« همه چیز خواران » !!! نوشتاری از بانو محترم مومنی روحی

0
486

در این جهان بزرگ، کشورهای زیادی وجود دارند؛ که هر یک دارای فرهنگ های خاص خودشان در زمینه های گوناگون در آن سرزمین می باشند. خوشبختانه و بدون هر نوع نژادپرستی و خودبینی، دیار کهن و آکنده از بهترین های ما ایران بی همتا، که یکی از برگزیده ترین ممالک عالم هستی است؛ که در این دنیای بزرگ و مملو از پیچیدگی های فراوان و گسترده می باشد. از هر نظری دارای تشخص تاریخی و فرهنگی خویش، به خصوص در ارتباط با نوع خاص زندگی مردم آن، و نیز انواع زندگانی های کم نظیر ملت آبرومند این کهندیار در گیتی محسوب می شود. اما در دنیا ممالک دیگری نیز می باشند؛ که با وجود هم سن بودن با ایران اهورائی به لحاظ قدمت، ولی کم ترین تشابهی در نوع زندگانی مردمان آنها با ملت باستانی ایرانزمین وجود ندارد!

مردم کشور باستانی چین، که سرزمین شان از نظر قدمت، کم و بیش هم سن با کهندیار ایرانزمین می باشد. اختلافات فرهنگی فراوانی با ما دارند؛ که البته بدیهی نیز به نظر می رسند. یکی از شاخصه ها و شائبه های برتری مردم در میان همه بخش های گسترده از این دنیای بزرگ با سایر ممالک گیتی، فرهنگ زیست محیطی آنان نسبت به همدیگر است؛ که بدون هرگونه اغراقی، سرزمین همواره سرافراز ایرانزمین، اگر برتر از همه ممالک جهان نباشد؟ که هست، نسبت به برخی از آنها برجستگی های ملموسی هم دارد؛ که بی توجهی به آنها، کم لطفی و نادیده گرفتن خصلت های برتر ما ایرانیان، نسبت به بقیه ممالک دنیا بوده و هست و خواهد بود!

در میان این برتری های خاص ایرانزمین و ملت آن، فرهنگ تامین خوراکی های مفید و منطقی جهت ادامه زندگی روزانه مردم در طول عمر ایشان، و انواع زندگانی کردن های آنان نسبت به دیگر مردمان جهان هستی می باشد. این برتری های موجود در ایران در حدی است؛ که بیشتر مردمان گیتی به آن اذعان کامل را دارند!

انتخاب نوع خوراکی های مردم در کشورهائی که زندگی می کنند؛ بستگی بدون تردیدی نسبت به ثروتمند یا فقیر بودن شان، و نیز کم جمعیت و پر جمعیت بودن آنان، همچنین امکانات طبیعی موجود در کشورشان دارد. در میان ممالک کوچک و بزرگ در جهان هستی، سرزمین چین دارای بیشترین تعداد جمعیت در دنیا می باشد. تا جائی که نزدیک به نیمی از مردم دنیا، حدود سه میلیارد تن در این کشور زندگی می کنند. به همین خاطر هم، چینی ها جهت تامین کردن خوراکی های روزانه مورد نیازشان، از خوردن هیچ خوراکی یی روی گردان نیستند. زیرا بالاخره شکم شهروندان این مملکت بزرگ و پر جمعیت، می بایست که به گونه ای پر بشود. حتی اگر با خوردن گوشت سگ و گربه، یا حشراتی که در این سرزمین به وفور وجود دارند. یا هر چیز دیگری که بتوان از پخته و یا خام آن، یک نوع خوراکی جهت پر کردن شکم گرسنه شان به دست بی آورند استفاده بکنند!

