« کاسه زیر نیم کاسه » خروج نیروهای سپاه از سوریه چیست؟! بقلم بانو محترم مومنی روحی

0
162

مدتی بیش نمی گذرد، که حملات موشکی اسرائیل به شرق سوریه( محل استقرار بیشتر پایگاه های سپاه پاسداران رژیم ملاها در این سرزمین) پی در پی به انجام می رسند. اما در همین مدت نسبتا کوتاه، تعداد زیادی از نیروهای سپاه، آرام آرام این مکان ها را ترک گفته و به ایران بازگشته اند!

می دانیم که کشور اسرائیل در شرق سوریه با این سرزمین مرز مشترک دارند. به همین خاطر نیز، تعداد بیشتری از پایگاه های سپاه پاسداران جمهوری ملاها در ایران، در این بخش از خاک سوریه مستقر هستند؛ که تا بیشترین تسلیحات ویرانگر خودشان را، در دل تونل هائی که در این قسمت از خاک سوریه حفر کرده اند انبار کنند. تا که به اسرائیل نزدیک تر باشند؛ و بتوانند به راحتی مقاصد شوم خودشان را، با استفاده از این تسلیحات انبار شده، محقق کنند. تا که در روز موعود( روزی که به قول خودشان، می خواهند نام اسرائیل را از روی نقشه جغرافیای جهان محو و حذف نمایند. ) ؛ به آسانی از همانجا، با استفاده نمودن از سلاح های مخرب و خطرناکی که در آن تونل ها انباشته اند. این نقشه پلید و ضد بشری خویش را پیاده نمایند؛ و اسرائیل را از صفحه ی روزگار پاک سازند!

اما…….. چرا حالا که برای رساندن خودشان به آرمان هزار و چهار صد ساله شیعیان اسلامزده، برای نابود سازی نسل یهودیان آماده این تلاش کرده اند؛ و اینهمه امکانات را برای رساندن خود به این ایده عقده ای و جهنمی خویش تدارک دیده اند. در حال خارج شدن از سوریه می باشند؟ و شاید که بخواهند کارشان در این باره را ناتمام هم بگذارند؟!

اکنون که لبه تیز خنجر زهرآگین اعتراضات به حق مردم به جان آمده ایران، به تمامی کنش های اشتباه و جنایتکارانه حاکمیت خونریز و قدرت پرست رژیم منحط آخوندی را، در نزدیکی حلق و گلوی کثیف و نامردشان حس می کنند، و مشاهده می نمایند، که تیر انتقامجوئی مردم ایران از ایشان، در نقطه ی اصابت به اندام پلید حاکمیت ددمنش اسلامی شان قرار گرفته است. این اشغالگران خودشان به وضوح می دانند و اطمینان زیاد هم دارند؛ که این بار دیگر « این تو بمیری ، از آن تو بمیری های » پیشین نیست؛ و در آینده ی نه چندان دور، این خنجر تیز و بران و گرانبها و مصمم، و رژیم برانداز ملت شریف ایران، بناگوش حرامیان اشغالگر در میهن شان را، به قصد کشتن و نابودی ایشان نشانه خواهند گرفت. هیچ تردیدی هم ندارند، که حاکمیت منفور و رو به زوال ایشان، بیش از چند صباح دیگر زنده نخواهد ماند؛ و با شنیدن فریادهای چند روز پیش مبارزان معترض ایرانزمین که شعار می دادند: « ولیعهد کجائی به داد ما بی آئی » واقف گشته اند؛ که مردم ایران، اکنون دیگر هیچ واهمه ای از آنان و تمامی بیدادگری های شان نسبت به ملت ایران را ندارند؛ و به مجرد آن که زمینه ای مساعد پدید آید. ریشه منحوس « شجره ی خبیثه » موجودیت آخوند و حکومت اهریمنی اش را، از زمین های مقدس سرزمین باستانی خود برخواهند کند؛ و همگی شان را به زباله دانی تاریخ میهن شان خواهند افکند!

آخوند و سپاهیان اش، در صدد پیاده کردن نقشه شومی هستند؛ که با تبانی میان ایشان و اعضای بالای حزب دموکرات ایالات متحده آمریکا، در حال پیاده کردن آن می باشند. احتمالا می خواهند، بلائی را که چهل و یک سال پیش بر سر ما و میهن عزیز و حکومت شایسته مان آورده اند. را باری دیگر تکرار کنند. نه به این معنا که این حاکمیت جنایت پیشه آخوندی را سرنگون نمایند. بلکه با خود همین شیطان ها دست به یکی کرده و بر آن می باشند؛ که حتی قدرت بیشتری به سید علی و سپاه اش بدهند؛ و با همدستی فرمانبری مطیع و نادان، همچون شیخ حسن روحانی بری از مسؤلیت کشورداری، چند فاجعه ی مردمی را در کشور به وجود آورند. تا هم کام منفور دل کثیف و خونخوار خودشان را، با طعم پیروزی ماندگاری رژیم خود در ایران شیرین نمایند؛ و هم دشمنان اصلی ایران و ایرانی، دموکرات های ناانسان را به مقاصد غیر منطقی که دارند برسانند. تا در این رابطه، باری دیگر مردم ایران را بفریبند؛ و سایه ی شوم و اهریمنی رژیم ضد بشری ملاها را، همچنان در این کهندیار اهورائی گسترده بدارند. که تا به ابد، از آنچه که ایران دارد ببرند و بر سرمایه های خویش بی افزایند!

