کدام گروه فرا برجامی عمل می کنند؛ طلبکاران آن یا بدهکاران آن؟! نوشتاری از بانو محترم مومنی روحی

0
114

بعد از گذشتن حدود پنج سال( تقریبا شصت ماه ) پیش ، از به تصویب رسیدن برنامه جامع اقدام مشترک « برجام » ، هنوز مسائل مربوط به زیرمجموعه های آن پایان نیافته اند؛ و اختلافات بر سر برجام، در میان اعضای امضاء کننده آن برجا مانده اند. همه روزه در جائی از ممالک عضو این توافق، موضوع جدیدی در این ارتباط مطرح می شود؛ و دیگر اعضای آن را به چالش می کشد!

در شرایط کنونی اما، قضیه به شکلی در آمده است؛ که مشخص نمودن دو سوی این جریان به عنوان « طلبکار » یا « بدهکار » ، کاملا در پوششی پنهانی، از عدم درست و رو راست عمل کردن منتقدان یا موافقان برجام و اعضای آن( ۱+۵ و رژیم آخوندی) مطرح می شوند؛ که پیگیری کنندگان این جریان را بر آن می دارد. تا بر دقت خودشان بی افزایند؛ که بتوانند به نتیجه ای منطقی در این باره برسند!

سایت « مشرق نیوز » وابسته به نهادهای امنیتی سپاه پاسداران انقلاب ننگین اسلامی، در مطلبی با عنوان « اروپا قطعنامه صادر می کند؛ ظریف توئیت می زند. » نوشت: « در روزهای گذشته، وزیران امور خارجه کشورهای آلمان ، انگلیس و فرانسه، باری دیگر طی بیانیه ای گستاخانه، مدعی حمایت از برجام شده و از ایران خواسته اند: که تعهدات هسته ای خود ذیل برجام را رعایت کند. در بخشی از بیانیه ی طلبکارانه اعضای اروپائی برجام آمده است: ما متقاعد شده ایم، که باید به نگرانی ها در باره برنامه هسته ای ایران، برنامه موشک های بالستیک، فعالیت های بی ثبات کننده منطقه ای جمهوری اسلامی، در طولانی مدت پرداخته بشود.» این منبع در ادامه با حمله به سه کشور اروپائی آلمان و انگلیس و فرانسه افزوده است: « ترونیکای » اروپائی انگلیس و آلمان و فرانسه، به هیچ عنوان کارنامه قابل قبولی نزد مردم کشورمان ندارند. اکنون حدود ۶۰ ماه از امضای برجام سپری شده است. اما اروپا در کنار آمریکا، هیچگاه به تعهدات خود عمل نکرد. ایران در پرونده برجام طلبکار است. اما آمریکا و اروپائی ها جزء بدهکارهای توافق هستند. ولی به دلیل دیپلماسی انفعالی دولت روحانی، متاسفانه جای طلبکار و بدهکار در برجام با هم عوض شده است.» !

نویسنده این مطلب در « مشرق نیوز » همچنین ادعا کرده است: ما در حال حاضر هم محدودیت های برجام را اجرا می کنیم؛ و هم تحریم های شدیدتر از قبل از برجام را تحمل می کنیم؛ و هم قطعنامه برای مان صادر می شود. و هم از جانب اروپا و آمریکا متهم می شویم. این در حالی است، که در برابر اقدامات خصمانه طرف اروپائی، باید از اقدامات شوک آور استفاده کرد. به عبارتی دیگر، آمریکا و اروپا را، فقط شوک توقف تعهدات، و حتی اقدامات فرا برجامی سر عقل می آورد!

باید از این کارشناسان به اصطلاح صاحب نظر در رژیم اشغالگران ایران، و نیز کارگزاران حکومتی و دولتی جمهوری ویرانگر آخوندی پرسید: آیا درون مغزهای اهریمنی خودتان، پدیده ای با مفهوم عقل وجود دارد؟ که می خواهید با استفاده کردن از توقف به تعهدات برجامی خودتان، به کشورهای اروپائی و آمریکا شوک وارد کنید؟!

آیا در صورت چنین اقدام نابخردانه ای، همچنان خودتان را طلبکار و آنها را بدهکاران این مساله می دانید؟ یا به درستی معنای اصلی این دو( طلبکار و بدهکار ) را نمی دانید. یا می دانید و خودتان را به « پاساژ علی چپ » می زنید؟!

بدیهی است در صورت بروز چنین اقدامات غیر عقلائی( توقف تعهداتی که به امضاء کنندگان توافق برنامه جامع اقدام مشترک « برجام » ) از سوی شما، آنها نیز بیکار نمی نشینند؛ و پاسخ های دندان شکن خودشان را به شما خواهند داد. آنوقت در چنان شرایطی، این فقط شما نیستید که بدهکار اصلی و واقعی می شوید؛ و همه آنچه را که تا کنون به دست آورده اید را از دست خواهید داد. بلکه مردم زیر ستم حاکمیت استبدادی و جنایت پیشه تان هم، بدون انجام دادن هیچ گناهی و اشتباهی، ناگزیر می شوند. تا بیش ترین آسیب ها را متحمل گردند!

