استفاده عملی از تمثیل های محاوره ای ایرانی در عالم سیاست ! نوشتاری از بانو محترم مومنی روحی

0
179

آهو بدو…… تازی بگیر » نیز، یکی از مجموعه ضرب المثل های ناب و رایج زبان شیوای پارسی، در ادبیات فولکلوریک ما ایرانیان است؛ که تا حدود زیادی کاربرد داشته و دارد. اما اکنون این تمثیل، توسط کسانی هم مورد سوء استفاده قرار گرفته است؛ که هیچ آشنائی و اطلاعاتی در باب مفهوم و چگونگی کاربرد آن را نداشته و ندارند. ولی بدون شناختن این ضرب المثل و معنای آن، به راحتی و در حد بسیار مفید(البته برای خودشان) توانسته اند؛ که از آن استفاده سیاسی هم بکنند!

از زمان های خیلی دور(شاید اکنون نیز) به کارگیری ضرب المثل های مفهوم و بسیار گویای زبان پارسی در ادبیات ایرانی، در شرایطی که ایجاب می نموده، هم نزد خواص، و هم بین افراد عادی میهن مان مورد استفاده همگان قرار گرفته شده اند و می گیرند. تا کسانی که آنها را می خوانند و یا می شنوند؛ به آسانی بتوانند، منظور و مقصود اصلی نگارنده و یا بیان کننده موضوع مطرح شده را، دریافت و درک نمایند. به همین دلیل هم مردم ایران( مخصوصا در زمان قدیم ) در محاورات روزانه خودشان، از چنین روشی استفاده می کرده اند. تا که به راحتی بتوانند، خواننده و شنونده مطالب شان را، در جریان آنچه که رخ داده، و یا موضوعاتی که این نویسندگان و گویندگان می گویند و می نویسند بگذارند!

در موقعیت کنونی و در شرایطی فعلی، که تقریبا بیشترین خبرهای رسانه های عادی و مجازی دنیا، حول محور مسائل مربوط به ایران و حاکمان اشغالگر این سرزمین کهن منتشر می شوند. به مواردی بر می خوریم؛ که ارتباط مستقیم یا غیر مستقیمی، با آنچه که در ایران می گذرد؛ و به گونه معمول بر جریانات رخ داده در همه دنیا نیز تاثیر گذار هستند دارند!

از هنگامی که حکومت خودمحور اسلامی در ایران به روی کار آمده است. سیاستمداران با تجربه یا تازه به میدان سیاست آمده در این گیتی پهناور نیز پی برده و مطرح نموده اند؛ که مهم ترین آمال و آرمان حاکمان کنونی در ایران، رساندن خودشان به پایگاه ابر قدرتی در میان کشورهای اسلامی، به ویژه ممالک شیعه نشین در سراسر جهان است. تا به این وسیله، هم به ابر قدرت های کنونی در دنیا ابراز رقابت با آنها را بنمایند؛ و هم برای آتیه خودشان از مسیری که تصمیم به عبور نمودن از آن را دارند. به مخالفان خویش بقبولانند؛ تا در صورت هر گونه کنش حق طلبانه ای که احتمالا از طرف کشور اسرائيل نسبت به مسلمان ها مخصوصا فلسطینی ها و تروریست های حماس صورت گرفته و به انجام برسد. بتوانند یکه تاز میدان مخاصمه با ایشان( اسرائیلی ها ) باشند؛ و در این راستا، هم به یهودیان اسرائیلی، و هم به همپیمان های بین المللی آنها خودی نشان بدهند!

اما، از بازتاب عملکرد هم پیمان های بین المللی اسرائیل(ایالات متحده و برخی از ممالک اروپائی) متوجه می شویم؛ که حمایت آنها از نوع برخورد دولتمردان اسرائیلی با مخالفان ایشان( فلسطینی ها و حماس )، یک الزام تاریخی برای ایشان هست؛ و تا زمانی که جنگ فرسایشی میان آنها به خاتمه نرسد( که نخواهد رسید ) دست از پشتیبانی از اسرائیل بر نخواهند داشت!

از باب آنکه ادامه این جنگ هفتاد ساله ، با همه زیان هائی که برای هر دو سوی این جنگاوری ها دارد. مدافعان اسرائیل( آمریکا )، همچنین شرکای آشکار و پنهان فلسطینی ها( جمهوری رو به فنای رژیم آخوندی در ایران)، مشغول ترسیم و به وجود آوردن راه هائی مغرضانه، جهت ادامه یافتن این تنازع طولانی میان آنها با یکدیگر می باشند. تا در این زمینه، مطامع سودجویانه خودشان را نیز به دست بیاورند؛ و دنیا را از توازنی که به آن نیاز حتمی را دارد خارج سازند!