از اینرو بر آن شده اند؛ تا با همدستی و تبانی میان خودشان و روس ها و حتی خود اسرائیلی ها، ظاهر قضیه را اینگونه جلوه بدهند؛ که اسرائیل مدام موشک به پایگاه های سپاه در سوریه شلیک بکند. روسیه هم هیچگونه حمایتی از نوکر خویش(جمهوری اسلامی) نکند. سپاه نیز به گونه صوری و ظاهری، تعدادی از نیروی های خودش را از خاک سوریه بیرون بی آورد. تا نشان بدهد که از حملات اسرائیل دچار واهمه شده است. حال آنکه به هیچوجه چنین نیست. زیرا 
دموکرات های آمریکا، که هیچ تردیدی از پیروزی دوباره دونالد ترامپ در انتخابات آتی ریاست جمهوری در کشورشان را ندارند؛ و امید چندانی هم برای ایشان در پیروزی در انتخابات پیش رو باقی نمانده، و به شکست حتمی خودشان در آن انتخابات اطمینان یافته اند. جهت تضعیف کردن و زیر سؤآل بردن دولت کنونی در کشورشان( ریاست جمهوری دونالد ترامپ)، جمهوری اسلامی را به دو کار حیله گرانه واداشته اند. که در نهایت تاسف، پیامد به اجرا در آمدن این دو امر برای مردم ایران، بسیار زیانبار خواهد بود. و آن دو چه مواردی هستند؟!

ابتدا کارخانجات ورشکسته و بی محتوای خودشان را، برای مردم ساده انگار ایران داخل یک بورس مزورانه و تصنعی و غیر واقعی گذاشتند؛ و از مردم خواستند که سهام این بورس های زیان آور را بخرند و بر سرمایه و درآمد خود بی افزایند. چرا که با این نقشه می خواهند، پول های مردم کشور را از جیب ایشان خالی کنند؛ و آنان را از آنچه که هستند فقیرتر و نیازمند تر نیز بنمایند!

در مرحله ی بعدی هم که پیش تر(در چندین ماه گذشته، از مهرماه سال قبل تا کنون) ، لانه های بزرگ خفاش ها در کوه های استان های غربی کشور را، از صاحبان آنها به مبلغ گزاف پانصد هزار تومان برای هر لانه خفاش، از آنان خریداری کرده اند؛ و کلیه خفاش ها را به دست شریک تجاری خود اژدهای زرد(چینی های مزور و سودجو) رسانده اند. تا با استفاده از بزاق دهان این خفاش های زنده، بیماری خطرناک و کشنده « کووید ۱۹ » را، از ویروس موجود در بزاق دهان خفاش ها« کرونا » ساخته شود؛ و سپس بیشتر آن را در خود ایران و ایالات متحده شایع گردانند. تا که هم ترامپ را دچار مشکلات مبارزه با شیوع کرونا ویروس نمایند؛ و هم تعداد زیادی از مردم ایران را به آن مبتلا کنند و بکشند!

پس از خالی شدن جیب مردم ایران بر اثر خریدن سهام کارخانجات ورشکسته دولتی، اوضاع زندگی آنان را برای شان، چنان بد و تا به حدی ناهموار کنند؛ که به هیچوجه قدرت خریدن سبزیجات و میوه های تازه را، که اخیرا روز به روز گران تر هم می شود را نداشته باشند. آنگاه در این رهگذر بسیار سخت، به دلیل ضعف جسمانی، و کمبود ویتامین های تازه در بدن شان، بیش از سایر مردم دنیا ضعیف شوند؛ و در نهایت تاثر، به سبب ناتوانی جسمی، بسیاری از ایشان به بیماری « کووید ۱۹» مبتلا شوند و از دنیا بروند!

آنگاه، آخوندهای شیطان صفت، در جهان خبررسانی کنند؛ که به خاطر تحریم های دولت ترامپ، و تشویق های او جهت وادار نمودن سازمان ملل جهت ماندگار نگاه داشتن تحریم های نهادهای بین المللی علیه حکومت کنونی در کشورمان، مردمان ایران چنان فقیر گشته اند؛ که توان سیر نمودن خود، و رفع نیازهای زندگانی خویش را نداشته و در اثر گرسنگی از دنیا رفته اند!

تا آن که در این رابطه، مردم آمریکا را از ترامپ ناامید و عصبانی سازند؛ و در این رهگذر، کسی در دور بعد ریاست جمهوری ایالات متحده، به او رای ندهد و جمهوریخواهان از چرخه حکومت در آمریکا خارج گردند. تا دوباره تمام اختیارات این کشور به دست دموکرات های هزار رو بی افتد!

قاموس سیاست در هر کجا و توسط هر کسی که ضد جامعه بشری در دنیا شکل بگیرد. همواره زشت و نازیبا است. ویژه آن که کسانی به آن بپردازند؛ که از خصلت های بشری و صفات انسانی بی بهره باشند!

نمونه ی مشخص و آشکار آن، سردمداران سیه دل و قدرت پرست و جنایت پیشه رژیم منحط آخوندی در ایران کنونی ما هستند؛ که جز به پول پرستی و حفظ نمودن قدرت اهریمنی خویش نمی اندیشند. این بی خبران از کنش های روزگار غافل می باشند و نمی دانند؛ که سرشت این جهان به گونه ای تنیده شده است؛ که اگر کسی یک سیلی ناحق به گونه فرد بی گناهی بزند؟ تا تاوان آن را پس ندهد از این دنیا نخواهد رفت!

« ای کشته که را کشتی، چون کشته شدی زار؟ »!!

محترم مومنی

مقاله قبلیشمار مبتلایان به کرونا در یک روز، رکورد تازه‌ای در جهان ثبت شد
مقاله بعدینماینده پر حاشیه مجلس شورای اسلامی محمد عزیزی را بهتر بشناسید
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.