ادیان و آیین ها و اقلیت ها از کردستان تا خاورمیانه؛ دین و آیین تنها برای نجات انسان

0
444

دکتر کاوه احمدی علی آبادی
عضو هیئت علمی دانشگاه آبردین با رتبه پروفسوری
عضو جامعه شناسان بدون مرز (ssf)
تشکیل نماینده ای برای یهودیان کردستان در وزارت اوقاف کردستان (برای مدیریت امور دینی مربوط به آنان) و همین طور افتتاح یک آتشکده برای زرتشتیان (به قول خودشان بعد از 1437 سال) در اقلیم کردستان، نشان از حرکت در مسیری درست و حساب شده کردها در منطقه ای می دهد که از ستیزهای قومی و فرقه ای و به خصوص خشونت ها و نبردهای دینی و مذهبی به شدت رنج می برد.
پیش از این نیز برخی از ملی گرایان کرد اظهار کرده بودند که یک ملت نیاز به تاریخ، سرزمین، زبان و دین مشترک و مستقل دارد و کردها با پذیرش آیین زرتشت است که عملاً ملت-دولتی واقعی خواهند بود. البته این اظهارات جدای از درست یا غلطی ادعا نیاز به ملاحظاتی دارد. نخست این که هر دولت مدرنی باید بداند که ضمن اجازه انتخاب و فعالیت هر دین و مذهب و آیینی در سرزمین اش باید نسبت بدان ها بی طرف باشد. دوم این که دولت مدرن نباید در مسائل دینی و آیینی مردم کشورش دخالت کند. هر دین و آیینی نباید ضرورتاً در قانون اساسی هر کشوری نامش ذکر شود تا امکان فعالیت داشته باشد، بلکه زمانی هر دولتی به اصل عدم دخالت در دین و آیین ملت اش پایبند است که از افراد بابت اینکه چه دینی و آیینی دارند حتی پرس و جو نکند، چه رسد بررسی کند تا ببیند جزو دین و آیین های پذیرفته شده هستند یا خیر! دولتی که در دین دخالت کند هم برای مردم خود و هم حتی همسایگان مشکل ساز می شود. رژیم ایران نمونه ای بارز و زنده است که با سوی گیری مذهبی خاص هم در داخل کشور مشکل ساز شده و نه فقط دیگر ادیان و مذاهب که حتی همان نوع فرقه شیعی را که خودش تبلیغ می کند، در انظار باورمندان پست و کثیف و منفور ساخته و بدون این که بداند بزرگترین مبلغ بر علیه همان فرقه شیعی خودش گشته و تقریباً همگان را از دین و مذهب بیزار کرده است (و جوانان ایرانی از خود می پرسند اگر دین و مذهب این است که دروغ بگویی، افترا بزنی، آدم بکشی، دلقک مسخره شوی و… به خاطر آن، پس همان بی دینی بهترین اخلاق است) و هم در هر کشوری که برای کمک پا می گذارد علاوه بر مشکلات گذشته مشکل جدید فرقه گرایی را نیز به وجود می آورد که نمونه های بارزش را در عراق، یمن و سوریه می بینیم (و عملاً به نفرین و عذابی برای همان فرقه هایی تبدیل شده که برای تقویت شان تلاش می کند).
گرایش جوانان خاورمیانه به ادیان دیگر، ادیان جدید و حتی ادیان کهنی که امروزه پیروانی ندارند و حتی بی دینی مدتی است که به متداول ترین پدیده در منطقه بدل شده است، و اصلاً نیز اتفاقی نیست. اسلام گرایان منطقه چنان فجایعی به بار آورده اند که تنها تیم های امنیتی ای که ایشان را سر کار آورده اند، از آن راضی هستند و منطقه را به کام ویرانی و قتل عام سوق داده اند و مردم نیز به طرق مختلف در حال فرار از آن اند. دینی که تا بدین حد آلوده و خونخوار شده بی شک امکان حیات نخواهد داشت و یا به تاریخ خواهد پیوست و یا نه فقط با اصلاحات یا حتی انقلاب که تنها با “یک رستاخیز” به معنای دقیق کلمه است که “تولد دوباره” می یابد. کشش به دین مهر و آیین میترا و زرتشت، مانوی و بهایی و ادیان نو، گرایشات طبیعی جوانان خاورمیانه و تنها نمونه هایی از واکنش ها نسبت به دین اجباری و آیین آدمکشی است. نه فقط در ایران و کردستان که در قفقاز و به خصوص آس (اوستیا) گرایش به زرتشت و حتی دین مهر و آیین میترا بارزتر است و اخیراً در آسیای میانه نیز دین مهر و آیین میترا به عنوان دین و آیین های صلح و مهرورزی نزد طبقه متوسط و روشنفکران بسیار محبوبیت یافته اند. همه آن ها می روند تا از زیر چتر “دین اجباری” خلاص شده و “دینی انتخابی” را جایگزین کنند. دین و آیینی که نه برحسب “دین والدین شان” که “انتخاب آزادانه خودشان” شکل گرفته باشد. هویت دین یابی در دنیای امروز نه بسان یک تعصب که مانند یک هویت شکل می گیرد.
با این همه، جوانان باید بدانند آنچه امروزه از ادیان معرفی می شود تنها مشتی مراسم و آیین و کیش است (و من در فرصتی مناسب به هر یک از ادیان، از جمله دین مهر و آیین میترا و زرشت و مانوی و نوکیشی در دنیای امروز در قالب مطالبی جداگانه خواهم پرداخت) که هرگز معرف چشمه زاینده دین نیست، به همین سبب عمدتاً باورمندان هر دینی را –با درجات متفاوت- به دور از روح حقیقی بنیان گذاران همان دین می یابید (امروزه بیش از همه اسلام). چون چشمه حقیقی دین در “وجود انسان” و “منبع مولد” آن، وجدان انسان است که در هر انسانی به یکسان “نهفته و خفته” است و تنها در موقعیت های زندگی باید آن را “بیدار ساخت” و مراسم مذهبی و دینی و آیین های مختلف جز برای “یادآوری خاطره ادیان”، ارزش دیگری ندارند و امروزه با جایگزین شدن به جای روح دین، حتی عمدتاً موجب به بیراهه رفتن اند. چون دین آمده است تا “وسیله ای” برای “نجات انسان” باشد، نه ابزاری برای “زحمت و زجر انسان”، چه رسد به “یوغ کشیدن انسان”. دینی ارزش پیروی دارد که از هر شخص، “انسان بهتری” بسازد و دینی و آیینی که این رسالت خویش را فراموش کند یا به کناری نهد و تنها باری باشد بر وجود انسان، استحقاق همان زباله دانی تاریخ را خواهد داشت.