« آن را که حساب پاک است؛ از روز محاسبه چه باک است؟ » ! بقلم بانو محترم مومنی روحی

0
446

« برهم صالح » رئیس جمهور دولت عراق، امروز پنج شنبه پنجم دیماه ۱۳۹۸ خورشیدی، برابر با بیست و ششم دسامبر ۲۰۱۹ میلادی، با ارسال نامه ای به مجلس عراق، ضمن اعلام نارضایتی خودش، از نامزد پیشنهادی برای احراز پست نخست وزیری عراق، استعفای خویش از مقام ریاست جمهوری این کشور را هم اعلام داشته و نوشته است: « ترجیح می دهم که از مقام ریاست جمهوری استعفا بدهم؛ اما کسی را که معترضان عراقی با او مخالف اند، را برای نخست وزیری عراق منصوب نکنم. »!

به گزارش خبرگزاری رویترز، رئیس جمهور عراق آقای برهم صالح، به نامزدی « اسعد العیدانی » ، فرد مورد حمایت جریان سیاسی تحت پشتیبانی رژیم آخوندی در ایران، برای کسب پست نخست وزیری کشور عراق اعتراض داشته است. اسعد العیدانی، دیروز از طرف جریان سیاسی مورد پشتیبانی حاکمیت منفور ملاها در ایران، جهت احراز پست نخست وزیری کشور عراق معرفی شده است!

اسعد العیدانی، استاندار بصره بوده است؛ و بسیاری از معترضان عراقی می گویند: « وی نماینده افرادی است؛ که اعتراضات کنونی مردم، جهت برکناری آنان از قدرت آغاز گشته است. » این فرد زمانی هم معاون مدیر ارشد اجرائی بانک « البلاد » در عراق نیز بوده است. پیش تر اما، وزارت خزانه داری آمریکا، این بانک را جهت ایجاد تسهیلات در رابطه با انتقال پول و رساندن سایر امکانات بانکی رژیم پلید آخوندی به سپاه قدس در عراق تحریم نموده است!

کشور عراق در دو ماه اخیر، شاهد اعتراضات پیوسته مردم این کشور، علیه مفاسد دولتی در آن بوده، از آغاز اعتراضات مردمی تا کنون، تعداد چهارصد تن از معترضان عراقی کشته شده اند؛ و در بیست و چهار ساعت اخیر نیز، تعداد چهل و پنج تن از معترضان مقاوم عراقی، در ارتباط با رساندن پیام معترضانه خودشان به جهانیان جان باخته اند!

شهروندان معترض عراقی، دو ماه است که به دلیل ناکار آمدی دولت در کشورشان، و نیز مفاسد همه جانبه دولت، همچنین دخالت ها و حضور مداخله جویانه سپاه قدس پاسداران انقلاب شوم اسلامی در کشورشان، و دخالت های مداوم سرکرده سپاه قدس پاسداران قاسم سلیمانی در تمامی امور این کشور، در میدان « التحریر » بغداد گرد یکدیگر آمده و به طور مستمر در آنجا مانده اند. تا صدای رسای معترضانه ی خویش را، به گوش همگان در جهان برسانند!

اعجاب برانگیز نیست؛ که اینک رئیس جمهور دانای کشورشان، که نخواسته و نمی خواهد؛ که در مراوده های خیانتکارانه نخست وزیر مستعفی عراق با ایادی و مزدوران رژیم منفور آخوندی در ایران، کم ترین ارتباطی داشته باشد. از مقام ریاست جمهوری خویش بر این سرزمین کناره گیری می نماید. تا در درازنای تاریخ در دنیا، یک بار دیگر این تمثیل آموزنده ایرانی، بارها و بارها زنده بماند و بازگو شود:

« آن را که حساب پاک است *** از روز محاسبه چه باک است ؟ » !

محترم مومنی

مقاله قبلینرگس محمدی: سوم دی روز نکبتی خشونت عریان مردان امنیتی و زندان علیه من بود
مقاله بعدیمدیرعامل اسبق بانک صادرات: تمام بانکها ورشکسته اند اما دولت جسارت اعلام آن را ندارد!
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.