اصرار شریعتمداری و انکار ظریف، جلوه دیگری از اختلافات درونی دو جناح اصلاح طلب و اصولگرای رژیم آخوندی است!

0
164

حضور رئیس جمهور و وزیر امور خارجه دولت یازدهم در نیویورک، و آنچه که ایشان در آنجا انجام داده اند؛ موضوع و مسأله ای نیست که یاران اصولگرای رهبر انقلاب، به راحتی دست از سر آن بردارند و در باره اش سکوت بکنند. مطالب مندرج در صفحه اول روزنامه کیهان، که روز سه شنبه 16 مهر 1392 به انتشار در آمد؛ اظهارات منسوب به ظریف را چنین نقل کرده بود: ” مکالمه روحانی با اوباما، و دیدار طولانی من با جان کری نابجا بود.” ! منتشر شدن این نقل قول از سوی کیهان در مورد وزیر امور خارجه حکومت موجب گشت؛ تا محمدجواد ظریف، در صفحه فیسبوک خودش نسبت به مندرجات روزنامه کیهان مورخ سه شنبه شانزدهم مهر واکنش نشان داده و بنویسد: ” آنچه به نقل قول از او در روزنامه کیهان منتشر شده، با آنچه در جلسه ” خصوصی ” و ” محرمانه ” با نمایندگان مجلس شورای اسلامی بیان شده بوده مطابقت ندارد.”!

اما همین روزنامه دوباره در روز چهارشنبه 17 مهر، در ادامه موضوع مورد نظر، تیتر درشت تری در صفحه اول خود زده و در رابطه با ادعاهای خودش اصرار بیشتری هم به خرج داده است. حسین شریعتمداری مدیر مسئول روزنامه کیهان، که به گونه ای نقش نماینده خامنه ای در این نشریه را هم بر عهده دارد؛ و نیز از مخالفان ریاست جمهوری حسن روحانی هم می باشد؛ بدون توجه به واکنش انکار آمیز محمد جواد ظریف در فیسبوک ایشان، با قرار دادن یک هندوانه زیرکانه زیر بغل وزیر امور خارجه رژیم، و بیان یک تعارف سیاستمدارانه (و شاید هم کنایه آمیز) در مورد ظریف، نسبت به بیانات او که در جلسه محرمانه و خصوصی با نمایندگان مجلس ابراز کرده و گفته: ” ملاقات طولانی من و جان کری در نیویورک، و نیز مذاکره تلفنی روحانی و اوباما نابجا بود. ” نوشت که برخورد وزیر امور خارجه در کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی برخوردی صادقانه بوده است!

وزیر امور خارجه رژیم اسلامی هم در ادامه واکنش خود نسبت مطالب کیهان نوشته : ” باعث تأسف است که یک و نیم ساعت بحث جدی صمیمانه و خصوصی با نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی، که صراحتا توافق شده بود که محرمانه و غیر قابل نقل خواهد ماند؛ در چند جمله خلاصه شد، که هیچ ارتباطی با بحث مفصل من نداشت؛ و به مطبوعات درز داده شد.” !

ظریف در ادامه نوشته: ” بدتر از آن افرادی که خود را قاضی صداقت بنده دانسته، و با تیتر کوچک، صداقت مرا می ستایند؛ با بزرگترین تیتر ممکن، جمله ای را از من به عنوان نقل قول مستقیم از بنده منتشر کردند، که با آنچه گفته بودم مطابقت نداشت. ” !

کیهان در روزنامه چاپ سه شنبه 16 مهر نوشته بود، در جلسه روز یکشبنه آقای ظریف با اعضای کمیسیون روابط بین الملل مجلس شورای اسلامی، وزیر امور خارجه گفته که برداشت ما این است که منظور رهبر جمهوری اسلامی از ” نابجا ” بودن برخی اقدامات در نیویورک، تماس تلفنی حسن روحانی و باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا، و همچنین طولانی بودن دیدارش با جان کری بوده است. ” اما این روزنامه با وجود واکنش انکارآمیز محمد جواد ظریف به تیتر مورخ شانزدهم مهر روزنامه کیهان، در روز چهارشنبه هفدهم مهر، از تأیید مطالب روز قبل خودش توسط نمایندگان مجلس خبر داد. اما در همین گزارش کیهان نوشته است که نقوی حسینی نماینده مجلس شورای اسلامی در واکنش به خبر کیهان گفته است: ” مطالبی که در این روزنامه چاپ شده، در گزارش مکتوب کمیسیون امنیت ملی مجلس وجود ندارد. ” !

