چرا اقدام مناسب آمریکا اینک در “صفحه بزرگ شطرنج خاورمیانه” مهم است؛ بگذار تا تاریخ منطقه را درست رقم بزنیم

0
233

دکتر کاوه احمدی علی آبادی

عضو هیئت علمی دانشگاه آبردین با رتبه پروفسوری

عضو جامعه شناسان بدون مرز

ما در خاورمیانه مدام با موجی درهم تنیده از تغییرات قابل پیش بینی و غیرقابل پیش بینی مواجه ایم که مسیر آینده کشورها و ملت ها را رقم می زنند و اتخاذ تصمیمات بدون درک کلیت این شطرنج بزرگ، چه بسا موجب پشیمانی های غیر قابل جبران گردد.

بخشی از آن به تصمیمات رئیس جمهور سابق آمریکا برمی گردد. بوش نخست فرمان حمله را صادر می کرد (به مثابه تصمیمی که در ذهن می گرفت) سپس مشاوره می کرد تا به کجا؟! این جاه طلبی ها گرچه نتایج مثبتی چون سقوط طالبان و به تاریخ پیوستن دیکتاتور عراق – صدام- و رژیم سیاه بعثی را به بار آورد، اما چون با درنظر گرفتن شرایط مکفی برای تغییرات در این کشورها همراه نبود، با تاوان هایی بس سنگین همراه شد که با حسابگری های بیشتر می شد، جلوی بسیاری از آن ها را گرفت که مهمترین اش تلفات سنگین انسانی است که متأسفانه همچنان در عراق ادامه دارد. این مسأله در سطح روانی برای اوباما و حتی نظامیان آمریکایی جهت هر تصمیم جدیدی مشکل ساز شده، به طوری که آنان برای هر حرکت نظامی با این موج منفی ناخودآگاه شان درگیرند که نکند به جرج بوش بدل شوند و به جنگی کشیده شوند با پایانی نامعلوم. با این همه، همان گونه که تصمیمات عجولانه مرگبار است، بی تصمیمی در شرایطی نیز که ضروری و کلیدی است، می تواند مخرب و حتی فاجعه بار باشد. این نکته ای است که باید اوباما و نظامیان آمریکا درخصوص تردید در دخالت در سوریه بدان خوب و به دقت توجه کنند.

در صفحه خاورمیانه، تداوم درگیری ها و مقاومت مردم سوریه موجب موج دومی از اعتراضات در بهار عربی شد که بارزترین اش را در سقوط دولت ائتلافی حزب الله لبنان و اعتصابات سنی های عراق می شد دید و رژیم مالکی با راهنمایی غلطی که از مقامات امنیتی ایران گرفت، دچار این اشتباه استراتژیک شد که اعتراضات را به فاز نظامی کشاند، آن هم زمانی که مناطق مرزی سنی نشین عراق ارتباط مداوم با مبارزان سوری آن سوی مرز دارند و می توانند از طریق سلاح های آنان، خود را برای دفاع مجهز سازند. حالا محور سقوط دولت های مورد حمایت ایران، از سوریه و لبنان گذشته و به عراق رسیده است و ایران باید همزمان به همه آن ها کمک نظامی، مالی، انسانی و غیره کند، در حالی که خود در تنگنای روز افزون تحریم ها بیشتر فرو می رود. در این میان، القاعده ای ها و تکفیری ها نیز -با سیاست های درست اتخاذ شده- به این جبهه حمله برده اند و درگیری بین آن ها مدام شدیدتر می شود (به اصطلاح دزدها به هم زده اند).

