یک ” آری ” خطرناک دیگر برای خوانده شدن فاتحه خاور میانه!

0
322

سی و هشت سال و اندی پیش، در روز شوم دوازدهم فروردین 1358 خورشیدی، نام منحوس نظام همواره بدون نظم جمهوری فاشیستی اسلامی، توسط رهبر ک……بیر انقلاب منفور آخوندی تعیین گردید. سپس از مردم ایران خواسته شد، که در آن روز جهت تثبیت شدن نام ” جمهوری اسلامی ” برای حکومت دیکتاتوری ملاهای بدنام و اشغالگر، پای صندوق حوزه های مشخص شده برای این کار بروند؛ و با دادن رأی ” آری ” یا ” نه ” نظرشان در باره نام رژیم استبدادی آخوندها را تعیین نمایند(نمایشی تمسخرآمیز که به ملت بگویند؛ ما برای دیدگاه شما نسبت به همه مسائل مملکتی ارزش قائلیم.)!

از آنجائی که مردم بی خرد و ساده انگار، پیش تر عکس امام شان و موی آن دیکتاتور جنایت پیشه را، بر روی ماه و لای صفحات قرآن های شان دیده بودند. بدون اتلاف وقت از سحرگاه آن روز، برای دادن آراء ” آری ” خودشان به حوزه های مربوطه رفتند؛ و با دادن 98 و 9 دهم درصد رأی ” آری ” خودشان، این بلای آسمانی و دست نشانده ینگه دنیا را، بر سر خود و مملکت و نسل های آتی میهن شان آوار نمودند!

اکنون که سه دهه و چندین ماه از آن روز سیاه و شوم می گذرد؛ بسیاری شان به خود آمده اند و انگشت افسوس و حسرت خویش را می گزند. البته از آنجائی که سیاست پدر و مادر ندارد، و کسی نمی تواند جزئیات آن را به طور کامل تشخیص بدهد؛ این سرنوشت شوم، توسط آنهائی که دلهای شان فقط جهت منافع خودشان می تپید؛ برای ملت ایران طرح و برنامه ریزی گردیده و به اجرا نیز گذاشته شده بود!

اکنون باری دیگر، درون منطقه باز هم یک ” آری ” فتنه آمیز نقش آفرینی نمود. تا جلاد دیکتاتور و خودکامه ای مانند رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور اسلام پناه کشور همسایه ایران ترکیه، یک جمهوری اسلامی بدتری را درون منطقه به وجود بیاورد؛ تا ارباب مقتدر او آمریکای تروریست و قاتل پرور، یک دست نشانده دیگر نیز برای خودش در این بخش از جهان را، به قدرت برساند. که آخوند خمینی جلاد را هم با توطئه های مشابه به رهبری جمهوری اسلامی رساند!

تنها تفاوت میان این دو جمهوری اسلامی آن است؛ که اولی به دلیل حاکمیت آخوند در ایران، پیوسته یک رهبر دینی – سیاسی بر سر قدرت است. و مرتب در هر چهار سال، یک رئیس جمهور جدید مجری برنامه های دولت می شود؛ یا همان قبلی چنانچه دوباره رأی بیاورد؛ در مقام خویش ابقا می گردد. اما اینطوری که بویش می آید؛ اردوغان پیش از به پایان رسیدن دوره ریاست جمهوری اش، به دلیل قدرتی که ” آری ” کنونی به وی می دهد؛ و همه تصمیمات مربوط به مصلحت های ترکیه را شخص خودش، بدون مشاوره با دیگر مدیران سیاسی کشور خواهد گرفت. یک لایحه بسیار مهم را به پارلمان ترکیه ارائه خواهد داد؛ تا به عنوان رئیس جمهور مادام العمر این کشور تأیید گردد!

پسرکی که در خیابانها و کوچه های شهر مسکونی اش، با فروختن ” سیمیت = نوعی نان ترکی کوچک که به شکل حلقه می باشد؛ هزینه تحصیل و بازی فوتبال خودش را در می آورد؛ اکنون می رود که به عنوان رئیس جمهور همیشگی کشور ترکیه، دارای اقتدار بیشتری گردد؛ و از این پس، به جای ترتیب دادن کودتای قلابی، که بعد بتواند بیش از سه هزار تن از دشمنان و مخالفان خویش را، به بهانه شرکت داشتن در کودتا اعدام نماید. بدون واهمه از هر موردی، یا هر مخالفتی از سوی مقامات کشور، هر کاری را که بخواهد به مرحله تحقق یافتن برساند!

