آیا در ایران یک السیسی هم نداریم؟!

0
106

وجوه مشترک بین گروه ” اخوان المسلمین ” در مصر، و ” حزب الله ” در کشور رو به فنای ما، هیچ نیازی به برشمردن ندارد. هر دو دچار دگماتیسم مذهبی بی منطق، تحجر ذاتی متعلق به ادیان آ….سمانی قرون وسطائی! و روشهای فناتیک عاری از بهره های مدنی و شهر نشینی، و آکنده از بدویت و جهالت و ددمنشی بی حد و حساب می باشند. اما هنوز ” مرسی ” رئیس جمهور برکنار شده کشور مصر، که از گروه اخوان المسلمین به این پست دست یافته بود؛ فرصت برگزاری جشن یک سالگی ریاست خودش بر کشور باستانی مصر را نیافته بود؛ که یکباره یک نظامی میهن پرست مصری، با انجام دادن کودتای نظامی علیه حکومت نوپای مرسی، اجازه نداد که این کشور و ملت آن، به سرنوشتی همانند ایران و ایرانیان، که در اسارت حکومت واپسگرای جمهوری ننگین و پلید اسلامی هستند مبتلا بشوند!

این که السیسی افسر آرتش مصر خوب یا بد است؛ نمی تواند از میزان اهمیت کار تاریخی وی بکاهد. بالاخره هیچ انسانی کامل نیست؛ و نقاط ضعف مخصوص خودش را دارد. اما در مقام مقایسه، رشادت و تدبیری که بتواند، سایه سیاه و شوم یک حاکمیت برخاسته از دامان دینمداران بدون منطق، و باورمندان بدون بینش به تحولات و پیشرفت های کنونی جوامع بشری در دنیا را، از سر ملتی کوتاه نماید؛ می تواند به او این فرصت را ببخشد؛ که مورد احترام و تأیید هم میهنان خودش واقع بشود. تا چنانچه آنها بخواهند، نقش رهبری و ریاست در آن سرزمین را نیز بر عهده بگیرد.

بر سر مصر و ملت آن هر چه بیاید؛ نمی تواند نقش تعیین کننده ای در سرنوشت سیاسی اجتماعی حاکمیت و ملت کشور ما داشته باشد. ولی می تواند نقش آموزش دهنده ای، برای مشتاقان تغییر یافتن حکومت نکبت اثر آخوندی در ایران ایفا کند؛ و در جهت هوشیار ساختن آن تعداد از نظامیان نیروهای مسلح سه گانه میهن مان، که هر یک برای خودشان یلی در نظامیگری هستند؛ گام امیدوار کننده ای را برداشته باشد!

نباید از خاطر برد، که اگر نظامی شایسته ای مانند رضاشاه کبیر در میهن مان نداشتیم؛ هنوز در لجنزار حکومت استبدادی قجرها غوطه ور بودیم. اگر چه که دنیا مانند آن رادمرد میهن پرست یگانه را، هرگز در خویش نخواهد داشت؛ اما کسی که به اندازه اندکی هم از آن مرد سرافراز تاریخ ایرانزمین الگو گرفته باشد؛ فعلا در هیچ قسمت از مملکت مان، به ویژه در شرایط کنونی وجود ندارد. اگر بود، چرا باید مدت سی و پنج سال متمادی، هیچ اقدامی برای سرنگونی کاخ ستم این جنایتکاران، و منقرض شدن حاکمیت ضد بشری این رژیم ناکارآمد تازی تبار به عمل نیامده باشد؟!

امیدوارم که خوانندگان این متن، با ملاحظه چهره ظاهری جملات آن، درک به معنا و قضاوت در آن را نکنند؛ و اجازه پیشداوری ناصحیح را به خودشان ندهند. بدیهی است که تفاوت های میان رضاشاه کبیر، و السیسی یکی از فرمانده هان آرتش مصر، از زمین تا به آسمان است. با این فرق بسیار بزرگ، درزمانی که آن پادشاه ایراندوست ایرانساز، به آن کار غیر قابل تصور دست زد؛ نه به خود و خانواده اش، و نه به موقعیت و جایگاه رفیع پادشاهی بر آریائیان، و نه نام آوری در زمینه های بین المللی بود. آنچه که خمیرمایه شکل گیری آن اقدام بزرگ گردید؛ همت والا، اندیشه های تابناک، هدفهای نجات دهنده و عشق بی انتهای آن سردار نامدار میهن مان، به ایران و ایرانی بود.

بدون تردید، هرگز مجال داشتن یک رضاشاه دیگر، با همان خصلت های ویژه او را نخواهیم داشت. ولی آیا در میان اینهمه نظامیان نامدار سرزمین مان، یک السیسی هم نداریم؟ که برای رهائی میهن مان از بوغ اشغالگران تازی تبار، و نجات هم میهنان رنجدیده مان، از اسارت نزد این قوم فاسد و جانی، قامت برافرازد و ایران و ملت اش را آزاد سازد؟!

محترم مومنی

 

 

مقاله قبلی۵۸۱ وکیل دادگستری خواستار رسیدگی به تخلفات پرونده وکلای زندانی دراویش شدند
مقاله بعدییورش وحشیانه و ضرب و شتم زندانیان سیاسی در روز سال تحویل
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.