حمایت احزاب شیعه از مالکی به خیال وحدت نیزعملاً نتیجه عکس داده و عراق حالاً به مناطق تحت کنترل سگانه کردها، عرب های سنی و اعراب شیعه تقسیم شده است و دیگر جایی امن برای ایران و متحدان اش نیست. درضمن، افتادن استان های مرزی سنی نشین عراق بدست مخالفان مسلح شده دولت مالکی، یعنی این که مناطق مرزی آنجا که تنها راه زمینی ارسال سلاح از عراق به رژیم اسد بود، حالا ناامن شده و تهدید گشته و چه بسا قطع شود؛ چون سلاح های ارسالی از ایران اگر بدست مخالفان بیافتد، کمکی به اسد که نمی شود هیچ، در مقابل ضربه ای بزرگ به او خواهد بود و انگار ایران عملاً به مخالفان اسد که به سلاح نیاز روز افزون دارند، کمک می کند. درضمن، خطوط هوایی کمک به رژیم اسد با تصرف روزافزون فرودگاه ها توسط رزمندگان تنگ تر می شود. حال اگر به صفحه سوریه بازگردیم، می بینیم که با آن که تکلیف اسد و رژیم اش هنوز یکسره نشده، و درگیری ها با کش و قوس ادامه دارد، اما همین تأخیر موجب شده که جنگ القاعده ای ها با رژیم اسد و به نفع ارتش آزاد سوریه تداوم یابد. با استفاده اسد از سلاح شیمیایی جنگ وارد فاز جدید شده و به همین سبب، حامیان اسد سراسیمه بدنبال دستاویزی هستند تا از دخالت کشورهای دیگر در سوریه ممانعت به عمل آورند و آنقدر دستپاچه که استفاده سلاح شیمیایی را تکذیب کرده اند، و فراموش کردند که خبرگزاری رسمی رژیم اسد نخستین رسانه ای بود که استفاده از سلاح شیمیایی را اعلام کرد و آن را به مخالفان نسبت داد و مخالفان نیز آن را به رژیم اسد. پس در استفاده از سلاح شیمیایی در سوریه جای تردیدی نیست (چنان که آزمایشات روی خاک منطقه نیز آن را تأیید کرده)، بلکه تنها بحث بر سر عامل استفاده آن است و بماند که این رژیم اسد است که سلاح شیمیایی تولید و انبار کرده و نه مخالفان. وظیفه جامعه جهانی دخالت در جنگی است که در آن سلاح شیمیایی استفاده شده و حالا هر طرفی از آن استفاده کرده فرقی نمی کند، در درگیری مذکور ثابت شده که از فقدان مسئولیت پذیری جهت عدم استفاده از سلاح های شیمیایی رنج برده می شود که می تواند باز از آن استفاده شود و جامعه جهانی برای ممانعت از تکرار آن باید وارد معرکه شود. اما دخالت باید چگونه باشد که هم موثر بوده و هم مشکل ساز نشود و تا حد امکان مانع از گسترش جنگ گردد؟

