ناگفته هائی از سودجوئی‌های چین و رژیم غارتگر اسلامی در ایران! نوشتاری از بانو محترم مومنی روحی

0
227

همان‌گونه که در خبرها دیده و خوانده و شنیده‌اید؛ به متراژ ۵۶۰۰ کیلومتر از بخشی از کوه همواره سرفراز «دماوند» در ضلع جنوبی دریای مازندران، توسط سازمان میراث فرهنگی کشور، مورد ثبت غیرقانونی در سازمان اوقافی‌های این مرکز در کشور درآمده است؛ و با این روش سودجویانه ملاها و ایادی ایشان، «قانون خواری» هم به جنگل خواری و زمین‌خواری و سایر مفت خواری‌های دیگر سران خودکامه رژیم اشغالگر اسلامی، به جرگه تجاوز شده‌های دیگر در کشورمان پیوسته است!

پیش‌ازاین، زمین‌خواری، دریا خواری، جنگل خواری و از این قبیل تجاوزات جغرافیائی در پیکره‌ی میهن مقدسمان زیاد داشته‌ایم؛ اما اکنون، به مدد حمایت غیرقانونی قوه قضائیه رژیم آخوندی از این ستمگران متجاوز، «قانون خواری» هم به سلک بقیه مفت خواری‌های جمهوری ددمنش حاکمیت جنایتکار آخوندی پیوسته است؛ و دراین‌ارتباط، بلای غارتگرانه جدیدی بر جان مردم ستمدیده ایران نشسته و در افکار نگران ایرانیان میهن‌پرست رخنه نموده و دلواپسی ایشان از به یغما رفتن دیگر دارائی‌های ملی آنان را صد چندان نموده است!

زیرا از این طریق نیز، باری دیگر و صد در صد به‌طور ناحق، دل‌سوختگان سرزمین باستانی و اهورائی ایران‌زمین را که صاحبان اصلی کلیت این‌کهن دیار نامدار هستند؛ و دارندگان حق نظارت کامل و تصمیم‌گیری‌های لازم و همه‌جانبه درباره تمامی این خطه‌ی زرخیزشان می‌باشند. را از ایشان گرفته‌اند؛ و در نظر دارند که آن را به بیگانگان بسپارند!

و اکنون نیز بر آن هستند؛ که پنج هزار و ششصد کیلومتر از پیکره‌ی یکی از بزرگ‌ترین مفاخر میهن آن‌ها را، با یک عنوان دروغین و ساختگی و ستمگرانه، در اختیار چپاولگرانی از بیت رهبری بگذارند؛ که این‌ها نیز درنهایت خباثت ذاتی خودشان همه آن را، در «سبد اخلاص» خویش قرار بدهند؛ و به همدستان چینی‌شان تقدیم نمایند!

مدیرکل دفتر حقوقی سازمان امور جنگل‌ها، با انتقاد از زمین‌خواری اشخاصی با ظاهری کاملاً قانونی گفته است: «موضوعی که اخیراً دل همه طبیعت دوستان را به درد آورده و با صدور یک رأی از جانب سازمان میراث فرهنگی کشور، در نظر دارند که حدود ۵۶۰۰ کیلومتر از پیکره‌ی سربلندترین افتخارات ایران را، با به کار بردن عنوان تقلبی «موقوفه» به افرادی واگذار نمایند؛ که بدون تردید قصد خیانتکارانه‌ای در این باب را دنبال می‌کنند.»!

حتماً می‌دانید که طی چهار دهه اخیر، یکی از تجارت‌های بسیار مهم آخوندها با چینی‌ها، صدور انواع سنگ‌های گران‌بها و نقش دار کوهستان‌های ایران به چین است. تاکنون این نمونه از سنگ‌ها را، از اراضی اطراف استان هفتم (شیراز و توابع آن)  و نیز از کوهستان‌های مناطق غربی کشور به چینی‌ها می‌فروختند؛ و در ازای آن، اجناس بنجل و بی‌کیفیت ایشان را به داخل کشور وارد می‌نمودند؛ اما ظاهراً، از آنجائی که این تجارت برایشان بیش از سایر دادوستدهایشان سودآور است. در نظر دارند که درنهایت خیانت‌کاری به ایران و ایرانی، سودجوئی‌های خبیثانه شان را، به جسم و جان «دماوند» عزیزمان نیز تحمیل نمایند؛ و این بلندای استقامت و یکی از مفاخر جغرافیائی میهنمان، کوه سر به فلک کشیده و نام‌آور و زیبای دماوند ایران را، زیر اصابت پتک‌های مکانیکی و دستی خودشان به نابودی بکشانند. تا با تخریب آن، قطعات زیبای سنگ‌های نشسته بر اندام دماوند نامدار را، به شریک تجاری خودشان بفروشند. تا که در این رابطه، میزان همکاری‌های تجاری خود با «اژدهای زرد» را، به آنان اثبات نمایند. تا که در این رهگذر، به مخالفان سیاست‌های داخلی و خارجی خودشان و چینی‌ها پوزخندی موذیانه بزنند؛ و مخالفان خویش را، نسبت به سرکشی‌های بی‌قاعده و بدون هرگونه تعرفه‌های قانونی بین‌المللی، عصبی‌تر نمایند و جهت برانگیختن حس حسادتشان نسبت به چین و رژیم منفور خودشان، جدی‌تر و انتقام‌جویانه‌تر بسازند. چراکه به‌وضوح دریافته‌اند؛ که عمر منحوس رژیم ننگین و جانی پرورشان امتداد نخواهد یافت. مگر آن‌که یک آشفتگی دیگر در کشور به پا کنند؛ و بازهم جنگ دیگری را در ایران برافروزند. تا در سایه آن چند صباحی بیشتر در این حاکمیت مستبدانه دیکتاتوری باقی بمانند!