با شیوع ویروس « کرونا » در چین و سرایت کردن آن در برخی دیگر از سرزمین های دنیا، و ابتلای تعداد زیادی از مردمان گیتی به این بیماری خطرناک مشخص شده، که بیشترین تعداد بیماران و کشته شدگان از طریق سرایت کرونا ویروس کشنده به آنان، خود مردمان کشور چین می باشند؛ که مدیران و گردانندگان مملکت شان، دست کم نزدیک به گذشتن سه ماه از این رخداد خطرآفرین، در این باره به شهروندان خویش چیزی نگفته بوده اند. حتی نخستین پزشک مسؤلی را هم، که به مطرح نمودن این واقعیت در کشورشان اقدام نمود را نیز سر به نیست کردند!

اکنون بعد از مبتلا گشتن و کشته شدن بسیاری از اهالی این کشور، حتی بعضی از مردمان دیگر ممالک دنیا، بالاخره دلیل اصلی یا شاید هم دلیل منطقی تر و عاقلانه تر شیوع این بیماری آشکار گشته است. دانشمندان پیگیر این قضیه در این رابطه بر این عقیده اند؛ که یک جانور خاص که در همه جا وجود ندارد(مورچه خوار دارای فلس = که پوست بدن اش مانند ماهیان از فلس پوشیده شده است.) ؛ و ظاهرا به لحاظ خصلت ذاتی و غریزی خود شکم اش را، با خوردن انواع حشرات مختلف پر می کند. که احتمالا نام او(مورچه خوار) نیز به همین دلیل بر وی اتلاق می شود. با خوردن نوعی از خفاش های مسموم به ویروس « کرونا » ، و صد البته استفاده کردن مردم چین از این مورچه خوار فلس دار مسموم در خوراکی هائی که استفاده می کنند. به این بیماری خطرناک آلوده گشته اند؛ و آن را به دیگران نیز سرایت داده اند!

در میان انواع جانداران گیتی، اعم از انسان و حیوان، جانورانی هم وجود دارند؛ که شکم جسمانی خودشان را، از بهترین انواع خوراکی های رایج در گیتی که در سرزمین باستانی ما به وفور یافت می شوند پر می کنند. ولی شکم عقده های قدرت پرستی و سودجوئی های فراوان خود را، با آزار رساندن به مردمان همه جا، مخصوصا به ایرانیان اسیر و دربند مظالم ایشان آکنده می سازند و پر می نمایند!

امروز سه شنبه بیست و دوم ماه بهمن سال ۱۳۹۸ خورشیدی، برابر با یازدهم ۲۰۲۰میلادی است. یکی از بدترین و شرم آورترین روزهای تاریخی در کهن دیار ایرانزمین، که به خاطر خودبزرگ بینی های کشورهای قدرتمند جهان، به ویژه همین ایالات متحده آمریکا، در چهل و یک سال پیش، بدترین و شرم آورترین رویداد تاریخی در سرزمین اهورائی ایرانیان آریائی را شکل دادند؛ و آزادی و آسایش مردمان ساده انگار و فریبخورده ای در سرزمین ما را، در آتش برآمده از موجودیت اژدهائی هزارسر و انتقامجو سوزاندند و تباه کردند!

در چنین روز دهشتناکی، که اکنون همقطاران آن اژدهای خطرناک و خودکامه همه ساله، بزرگ ترین جشن آغاز گشتن پیروزی یک حاکمیت زورمدار و جنایتکار و ضد ایرانی و ضد بشری خویش را در آن برگزار می نمایند. مشعل نور فروزان آزادی و آبادانی و انسان محوری مردمان این سرزمین کهن و افتخار برانگیز، به دست نوکران استعمار خاموش گشت. تا در عوض به جای آن، چهل و یک سال تاریکی و جهالت و غم افزائی و بدبختی و در به دری محض را، در جای جای سرزمین اهورائیان ایزد شناس و یکتاپرست، جایگزین آنهمه عظمت و شرف و افتخار نمایند!

