چرتکه شان اشتباه عمل کرده بود!! نوشتاری از بانو محترم مومنی روحی

0
190

به احتمال بسیار زیاد محمدجواد ظریف، پس از رایزنی های متعدد با همکاران خود در دولت دوازدهم، مخصوصا با رهبرشان سید علی خامنه ای، عازم سفر به نیویورک در ایالات متحده شده بود. آنها در پندارهای غلط خود می پنداشتند. چنانکه یکی از مهره های مهم در میان مقامات دولتی حکومت شان، در جریان نشست سالیانه مجمع عمومی سازمان ملل متحد، برای شرکت در آن به نیویورک مقر دایمی این سازمان در آمریکا برود. می تواند در لا به لای برنامه های نشست عمومی، دستمال به دست بگیرد؛ و به سراغ یکی از شخصیت های سیاسی آنجا(آمریکا) برود؛ و یا با یکی از رسانه های پر تیراژ آمریکا گفت و گوئی داشته باشد؛ تا با یک مذاکره خصوصی با شخصیت مورد نظرشان، اگر نه با خود رئیس جمهوری این کشور، بلکه با برخی از سیاستمداران صاحب نام آنجا ملاقات کند؛ و طبق معمول به گونه رندانه، با موذیگری مخصوص جمهوری فریبکار اسلامی شان، یک « غلط کردم نامه» را، در عدم حضور خبرنگاران کنجکاو به آن شخصیت بدهد. یا حتی با خواهش و التماس و تمنا، پیام سران حکومت ننگ آورشان را، به دولتمردان آمریکائی برساند!

میزان نادانی این اشغالگران در حدی است؛ که فکر می کنند با چنین ریاکاری هائی، زخم معده آمریکائی ها، که از اشتباهاتی که روش ملاها برای شان ایجاد نموده را شفا خواهند داد؛ و در این رهگذر خواهند توانست؛ جلوی غرق شدن کشتی حاکمیت استبدادی رژیم فریبکار و جنایت آفرین اسلامی شان در اقیانوس نابودی شان را بگیرند. تا همچنان بر اریکه قدرت باقی بمانند؛ و ماندگاری حکومت ننگین شان در ایرانزمین را ابقا کنند!

در چهار دهه اخیر، که سران حکومت آخوندی در ایران به قدرت رسیده اند. آنچه که از عملکردهای نابخردانه ایشان مشاهده شده است. اشتباهات فراوان آنها، در پهنه ی تمامی مراودات بین المللی ایشان، که با هم ترازان خود داشته اند بوده است. همچنین ناتوانی های همواره مشخص شان، در هر کاری که انجام داده و می دهند؛ نیز نمونه آشکاری از عدم شناخت آنها، از آنچه که در دنیا رخ می دهد بوده است. چنین اموری پنهان کردنی نیستند. زیرا آنچه که آنها در اداره امور مملکت مورد اشغال شان می نمایند. نه فقط مورد نفرت ما به عنوان صاحبان اصلی کشورمان بوده، بلکه بر مردمان ممالک دیگر هم آشکار است. که اعضای دولت کنونی آمریکا به ریاست پرزیدنت دونالد ترامپ، عاقل تر از آن هستند؛ که بار هزینه سنگین جنگ دیگری را، بر اقتصاد سرزمین خویش تحمیل نمایند؛ تا با حمله نظامی به ایران، تارهای تنیده شده تا کنون شان با حکومت ملاها را دوباره پنبه کنند. و تنها نتیجه ای که در این رابطه نصیب سیاستگزاران دولت کنونی ایالات متحده گردد. در فشار قرار دادن سردمداران جمهوری آخوندی در ایران باشد. آنچه که آمریکائی ها در نظر دارند تا به دست بی آورند. نه سرنگونی این حکومت ضد ایرانی، بلکه ایجاد تغییر روش در نوع نگرش و عملکرد سران جمهوری اسلامی است. مهم ترین پاراگراف این آرمان، تغییر یافتن دیدگاه های حاکمیت آخوندی، نسبت به روابط شان با کشور اسرائیل و حکومتگزاران آن است!