اما مطمئن باشید، که هرگز چنین نخواهد شد؛ و ایرانیاران دلیر و میهن پرست، به شما اجازه نخواهند داد. تا که بیش از این از مظلومیت ایشان سوء استفاده کنید. زیرا آن افراد شجاعی، که از درون زندان پیام می فرستند؛ و ضمن آن، با فریادی رسا « مرگ بر خامنه ای » سر میدهند. یا در خیابان در مقابل ورودی بازار بزرگ تهران، در حالی که عده ای از اراذل و اوباش نیروی انتظامی هم حضور دارند. با آنها گلاویز می شوند؛ و در کمال شهامت، فریاد می زنند: « مرگ بر خامنه ای » ، عزم شان را جزم کرده اند. تا به هر بهانه ای، در برابر زورگوئی های مستبدانه شما دیکتاتورهای قرن، و همه ایادی مزدورتان بایستند؛ و ننگ زندگی کردن زیر سایه شوم دژخیمان جنایتکاری همچون شما و رژیم را پلیدتان نپذیرند!

روزگاری، حدود میانه ی سال ۱۳۰۹خورشیدی، همه روزه درویش مسنی کشکول به دست و تبرزین بر دوش، در کنار درب بزرگ عمارت « شمس العماره » در نزدیکی تقاطع توپخانه و بوذرجمهری می ایستاد؛ و پی در پی زیر لب، دو عبارت را پشت سر هم زمزمه و تکرار می کرد: « اینجوری هست، اما اینجوری هم نمی مونه »!

هیچ حکومتی در این جهان بزرگ دائمی و جاودانه و پایدار نیست. شما هر چقدر که قدرت داشته باشید؛ و هر اندازه هم با ریا و تزویر و ظلم و جنایت علیه مردم دربند ایران، به حفاظت از جمهوری خونریز اسلامی تان بکوشید؟ تردید نداشته باشید؛ که : « اینجوری هست، اما اینجوری هم نخواهد ماند. » ؛ چرا که ظرفیت و گنجایش تحمل همه مردم در دنیا حد و مرزی و اندازه ای دارد. چنین نیست و نخواهد بود؛ که شما به هر اندازه ای که بخواهید، به مردم محروم و دربند ایران ظلم کنید و زورگوئی نمائید. اما همچنان بر سر قدرت شیطانی خود باقی بمانید!

اروپائی ها و آمریکا نیز، فقط تا جائی به شما فرصت ماندن بر سر قدرت پوشالی تان در ایران را خواهند داد؛ که یا به طور کامل و در نهایت حقارت، به خواسته های شان عمل کنید( چه مادی و چه معنوی ) ؛ و یا با تمرد و سرکشی هائی که در قبال ایشان دارید؛ و ستم هائی که به مردم ایران روا می دارید؛ و ضمن آن، صلح جهانی را نیز به خطر می اندازید. اکنون هم مصمم گشته اید؛ که تابو شکنی نموده و نسبت به تعهدتان در باره « برجام » عمل نکنید و به آن ادامه هم خواهید داد. فراموش نکنید که در این رابطه، صد در صد به آنان فرصت می دهید؛ که مانند قذافی و امثال او، جنازه تان را از درون کاخ قدرت نمائی تان، کاملا غیر محترمانه و بسیار حقیرانه به بیرون بکشند. تا هم پاسخ لازم را به خودبینی های تان بدهند؛ و هم از سرنوشت شوم شما که در انتظارتان است. جریانی را به نمایش همگان در سراسر گیتی بگذارند؛ که سر مشقی آموزنده برای دیگر حاکمان سرکش در کل هستی کنونی باشد!

چه دیگران از نابود شدن شما با چنان فضاحتی درس بگیرند و بی آموزند و چه نه؟ برای آنها( طلبکاران تان ) تفاوتی نمی کند. همین که جلوی هم ترازان سیاسی خودشان در دنیا، قامت راست کنند و قدرت نمائی بنمایند. هم ننگی را که در « گوآدالوپ » مرتکب شدند؛ که مصمم به بر سر کار آوردن شما در ایران گشتند. را از چهره ی تاریخ جهان کم رنگ تر خواهند نمود؛ و هم به مخالفان خودشان خواهند گفت: آری، ما اشتباه هم می کنیم. اما می توانیم آن را اصلاح نیز نمائیم. چه نوکران مان را خوش آید و چه نه؟!

محترم مومنی

مقاله قبلیآمریکا ناخداهای کشتی‌های اعزامی جمهوری اسلامی به ونزوئلا را تحریم کرد
مقاله بعدیدستگیری جعبه سیاه کشتیرانی آخرین حلقه پرونده تخلف مالی در ماجرای کشتی‌های اجاره‌ای
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.