آلبوم کمتر دیده شده از ترور رزم آرا

0
610

در روز شانزدهم اسفند سال 1329 سپهبد حاج‌علی رزم‌آرا در مسجد شاه به دست خلیل طهماسبی، عضو فداییان اسلام تهران کشته شد.

چند روایت متفاوت و متضاد از ترور رزم آرا را به عنوان نمونه در زیر می آوریم تا تا اشاره ای داشته باشیم به معمای ناگشوده این قتل که با قتل نزدیکان و متهمان نیز پیچیده تر هم شد.

1- سید محمد علی شوشتری – خفیه نویس رضا شاه پهلوی- در کتاب خاطرات خود می نویسد وقتی رزم آرا حکم عزل کفیل فرمانداری گرگان را صادر می کند در حالی که خود او قول ارتقا داده بوداز شدت ناراحتی نزد سید ضیا می رود و شرح دیدار را چنین باز می گوید:«گفتم آقا می خواهم این قزاق را استیضاح کنم. سید ضیا گفت: بعد چه می شود؟ گفتم: بیندازمش بیرون. گفت: نه شما او را آورده اید و نه شما می توانید او را بیرون کنید. گفتم این توهین ( تلگراف عزل) را چه کنم؟ گفت: کار فروغی را من درست می کنم. این مردک قزاق (رزم آرا) هم چنان از صحنه سیاست ایران خواهد رفت که دیگر بر نخواهد گشت.»- [ کتاب خاطرات سیاسی خفیه نویس- نشر مرکز]

2- سید ضیا اما در خاطرات خود به گونه ای نقل می کند که انگار شخص شاه از پیش در جریان ترور و حتی منتظر وقوع حادثه بوده است: «خدمت اعلیحضرت بودم تا مشورتی داشته باشم…اما نوعی حواس پرتی و پریشان خاطری در ایشان می دیدم. مدام به ساعت نگاه می کردند. به تلفن خیره می شدند و اصلا حواس شان به من نبود…در این اثنا در باز شد. کسی شتاب زده بر آستانه در ظاهر شد و بدون این که مرا دیده باشد یا بر اثر هیجان با صدای بلند گفت: تمام شد قربان! اعلیحضرت راحت توی صندلی افتاد و چشم ها را بست و پس از لحظه ای گشود و به من گفت : آقا! فردا پس فردا بیایید تا حرف مان را تمام کنیم.»- [ سید ضیاء – مرد اول یا دوم کودتا- صدر الدین الهی – انتشارات کتاب آمریکا]

3- امیر اسد الله علم که در آن موقع وزیر کار بود و از نزدیک ترین چهره ها به شاه تا پایان عمر خود به حساب می آمد در یادداشت های روز 27 بهمن 1349 می نویسد: « در هواپیما نشسته بودیم. به سوییس می رفتیم. شاهنشاه صحبت عجیبی فرمودند. … هر که با من در افتاده از بین رفته…مثال برادران کندی را می زدند…در داخله هم مصدق و تا اندازه ای قوام السطنه و رزم آرا که من یقین داشتم خیال سوء نیت به شاه داشت کشته شد. هنگام کشته شدن او من همراه او بودم. او نخست وزیر بود و من وزیر کار. با هم به مجلس فاتحه در مسجد شاه رفته بودیم. چندین گلوله به او خورد ولی من جان سالم به در بردم. در حالی که داشتم با او درگوشی صحبت می کردم.»

4- مهندس عزت الله سحابی در صفحه 99 کتاب خاطرات خود (نیم قرن خاطره و تجربه) می نویسد: « در جلسه ای با حضور نواب صفوی از فداییان اسلام و دکتر فاطمی، بقایی، مکی ، شایگان از جبهه ملی و البته بدون حضور مصدق و کاشانی برخی از چهره های جبهه ملی گفتند شاه فعلا خطرناک نیست و کارها زیر سر رزم آراست.نواب، فنجان چای خود را بر می گرداند و می گوید: به فرض که رزم آرا ساقط شد. آیا شما قول می دهید احکام اسلامی را اجرا کنید؟»

گفته می شود مهم ترین دلیل مخالفت بعدی نواب صفوی با مصدق همین بود که معتقد بود راه را آنان هموار کردند ولی جبهه ملی و مصدق به قول خود برای اجرای احکام اسلامی عمل نمی کنند و تنها دو پروژه نفت و انتخابات را در نظر دارند.

5- سرهنگ مصور رحمانی در خاطرات خود می نویسد: «زندانیان هم بند خلیل طهماسبی معتقد بودند تیر او موجب قتل رزم آرا نشده . البته او تیری انداخته بود ولی آن تیر اصابت نکرده است. زیرا شش تیر کوچک او کالیبر کوچک و سرعت اولیه کمی دارد حال آن که وسعت زیاد زخم گلوله و نفوذ عمیق آن دربدن رزم آرا نشان می داد گلوله ازسلاح کمری کلت و با کالیبر بزرگ رها شده که تنها ارتش در اختیار داشت.»

6- احتمالا این پرسش پدید می آید که چرا روایت خود خلیل طهماسبی نقل نمی شود و اگر او ضارب نبوده چرا انکار نمی کرد؟ ماجرا از این قرار است که در 16 مرداد 1331 نمایندگان در اقدامی بسیار کم سابقه طرحی را با قید سه فوریت امضا و از جانب ملت ایران حکم تبرئه صادر کردند: «ماده واحده: چون جنایت حاج علی رزم آرا و حمایت او از اجانب بر ملت ایران ثابت است بر فرض که قاتل او استاد خلیل طهماسبی باشد از نظر ملت ایران بی گناه شناخته وتبرئه می شود.» – [مذاکرات مجلس شورای ملی – 22 مرداد 1331]

سرهنگ مصور رحمانی می نویسد: « خلیل طهماسبی با اتکا به فضای ایجاد شده و عفو پس از آن سعی داشت ترور را به خود منتسب کند و به عکس بعد از کودتای 28 مرداد هر چه سعی کرد این ترور را از خود باز کند تلاش او به جایی نرسید.»

7- محمد مهدی عبد خدایی از اعضای فداییان اسلام و ضارب دکتر فاطمی در نوجوانی اما می گوید: « این تحلیل که ترور رزم آرا کار فداییان اسلام نبوده قبل از انقلاب مطرح نبود و بعد از انقلاب جبهه ملی مطرح کرد تا مصدق در قضیه ملی شدن نفت یگانه باشد. حاج مهدی عراقی در خاطرات خود می نویسد: در جلسه ای با جبهه ملی تصمیم به ترور رزم آرا گرفته شد و ما به خلیل طهماسبی می گفتیم :حضرت. قتل سیاسی با قتل شخصی متفاوت است و تنها گروهی که قتل رزم آرا پذیرفت نیز فداییان اسلام بود.»

8- دخالت دربار و شخص امیر اسدالله علم نیز مطرح شده است. اصرار شاه بر این که علم حتما همراه رزم آرا باشد از دلایل این گمانه زنی است. مهندس سحابی می نویسد: «عده ای از محققین را نظر بر این است که گلوله ای که رزم آرا را از پا درآورد از سوی یکی از محافظین خود او و با هدایت شاه و دربار شلیک شده باشد. شاه نگران کودتا بود. اما ترور رزم آرا در هر حال در برنامه فداییان اسلام بود.»

141292_163 141293_312 141294_668 141295_922 141296_615 141297_985 141298_845 141299_878 141301_786