ایرانزمین و تاریخ فراموش نشدنی آن، هیچگاه در بدترین و سخت ترین شرایطی که داشته اند کم نیاورده بودند؛ و تن به مذلتی چنین نامحترمانه و غیر انسانی نداده بوده اند. تقریبا ششصد سال، « امویان » و « عباسیان » تازی تبار، که از قبیله و طایفه قریش و فامیل نزدیک پیام آور!!!! دین اسلام ناب محمدی ایشان(عموزادگان محمد) بوده اند. بر کهندیار ما تاختند؛ و قرن ها با توحش ذاتی و بیابانگردانه خویش، در ایران زیسته و بر مردمان آن جفای بسیار و حکومت مستبدانه نموده اند. اما این بار جای هیچ نگرانی نیست. زیرا همانند همان دلاورانی که در آن برهه تاریخی، آن جانیان مار و ملخ خوار را از سرزمین شان بیرون راندند؛ همچنان قهرمان های دلیری در این کشور حضور دارند؛ و سرانجام کهندیار بی نظیر و آبرومند خویش و هم میهنان شان را، از شر این حشرات مسموم رها خواهند ساخت. شاید هم این فرومایگان را، به کشور ارباب « همه چیز خوارشان » تبعید نمایند. تا که خوراک های رایگان مانند آنچه که در بالا آمد. را جهت پر کردن شکم های همه چیز خوار آنان را به ایشان ارمغان نمایند!

ویژه آن که « همه چیز خواران » صاحب قدرت در شرایط کنونی در ایران ما هم نفوذ کرده اند؛ و با حاکمیت ننگ آفرین خودشان درون سرزمین پارسیان نامدار، که آکنده از انواع خوراک های پاکیزه و بی نظیر می باشد؛ نمی دانند لقمه های شان را در دهان خود بگذارند یا در چشم های شان؟!

چنانچه به امید اهورای یگانه، هر چه زودتر با به پا خیزی میلیونی مردم ستمدیده ایران، در اثر خشم خروشان ملت شریف مان تکه تکه نشدند؛ می توانند به سرزمین ارباب غدرقدرت کنونی شان بروند. تا که در آنجا، از بهترین مواد خواکی که در بالا نام برده شد؛ و در پائین نیز خواهد آمد شکمچرانی کنند؛ و تا به ابد، از چشم بادامی های چینی سپاسگزار نیز باشند!

در آلت تناسلی تمامی « نرها » (مذکرهای جاندار دنیا)، مخصوصا مردان گیتی، و نیز ببرهای نر و سگ های نر، ماده فراوانی وجود دارد. این ماده که سرشار از ویتامین « ای » می باشد. جهت طولانی تر نمودن دوران جوانی آدم ها، نقش مؤثر و ارزش زیادی دارد. از اینرو چینی ها، جهت افزایش نیروی جوانی خویش، از این ماده زیاد استفاده می کنند. آنها با تهیه کردن نوعی خوراک خاص از آلت تناسلی موجودات نر، که دارای ویتامین جوانی افزای « ای » می باشد؛ به هر طریقی که بتوانند( حتی با نبش قبر کردن مردگان تازه مدفون شده مردان، اجساد ایشان را از درون قبرهای شان در می آورند. تا از آلت های تناسلی این مردگان، همان خوراک مطلوب خویش را تهیه نمایند و بخورند. تا بر نیروی جوانی خود بی افزایند!

چه بسا که با تلاش میهن پرستانه مردم کشورمان، که سردمداران حاکمیت رو به زوال آخوندهای جنایت پیشه را، مجال بیشتری جهت ماندن در ایران ندهند؛ و آنان را به سوی ارباب های چینی خودشان برانند. از این پس از سوی چینی ها، مرتب به ایشان چنین خوراکی های سرشار از ویتامین « ای » خورانده بشود. تا حضرات بیش از پیش احساس جوانی کنند؛ و تا به جائی پیش بروند؛ که چهل زن نیز برای شان کم باشد!

محترم مومنی

مقاله قبلیوزارت خارجه آمریکا: جمهوری اسلامی ۴۱ سال بر مردم ایران جفا کرده است
مقاله بعدیرویترز: ورود حزب‌الله وابسته به جمهوری اسلامی به روند هدایت شبه‌نظامیان عراقی پس از سلیمانی
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.