با توجه به این موضوع که هیچوقت نمیتوان یک کاسه را زیر یک نیمکاسه گذاشت. باید دقیقتر به رخدادهای کنونی در عالم سیاست، به خصوص در این برهه زمانی و در کشور خودمان بنگریم؛ که آیا کاسه بزرگتر از جنسی انعطافپذیر است که میتوان آن را فشرد و در زیر یک نیمکاسه قرار داد؟!
یا این دو، جریانی تخیلی و تمثیلی مربوط به رویدادهای کنونی به ویژه در مورد اختلافات میان طرفین مذاکرهکننده، در باره توافق یا عدم آن نزد ایشان تلقی نمود؛ که هر دو طرف در حال ایجاد کردن منفذهایی برای شکست دادن طرف مقابل و پیروز نمودن خودشان در این منازعه طولانیمدت هستند؟!
از یک سو، مذاکرهکننده رژیم آخوندی تلاش میکند تا فقط به آنچه که مطامع رهبرشان را تحقق میبخشد بپردازد؛ و از طرف دیگر، مذاکرهکننده آمریکایی در صدد جلب رضایت رئیسجمهور این کشور، در به کرسی نشاندن خواسته خودشان، برای مهار نمودن قدرت اتمی حاکمیت اسلامی است (احتمالاً برای پیشگیری نمودن از حملات اتمی و نظامی آخوندها به مواضع اسرائیل در هر کجا، به ویژه در اراضی «غزه») میباشند!
وزیر امنیت آمریکا که به اسرائیل سفر نموده، در گفتگویی با فاکس نیوز بیان کرده است: رئیسجمهور آمریکا او را برای گفتگو با بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، در باره روند مذاکرات میان تهران و واشنگتن به اسرائیل فرستاده است!
به گزارش یورونیوز، خانم «کریستی نوم» وزیر امنیت داخلی آمریکا گفته است: «رئیسجمهور من را به طور خاص به این سفر فرستاده است تا با نخستوزیر اسرائیل درباره روند این مذاکرات گفتگو بکنم؛ و بر این موضوع تأکید نمایم که چقدر مهم است متحد بمانیم و اجازه دهیم که این روند مسیر خودش را طی کند!»
این مقام آمریکایی افزوده است: «ما با زمانبندی فشرده و محدودی مواجه هستیم. صحبت از ماهها و سالها نیست تا رئیسجمهور ترامپ تصمیم خودش را بگیرد. رژیم ایران «ضربالاجل» کوتاهمدتی دریافت کرده است. در طول چند روز، من از بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل خواستم که با ما همکاری کند تا بتوانیم تصمیمات عاقلانهای بگیریم!»
سفر دیروز پزشکیان به مسقط، عمانیها چه ایدهای در سر دارند؟
روزنامه داخلی «هممیهن» روز گذشته (سهشنبه ششم خرداد ۱۴۰۴ خورشیدی) در گزارشی نوشت: «پس از پنجمین دور مذاکرات ایران و آمریکا در رم، وزیر خارجه عمان مذاکرات دو طرف را «همراه با مقداری پیشرفت» و «بدون نتیجهگیری نهایی» قلمداد کرد؛ و «روشن شدن مسائل باقیمانده» را به روزهای آینده واگذاشت!»
از فحوای سخنان مقام عمانی آشکار است که مذاکرات ایران و آمریکا با موانع جدی روبهرو شده است؛ و پادشاهی عمان با طرح پیشنهادهایی میکوشد تا مواضع دو طرف را به هم نزدیک کند. با این حساب، دلیل اصلی ملاقات پزشکیان با سلطان «هیثم» پادشاه عمان و دیگر مقامهای آن کشور، قاعدتاً نباید چیزی جز بحث و گفتوگو درباره «ایدهها» و یا «طرح پیشنهادی هیثم بن سعیدی» برای کمک به عبور مذاکرات ایران و آمریکا از موانع موجود باشد!
در حقیقت، پس از خوشبینیهای اولیه در باره روند مذاکرات سران حکومت اسلامی و آمریکا، نوعی بدبینی در بین ناظران سیاسی در این باره حکمفرما شده است! روند بدبینی از زمانی آغاز گشته که استیو ویتکاف، مذاکرهکننده آمریکایی، پذیرش هر سطح از غنیسازی اورانیوم در خاک ایران را «خط قرمز بسیار بسیار روشن دولت ترامپ» در مواجهه با ایران دانسته و تأکید کرده است: کشورش حتی با «غنیسازی یک درصدی» در ایران کنار نخواهد آمد!
واکنش به سخنان ویتکاف در تهران شدید و قاطع بود. مقامات حکومت اسلامی غنیسازی اورانیوم را «حق مذاکرهناپذیر» ایران دانسته و با لحنی قاطع بر استمرار غنیسازی تأکید کردند!
با این حساب، مقامهای عمانی مسئولیت بسیار دشواری را به جان خریدهاند؛ و ایدهای که همزمان ایران و آمریکا و سایر کشورهای دخیل در این ماجرا را راضی کند، کاملاً دور از ذهن به نظر میرسد!
با اینهمه، آنچه که داستان را قدری عجیب و گیجکننده مینماید؛ اعلام نظرهای ترامپ پس از برگزاری هر دور از مذاکرات است. ترامپ معمولاً پس از هر دور مذاکره، آن را همراه با پیشرفت و «بسیار خوب» توصیف کرده است!