اعمال منطقه پرواز ممنوع جدای از آن که می تواند توسط روسیه در شورای امنیت وتو شود، کمکی به حل مسئله نمی کند و پس از ایجاد منطقه پرواز ممنوع نیز رژیم اسد می تواند باز انواعی از سلاح های شیمیایی را به مناطق مختلف شلیک کند. منطقه پرواز ممنوع نیاز زمانی بود که اسد از هوا و با هواپیما و موشک، مردم سوریه را هدف گرفته بود، اما حالا مسأله کاربرد سلاح شیمیایی ربطی به منطقه پرواز ممنوع ندارد و نمی تواند مانع از کاربرد دوباره اش شود؛ کمک تسلیحاتی رسمی به مخالفان –با آن که تسلیحات نیاز مبرم ارتش آزاد سوریه است- از آن بی ربط تر است؛ مگر این که بخواهیم تنها برای فرار از عذاب وجدان، کاری کرده باشیم! در حالی که هدف ما باید علاوه بر هر گونه کمک به ارتش آزاد سوریه، رفع مشکل پیش آمده و جلوگیری از تکرار آن نیز باشد. درضمن، راهکار ما باید کمک به حل مشکل کند، بدون این که مشکل جدیدی بزاید و این دقیقاً چیزی است که مخالفان حمله نظامی غرب به رژیم اسد از آن فرار می کنند. اینک با تحولاتی که روی داده و مواضعی که دو طرف گرفته اند، می توان حرکات بعدی شان را حدس زد. رژیم ایران که می بیند رژیم هایی که سال ها بر روی شان کار و هزینه کرده، یک به یک دارند سقوط می کنند، صد در صد بیش از این وارد معرکه می شود. اما روسیه و نیروهای ویژه اش با شروطی ممکن است وارد جنگ شوند. دخالت نظامی رسمی آمریکا و غرب، یکی از آن احتمالات است که در آن صورت هزینه جنگی که تاکنون ما با کمترین تلفات با پیروزی دنبال کردیم، بالا می رود. با این همه، با توجه به سطح تکنولوژی ای که آمریکا از آن برخوردار است، اوباما یک حرکت طلایی دارد که رژیم اسد را برای هر اقدامی فلج می کند، بدون آن که بمب یا موشکی منفجر شود یا سربازانی پیاده شوند و حتی کسی کشته شود: استفاده از سلاح پیشرفته چامپ (CHAMP) بر فراز کلیه مناطق نظامی و فرماندهی رژیم اسد تا فرصت هر گونه واکنشی از رژیم اسد گرفته شود؛ چون تمام سیستم های الکتریکی و الکترونیکی آن از کار می افتد (حتی خبر حمله آن را خبرگزاری های رژِیم نمی توانند بدهند و احتمالاً باید برای ارسال خبر حمله از دود یا طبل استفاده کنند!). آن گاه ارتش آزاد به راحتی می تواند کار اسد را تمام کند. کاربرد این سلاح برتر از هر محاسبه و سناریوی دیگر نظامی مهم تر و موثرتر است و هیچ حساسیتی را نیز بر نمی انگیزد. استفاده از این سلاح، پیامی برای هر رژیم یاغی دیگری خواهد بود که خطوط قرمز را رد کند و دست به هر جنایتی بزند، آن هم به این امید که اوباما آمادگی و تمایل به یک لشکرکشی دیگر را ندارد.

مقاله قبلیفرصتی به صلح، نه جنایتی جدید؛ ضرورت موج دوم حملات
مقاله بعدیمصباح یزدی از جلیلی حمایت کرد
دکتر کاوه احمدی علی آبادی
دکتر کاوه‌ احمدی‌ علی‌آبادی‌ تاکنون تحصیلات دانشگاهی را در مقطع دکترای جامعه شناسی (Ph.D) با عنوان دانشجوی ممتاز از تگزاس و مقطع فوق‌ دکترای‌ (Post Doctoral of Philosophy) فلسفه‌ علم‌ به همراه گواهی "ارزیابی کمال" از دانشگاه‌ آبردین‌ (Aberdeen) در داکوتای‌ جنوبی‌ آمریکا به پایان رسانده و و اینک عضو هیئت علمی (ACADEMIC BOARD) دانشگاه آبردین (ABERDEEN) با رتبه پروفسوری (PROFESSORSHIP) است. ایشان موفق به دریافت درجه دانشمندی (scientist) در رشته فلسفه علم با رساله "روش شناسی علم و فلسفه" و انتخاب به عنوان دانشمند برجسته (Distinguished scientist) سال 2008 از طرف دانشگاه آبردین شدند. دارای 14 عنوان کتاب چاپ شده، 6 عنوان در نوبت چاپ، بیش از 45 پژوهش و مقاله علمی از کنفرانس ها و همایش های ملی و بین المللی و فراتر از 120 عنوان مقاله در نشریات کثیرالانتشار بوده و دارای 11 جایزه و لوح تقدیر و سپاس از جشنواره ها و مراکز علمی و آکادمی مختلف است. در حال حاضر ایشان عضو جامعه شناسان بدون مرز (Sociologists without borders (ss هستند.