به همین خاطر هم، در ملاقات های پنهان و آشکار خودشان با دولتمردان اسرايبل و حماس و فلسطینی ها، به یکی شان می گویند « به تندی بدود » و به آن دیگری هم پیشنهاد « ایجاد سرعت در گرفتن و دستگیر نمودن رقیب را می دهند. شگردی که هم جنگاوران دو طرف را خسته و نا امید سازد؛ و هم کارخانه های اسلحه سازی خودشان را، به طور پیوسته و دائم، مشغول به تولید انواع تسلیحات جنگی، و فعال بودن کارخانه های مربوطه نمایند؛ همچنین این قدرت پرستان بین المللی را، ترغیب به زیاده طلبی های بیشتر، برای ادامه دادن راه شیطانی شان نمایند!

آنگاه به سبب به کار گیری چنین ترفندهای محیلانه خویش، خودشان را به بالاترین صادر کننده سلاح های جنگی در جهان، و به خصوص در منطقه خاور میانه اذتقاء مقام بدهند؛ تا در این مسیر، درب همه گونه توفیقات مادی و معنوی را به روی خودشان بگشایند؛ و خطر فروپاشی قریب الوقوع و صد در صدی حاکمیت آدم کش خویش را به صفر برسانند!

برای تحقق بخشیدن به چنین آرمان پوچ و اهریمنی نیز، با ارسال پیوسته انواع سلاح های پیشرفته جنگی برای همدستان حزب اللهی خود در لبنان، و نیز تروریست های « غزه » ، از تمامی فرصت ها و لحظات خودشان ، بیشترین سودجوئی های مزورانه را نیز به دست آورند!

همین روز آدینه پانزدهم مرداد ۱۴۰۰ خورشیدی، برابر با ششم ماه اوت ۲۰۲۱ میلادی، از سحرگاه تا بعد از ظهر، آتش افروزی تروریست های دست پرورده رژیم ملاها، با استفاده از سلاح های مخربی که سپاهیان پاسدار در اختیار ایشان قرار داده اند؛ از جنوب لبنان به سوی شمال این سرزمین کوچک، که در همجواری با اسرائیل است. ده ها راکت به طرف اسرائیل پرتاب شده اند؛ که توسط « دیوار آهنین » اسرائیل ( سیستم دفاعی این کشور در پهنه آسمان سرزمین شان) به زمین ساقط شده و دماغ نوکران و همدستان حکومت اسلامی، به خصوص خود سران جنایتکار این رژیم منفور و غارتگر را سوزانده اند!

چرا مخاصمه نزدیک به هفتاد ساله اعراب فلسطینی با سرزمین اسرائیل پایان نمی یابد؟ به چه دلیلی مسلمان های فلسطین و یهودیان اسرائیل، هر چند که در زمان روی دادن جنگ دوم جهانی حتی به دنیا هم نیامده بودند؛ و اطلاع چندانی هم از دلائل اصلی این نبرد فرسایشی در میهن شان را ندارند. اما همچنان به میدان نامرعی ولی ولقعی این ستیزه جوئی های غیر منطقی می روند؛ و جهت رساندن این امر به سود خودشان، آماده همه گونه فداکاری های میهن پرستانه در دیار خویش می باشند؟ دلائل حتمی و واقعی این پرسش ها، در ابتدای این نوشتار مطرح شده اند:

زیرا هر دو سوی این مخاصمه بری از منطق، دستاویز مطامع برخی از قدرت پرستان سودجو قرار گرفته اند؛ که با علم به چگونگی شکل گرفتن کشور اسرائیل، و پشیمانی بازماندگان فلسطینی های زمان رخ دادن دومین جنگ جهانی، از آنچه که پدران شان در یک معامله غیر منطقی با همدیگر نموده اند. عصبانی و ناراضی هستند؛ و همین انگیزه نیز به ایشان القاء می کند، که برای باز پس گیری آنچه که پدران ایشان نسبت به یکدیگ بذل و بخشش نموده اند. به جنگ یکدیگر بروند، تا در این رابطه بتوانند؛ زیان ناخواسته ای را که اجداد ایشان برای خود و سرزمین و باز ماندگان شان به وجود آورده اند. را با کنش های غیر معقول کنونی خود، به سودی چشمگیر بدل نمایند!

اما باید بدانند، که چنین درگیری چند دهه ای، فقط به این دلیل نبوده و نیست. بلکه شگرد سودجویان حرفه ای در سراسر این کره خاکی است: که ….. ( به « آهو » دستور گریختن را می دهند؛ ضمن آن که به « تازی » نیز فرمان دویدن به سوی شکار را صادر می کنند.) ؛ تا خودشان به آسانی بتوانند در چرخه هستی، به مقاصد زیادی طلبانه خویش برسند!

« برو قوی شو اگر راحت جهان طلبی؟ که در نظام طبیعت ضعیف پامال است » !!

مقاله قبلیفرمانده حشدالشعبی؛ سپاه را به واسطه خون حاج قاسم و کمک‌هایش عزیز می‌دانیم
مقاله بعدیآیا یک آخوند در صف های دریافت واکسن کرونا مشاهده می کنید؟! بقلم بانو محترم مومنی روحی
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.