و این در حالی است که یک ناظر بیطرف، از مواضع رسمی دو سوی مذاکرهکننده، قرینهای برای خوشبینی و یا پیشرفت مذاکرات به دست نمیآورد. سخن ترامپ چه معنایی دارد؟ آیا «زبان خصوصی» او مشکلآفرین شده است؟ یا پشت پرده و دور از نگاه ناظران، اتفاقات خاصی در حال رقم خوردن میباشند؟ یا اینکه همگیشان حرکت به سمت بنبست مذاکرات را هم نوعی «پیشرفت» به حساب میآورند؟ و یا کاسهای زیر نیمکاسه قرار دارد؛ تا در کنار ادامه مذاکرات، «نقشههای جایگزین» پخته و آماده شوند؟!
روزنامه هممیهن در این رابطه نوشته است: ظاهراً تیم ترامپ به تأسیس آموزههای فلسفی «لئو اشتراوس» و ملهم از افلاطون، «سیاست» را به صورت گمراهکننده دنبال میکنند!
مدیر اطلاعات ملی آمریکا نیز، به گونهای آغاز شدن مبحث مذاکرات از همان سالهای نخست گفته است: «گزینه نظامی همواره روی میز است!»
«تولسی گابارد» مدیر اطلاعات ملی آمریکا پیشتر در گفتوگویی با «مگان کلی» خبرنگار آمریکایی، در واکنش به اظهارات «مارک دوبوویتز» رئیس بنیاد دفاع از دموکراسی، مبنی بر اینکه رژیم ایران در نتیجه تحولات راهبردی منطقه ضعیفتر شده و هیچ فرصتی مناسبتر از حال حاضر برای منحل کردن برنامه هستهای آنها و تغییر حکومت در ایران نیست، گفته بود: اولاً باید بگویم که «گزینه نظامی» همواره روی میز است. رئیسجمهور گاهی به ایجاد صلح از طریق اعمال قدرت اشاره کرده، او واقعاً هدف خود را صریح بیان میکند که موضع نخستوزیر نتانیاهو نیز هست!
گابارد در ادامه گفته است: نظر رئیسجمهور همواره این بوده است که اگر از طریق دیپلماسی و مذاکره، راهکاری برای رسیدن به آنچه در راستای منافع ملی ما وجود داشته باشد، آن را به کار ببریم؛ البته نه به این طریق که چشممان را روی همه چیز ببندیم. مسلماً هر توافقی که با رژیم ایران انجام شود، باید با طیفی از مقررات سختگیرانه راستیآزمایی همراه باشد. نه اینکه چیزی مانند تجربه شکستخورده توافقی که رئیسجمهور اوباما انجام داد!
و این اظهارات در حالی است که «رابرت گرینوی» مدیر مرکز آلیسون برای امنیت ملی آمریکا، پس از شنیدن سخنان ترامپ به شبکه فاکس نیوز گفت: چهار دهه تاریخ نشان داده است که رژیم ایران تنها زمانی عقبنشینی میکند که با زور مواجه شود. آنها وقتی با ضعف مواجه میشوند، تهاجمیتر عمل میکنند؛ و این نکته کلیدی است. امیدواریم ما تردید نکنیم، و مطمئن هستم رئیسجمهور ترامپ آنها را به خوبی میشناسد و تردید نخواهد کرد. تنها سطح قابل قبول غنیسازی برای بزرگترین حامی دولتی تروریسم در جهان، صفر است. به خصوص اینکه رژیم ایران پس از تحولات یک سال گذشته در منطقه، مانند بیماری است که دچار ضعف شدید شده باشد!
در عالم سیاست، مخصوصاً در ارتباط با قدرتنماییهای دو یا چند فرد در یک سرزمین، و نیز در بین دولتمردان ممالک کوچک و بزرگ جهان، تقریباً هر امری امکانپذیر است. مثلاً چه بسا با روی کار آوردن حاکمیت استبدادی آخوندی در ایران توسط حزب دموکرات ایالات متحده، و آشوبی که سران حاکمیت اسلامی به اتفاق سپاه پاسداران رژیم در جهان بر پا نمودهاند. جمهوریخواهان آمریکا تلاش میکنند که شر حضور این غارتگران وحشی را که رقبای به اصطلاح دموکراتشان به آنها موجودیت بخشیدند، از کل جهان حذف نمایند. اما حتی با رخ دادن تمامی این اتفاقات غیرقابل تصور در دنیا، هنوز به ماهیت خودمحورانه جماعت آخوند پی نبردهاند؛ که آنها بیش از حد «طمعکار و دروغگو و شیاد و خود بزرگبین» میباشند؛ و اگر چیزی به دیگران بدهند، تا چند برابر آن را پس نگیرند کوتاه نخواهند آمد!
روزی فردی از کنار ساحل یک دریا عبور میکرد. به ناگاه صدای فریاد آسای مردی را شنید که طلب کمک مینمود. به طرف صدا نگریست و دید که یک آخوند در حال غرق شدن است و کمک میطلبد. هراسان به سوی او شتافت و گفت: «دستت را به من بده تا تو را از آب بیرون بیاورم.» آخوندک با همان شرایط خطرناک و در حال موت، به آن فرد گفت: «تا به حال دیدهای که آخوند چیزی به دیگران بدهد که از من میخواهی دستم را به تو بدهم؟!»
«تو خود، حدیث مفصل بخوان از این مجمل»