكل گرفته و هويت شان را در حد مقابله با دشمنانش تقليل داده است؛ گرچه اينك رهبران كنوني روسيه باز در مسير غلطي فرو افتاده اند و بدون ايدئولوژي، اما “بر اساس هويتي بر عليه دشمنان شان” پيش مي روند كه مي بينيم باز مشكلات شان تازه آغاز شده است. كوبا يكبار دنيا را تا آستانه جنگي جهاني پيش برد و درايت رهبران وقت شوروي سابق باعث نجات جهان از تعبير آن كابوس شد. حالا كوبا گرچه دير، اما از آخرين فرصت هايي كه در زمان يك رئيس جمهور ميانه روي آمريكا مي توانست برايشان فراهم آيد، بهره برد. واقعيت اين است كه “درهاي باز” براي نظام هاي بسته، خود مي تواند به چالشي بدل شود و سيل مطالبات مردمي را كه سال ها پشت زورگويي هاي حكومتي پنهان يا سركوب شده، جاري سازد (و استراتژيست هاي غربي كه سياست درهاي باز را “پس از دوران تحریم و محدودیت نظام های دیکتاتوری” توصيه كردند، به خوبي بدان واقف اند و حتي گوشه چشمي بدان دارند)، ولي راه درستي نيز به جز آن وجود ندارد و آن حداقل تاوان سال ها لجاجت و “چه بسا افتخار بر حماقت هاست”. مقامات كوبا تا وقتي كه تشكيل “نظام و رژيم” مي دهند، نمي توانند از ديگر كشورها بخواهند كه نظام و حكومت شان را به رسميت بشناسد؛ چرا كه دموكراسي فاقد نظامي واحد است و قدرت زير چتر يك رژيم يا ايدئولوژي در انحصار نيست و اين راز اين حقيقت است كه دموكراسي قابل تقليل به ايدئولوژي نيست و به همين سبب است كه بلوك شرق نتوانستند و نمي توانند باعث فروپاشي بلوك غرب شوند؛ چون آنان فاقد يك ايدئولوژي و نظامي واحد بوده و هستند و تغييرات “مداوم” در اين سيستم “اعمال و بازخورد” مي شوند و مانع از فروپاشي مي گردند؛ چيزي كه در خصوص نظام ها و حكومت هاي مبتني بر ايدئولوژي صدق نمي كند. همچنان كه اينك با اندك تغيير قوانين در اسپانيا، مردم و جامعه مدني معترضانه به خيابان مي ريزند و در ايالات متحده آمريكا رنگين پوستان تغييرات عملي باز بيشتري را با اعتراضات خياباتي مطالبه مي كنند؛ چيزي كه براي نيم قرن مردم كوبا اجازه آن را نداشتند. بدون تعارف به تمامي ديكتاتورها بگويم: “خواب آن را ببينيد كه با توسل به زور مشروعيت يابيد و حقانيت پيدا كنيد و از دست مبارزات مداوم مردمي در امان بمانيد”. “مبارزه با آن نه فقط وظیفه جامعه جهانی است که رسالتی انسانی برای همگان است”. نه تنها نظام ها و رژيم هاي ايدئولوگ تان بايد سقوط كند كه بايد نقد و اصلاح مداوم را در دستور كار بگذاريد و تنها در آن صورت است كه حاكميت و اعمال قدرت تان “مشروعيت و حقانيت” دارد.
در اين ميان، ما نسلي از چپگراها در آمريكاي لاتين را داريم كه به شيوه دموكراتيك بر سر قدرت آمدند و با انتخابات نيز تغيير مي كنند و با وجود توجه به مطالبات مردمي و اوضاع طبقات آسيب پذير جامعه، در دام ايدئولوژي نيز نيافتادند. تقريباً تمام دولت هاي چپگراي آمريكاي لاتين (به استثناي ونزوئلا) با اندك تفاوت هايي اين راه را برگزيده اند. سخنان مقامات كوبا مبني بر اين كه آمريكا يا جامعه جهاني نظام كمونيستي شان را بپذيرد، خود نشان از عدم درك دموكراسي دارد و مبارزات و مجاهدات هايي دارد كه منتهي به دموكراسي كنوني در جهان شده است. تا زماني كه در كشوري يك نظام يا ايدئولوژي حاكميت را در دست بگيرد، دموكراسي را تعطيل كرده و نه تنها وظيفه “كشورها كه وظيفه ملت هاست” كه آن را سرنگون كنند. كمونيست ها به عنوان يك حزب مي توانند مشروعيت داشته باشند و فعاليت كنند؛ هم چنان كه احزاب كمونيستي در غرب تشكيل مي شوند و فعاليت دارند، اما نمي توانند با قضبه قدرت به مثابه يك حكومت واحد و با يك ايدئولوژي، خود را بر ديگران تحميل كنند و همزمان انتظار داشته باشند كه ديگران آنان را مشروع نيز بشمارند! به همين سبب است كه چپ هاي كنوني آمريكاي لاتين كه قدرت را قبضه نكرده اند و با انتخابات بر سر كار مي آيند و با آن نيز كنار مي روند، توسط غرب و جامعه جهاني مشروعيت دارند (با وجود اختلافاتي كه با آن ها دارند)، اما نظام هاي كمونيستي كوبا و كره شمالي ندارند و نخواهند داشت.

مقاله قبلینامزدهای اسکار خارجی‌زبان معرفی شدند
مقاله بعدیایران تابلو فرش جام ملتهای آسیا 2015 استرالیا را بافت
دکتر کاوه احمدی علی آبادی
دکتر کاوه‌ احمدی‌ علی‌آبادی‌ تاکنون تحصیلات دانشگاهی را در مقطع دکترای جامعه شناسی (Ph.D) با عنوان دانشجوی ممتاز از تگزاس و مقطع فوق‌ دکترای‌ (Post Doctoral of Philosophy) فلسفه‌ علم‌ به همراه گواهی "ارزیابی کمال" از دانشگاه‌ آبردین‌ (Aberdeen) در داکوتای‌ جنوبی‌ آمریکا به پایان رسانده و و اینک عضو هیئت علمی (ACADEMIC BOARD) دانشگاه آبردین (ABERDEEN) با رتبه پروفسوری (PROFESSORSHIP) است. ایشان موفق به دریافت درجه دانشمندی (scientist) در رشته فلسفه علم با رساله "روش شناسی علم و فلسفه" و انتخاب به عنوان دانشمند برجسته (Distinguished scientist) سال 2008 از طرف دانشگاه آبردین شدند. دارای 14 عنوان کتاب چاپ شده، 6 عنوان در نوبت چاپ، بیش از 45 پژوهش و مقاله علمی از کنفرانس ها و همایش های ملی و بین المللی و فراتر از 120 عنوان مقاله در نشریات کثیرالانتشار بوده و دارای 11 جایزه و لوح تقدیر و سپاس از جشنواره ها و مراکز علمی و آکادمی مختلف است. در حال حاضر ایشان عضو جامعه شناسان بدون مرز (Sociologists without borders (ss هستند.