بدون تردید می دانم که رسیدن یک نفر از نان فروشی دوره گردی به مقام ریاست جمهوری، کار هر کسی نیست. و فردی که با این منوال به چنین مقامی دست بیابد؛ باید که بسیار زیرک و مستعد و با پشتکار باشد. اما وقتی به نقطه ضعف بزرگ او(دگماتیسم مذهبی) که به آن گرفتار است می اندیشم. تردیدی برایم باقی نمی ماند؛ که این نیز حیله ای سیاسی از سوی قدرت های بزرگ در دنیا، به ویژه از طرف ایالات متحده آمریکا است. که باز هم با یک تیر چند هدف را نشانه گرفته اند!

تضعیف نمودن کشور روسیه در منطقه، به دلیل آن که قطب دیگر قدرت در این سوی گیتی را تشکیل ندهد؛ فقط منوط نمی شود به فروپاشی حزب کمونیست در این سرزمین، و یا با سیاست های اقتصادی فقیرتر نگاه داشتن این مملکت، بلکه ایجاد هرج و مرج در کشورهای همسایه روسیه نیز، طوفانی در اطراف آن راه می اندازد؛ که دود آن به چشم مقامات این کشور نیز فرو خواهد رفت. به این طریق آرام آرام، شرایطی به وجود خواهد آمد؛ که روسها نتوانند نه بر روی هم پالکی های کمونیست خود در چین و تایوان و کره شمالی و … حساب باز کنند. و نه بر روی نزدیک به چهل کشور اسلامی در جهان، که بیشترشان در همین منطقه حضور دارند!

از آغاز دوره دوم ریاست جمهوری حسین باراک اوباما، به طور مستمر هر از چندگاهی، یا خود او و یا معاون وی و یا وزیر امور خارجه شان، به کشور ترکیه رفت و آمد می نمودند. همان موقع نیز یادآور شده بودم، که این آمد و شدها، خطر بزرگ تری از حضور ننگین جمهوری آخوندی در ایران را در پی دارد. آنها چنان به اردوغان وعده های فریبنده داده اند؛ که او برای دریافت کردن چنین ” آری ” نان و آب داری، خفت راه اندازی یک کودتای قلابی را نیز به جان خرید. تا بتواند طبق نظر ارباب، برنامه های تدوین شده ایشان را به مرحله اجرا بگذارد. چند ماه پیش اردوغان سفری به روسیه داشت؛ پس از بازگشت وی از آنجا بود؛ که یکی از مقامات سفارتخانه روسیه در ترکیه، در یک برنامه جشن به وسیله یکی از افسران این کشور ترور شد. دو روز بعد از آن نیز، یک دیپلمات دیگر روسیه در همان کشور در خانه خودش ترور و کشته شد. چه بسا از این به بعد هم شاهد رویدادهای اینچنینی دیگری نیز در این دو کشور باشیم. چرا که ریش اردوغان در دست آمریکائی ها گرو است!

چنانچه رجب طیب اردوغان، کوچک ترین سرپیچی از دستورات ارباب داشته باشد؛ آمریکائی ها می توانند، آخوند عبداله گولن که سالهاست به آمریکا گریخته است؛ را برای سرکوب کردن اردوغان به ترکیه اعزام نمایند. با یاران فراوانی که گولن در کشور دارد؛ چنین بر می آید که اردوغان را از حاکمیت بر ترکیه سرنگون سازد!

بر همین اساس می توان گفت، آمریکا رجب طیب اردوغان را، به جای ترقی نمودن وی، به قهقراء خواهد فرستاد. مگر آنکه همیشه در برابر ارباب خویش، ” دم و گوش ” اش برابر باشد، و دست از پا خطا نکند. بیهوده نبوده که گفته اند: ” آدمی نباید پای خودش را، از گلیم اش فراتر بگذارد”!

محترم مومنی

 

مقاله قبلیردصلاحیت احمدی‌نژاد، توسط حامیان سابق وی..!؟
مقاله بعدیتحلیلی از چند زاویه پیرامون آنچه در ترکیه گذشت؟ مسئله ترکیه اساساً آری یا خیر نیست
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.