ظریف با امید فراوان به نیویورک سفر نمود؛ و با خفت بسیار به ایران برگشت. او همچنان در نهایت بی سیاستی و آسان گیری و اشتباه اندیشی، در رابطه با منویات سفر خود به آمریکا، و نتیجه حاصل شده از آن، هنگام بازگشت از سفر، در ایران به خبرنگاران گفته است: « خروج از پیمان منع گسترش سلاح های هسته ای، از جمله انتخاب هائی است؛ که ممکن است جمهوری اسلامی، در رابطه با مقابله با تحریم ها آن را برگزیند!

او می گوید که انتخاب های جمهوری اسلامی متعدد است؛ و مقامات حکومت شان، در حال بررسی همه آن انتخاب ها هستند. وی اشاره نموده، که سفرهائی به کره شمالی و روسیه را در برنامه های خود دارد!

اظهارات اخیر ظریف در شرایطی است؛ که روزنامه « واشینگتون پست » در سرمقاله امروز خود(یکشنبه ۲۸ آوریل ۲۰۱۹) نوشته است: « دولت آمریکا به دنبال تغییر دادن سیاست خارجی رژیم ایران در خاورمیانه است؛ و برای رسیدن به این هدف، از تحریم های شدید استفاده می کند. اما خطر اینجا است؛ که این تحریم ها رژیم ایران را، به اتخاذ اقداماتی نظیر از سر گیری دوباره غنی سازی اورانیوم، یا حمله به نیروهای آمریکائی در منطقه تحریک می کند. امری که ممکن است به جنگ منجر شود!

محمدجواد ظریف که به بهانه ی شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل متحد به نیویورک رفته بود. تلاش کرده که با لابی گری و شرکت در برنامه های تلویزیونی در نیویورک، درب های مذاکره پنهانی با دولت ترامپ را بگشاید. همان دولتی که حسن روحانی ریاست جمهوری رژیم ملاها، آنها را « چاقوکش » نامیده بود!

اما وزارت امور خارجه دولت پرزیدنت ترامپ، با تعیین دوازده شرط رسما اعلام نموده، تا زمانی که حکومت ایران این شروط را عمل نکند؛ حاضر به هیچ گفت و گوئی با آنها نخواهد بود. و البته فشارها و تحریم های بیشتری را بر حکومت ایران وارد می آورد!

ظریف گفته است؛ سفر به روسیه و کره شمالی را در برنامه خود قرار داده است. البته که اینها ناچارند. تا در همه امورشان به ارباب روسی خود گزارش بدهند و با او مشورت کنند. اما سفر او به کره شمالی بر چه اساسی خواهد بود؟ تا کنون « کیم جونگ اون » رهبر کره شمالی، به خاطر مسائل مربوط به سلاح های هسته ای در کشورشان، هم با مایک پمپئو و هم با دونالد ترامپ دیدار و گفت و گو داشته، آنچه که مسلم است؛ تجربه او در این مورد، بسیار زیادتر از ظریف و روحانی و خامنه ای است. ولی سران جمهوری بری از انسانیت آخوندی هم نشان داده اند؛ که در تمامی موارد منفی و غیر منطقی و ضد بشری ید طولائی دارند. اما در ارتباط با علوم ریاضی در زمینه های مسایل بین المللی، دچار مشکلات فراوانی هستند. اگر چنین نبود؟ چرا باید به جای انتخاب ماشین حساب های پیشرفته در این دوره و زمانه، همه کارهای محاسباتی حکومت واپسگرای شان را، با « چورتکه » که ماشین حساب عهد دقیانوس است انجام بدهند؟ به قول یک فیلسوف ایرانی: « خدایا دشمنان ما را در زمره نادان ها قرار بده » !

محترم مومنی

مقاله قبلی« حد قذف » هم یکی از حدود الهی است!!! بقلم بانو محترم مومنی روحی
مقاله بعدیشتر در خواب بیند پنبه دانه! بقلم بانو محترم مومنی روحی
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.