اما این روزنامه به نقل از باقر حسینی از اعضای کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس نوشته بوده: ” آقای ظریف در جلسه کمیسیون امنیت ملی گفتند به نظرم طولانی شدن صحبت من با جان کری، و مکالمه تلفنی با اوباما، جزء مواردی است که مقام معظم رهبری آن را ” نابجا ” دانستند. ” مرضیه افخم سخنگوی وزارت امور خارجه نیز در همان روز سه شنبه، نقل قول منتشر شده در کیهان به نقل از محمدجواد ظریف را رد کرده است. ظریف در فیسبوک خود همچنین نوشته، به هر حال سخنگوی وزارت امور خارجه مطلب را تکذیب کرد؛ ولی من درس مهمی را آموختم. دوستان عزیزی که مطالب جلسه محرمانه را بدون توجه به محتوای مطلب، به سلیقه خود به بیرون منعکس کردند؛ منبعد تنها توقع اظهار نظر رسمی در جلسات علنی از بنده داشته باشند !

ظاهرا آقای ظریف، به خاطر ظرافت زیاد، از مطالب نوشته شده در کیهان دچار مشکل عصبی و اسپاسم عضلانی گشته، که باعث شده تا راهی بیمارستان بشود. این نکته را هم خود ایشان در صفحه فیسبوک شان نوشته اند. نویسنده مطالب مورد نظر در کیهان هم نوشته: ” خبرهای موثقی از فشار سنگین حلقه افراطیون، و پدرخوانده های خط سازش با آمریکا، برای تکذیب خبر یاد شده در اختیار دارد؛ که در صورت لزوم اقدام به انتشار آنها خواهد کرد!

آنچه که مسلم است، چه این سخنان و نوشته ها(از سوی هر دو سمت) راست و درست باشند و چه ناصحیح و غلط، در اصل موضوع هیچ تفاوتی به وجود نخواهد آمد. اصل موضوع نیز حضور نکبت اثر همگی این جرثومه های پستی و فساد و تباهی در ایران است؛ که روز به روز بر سطح دامنه بدبختی های ملت می افزایند؛ و ژرفای نابرابری های اجتماعی، عدم امکانات رفاهی، و هرگونه امری که موجب آسایش و آرامش مردم میهن ما را فراهم بکند عمیقتر هم می گردانند!

شریعتمداری یا ظریف، خامنه ای یا روحانی، این یا آن آخوند قباپوش معمم نعلین به پا، آن یا این مکلای کت شلواری آخوند صفت، جز به رفاه خود و اطرافیان خویش بها نمی دهند؛ و آنچه که بود و نبودش هیچ تفاوتی نزد ایشان به وجود نخواهد آورد؛ میزان آسایش فکری و آرامش روانی و تندرستی جسمی ملت ایران است؛ که صد البته هر چه بدتر و حادتر هم باشد، به نفع رژیم استبدادی آخوندی و حاکمیت خودکامه و سران قدرت پرست این جمهوری ننگین و جنایتکار اسلامی است. هر چقدر که بدبختی مردم رونق بیشتری بیابد، بارقه های خرافات و اندیشیدن به موهومات هم نزد آنها توسعه می یابند. آخوند هم جهت بقای نامیمون و بدشگون عمر حکومت اشغالگر خودش در کشور کهنسال ما، به همین موارد نیاز دارد؛ که تا کنون با راه انداختن همین شیوه های دعواهای زرگری به آن دست یافته است!

پاکسازی و از بین بردن خطای بزرگی که این مزدوران اهریمن را بر ما تسلط داد؛ نیاز به بهره داشتن از عرق ملی و خرد انسانی است؛ که کم و بیش در میان ملت ستمدیده ما وجود دارد؛ چرا به کار گرفته نمی شود؟ به قول آخوندها: ” والله اعلم باالصواب”!

خزان 2572 آریائی هلند

محترم مومنی روحی

مقاله قبلیبازيگر «آواتار» در نقش رباينده «فردي هينكن»
مقاله بعدیمجازات اعدام در ایران؛ سیاست دولتی ایجاد وحشت
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.