روح‌الله الموسوی الخمینی: «جنگ برای ما نعمت می‌آورد.»؛ بها دادن این اشغالگران به سخنان یاوه سرایانه بنیان گزار کودن جمهوری دژخیمان ددمنش در ایران، خودشان را نیز به تمسخر وا می‌دارد؛ اما اطمینان دارند که این رژیم سفاک نمی‌تواند بدون برخورداری از یک آشوب فرا مرزی باقی بماند. بر این اساس، پایه‌های دوستی‌شان با چینی‌ها و روس‌ها را عریض‌تر و استوارتر می‌سازند. تا نه‌فقط اعتراضات ملت ایران را، بلکه پیامدهای جهانی نسبت به این اشتباهات فاحش را بر جان بخرند؛ اما حاکمیت ننگینشان در ایران را ادامه بدهند!

دیوان عالی کشوری در جمهوری آکنده از ننگ آخوندی، با تائید سند موقوفه بودن پنج هزار و ششصد هکتار از رویشگاه‌های جنگلی مازندران، به‌ویژه بر سطح کوه سرافراز دماوند در ضلع جنوبی این استان زیبا و سرسبز را، رأی به در اختیار گذاشتن این اراضی به شخص دارنده‌ی موقوفه داده است. خبرگزاری‌های داخلی ایران گزارش داده‌اند؛ که طی چند بار رسیدگی قضائی، بر اساس شکایت اداره منابع طبیعی و آبخیزداری مازندران، سرانجام در آخرین مرحله، دیوان عالی جمهوری اسلامی، در حکمی که موجب تصرف بهترین جنگل‌های نزدیک شهر ساری می‌شود. رأی به موقوفه بودن این جنگل‌ها، طبق سند ارائه‌شده یک شخص داده است!

این اقدام باعث شد که برخی از خبرگزاری‌ها و سایت‌های خبری، از آن با عنوان جنگل خواری و بهره‌گیری از تعارض‌های قانونی برای تصرف اراضی ملی یاد کنند!

محسن موسوی مدیرکل منابع طبیعی و آبخیزداری مازندران، با بیان این‌که زمین موردنظر، مربوط به یکی از بهترین جنگل‌های آن استان در روستای «آقمشهد» است گفت: «متولی وقف، درخواست عرصه و قطع درختان را دارد؛ اما ازنظر ما وقف آن‌ها دارای شائبه است؛ و ما انتظار بررسی مجدد را داریم.»!

رضا افلاطونی مدیرکل دفتر حقوقی سازمان امور جنگل‌ها نیز، در گفتگو با یکی دیگر از خبرگزاری‌های داخل ایران، این اقدام را «زمین‌خواری با ظاهری کاملاً قانونی» دانست و گفت؛ چنین آرائی وقتی صادر می‌شوند؛ که یک شخص یا دستگاهی برای تصرف اراضی دولتی و ملی، پشتوانه‌ای قانونی دارد؛ و یا با سوءاستفاده از نقص و تعارض قوانین، اراضی ملی را تصرف می‌کند!

واگذاری هزاران هکتار از جنگل‌های شمال ایران به افراد در حالی است؛ که پوشش جنگلی ایران به دلیل آسیب‌های طبیعی و انسانی، ازجمله خشک‌سالی، قطع درختان، تغییر کاربری و آتش‌سوزی به‌شدت آسیب‌دیده و نیازمند حفاظت شدید است. نابودی پوشش گیاهی در مناطق طبیعی ایران، موجب بحران‌های زیست – محیطی مختلفی، ازجمله افزایش وقوع سیل و ریز گردها شده است. بحران‌های زیست – محیطی در ایران، مدت‌هاست که توجه جامعه جهانی را هم به خود جلب کرده است. مقامات ایالات‌متحده نیز بارها، نسبت به سوء مدیریت منابع طبیعی ایران، جنگل خواری‌های گسترده و سدسازی‌های غیرضروری و بی‌برنامه، با هدف پر کردن جیب‌های مقامات فاسد رژیم جمهوری اسلامی هشدار داده‌اند؛ و آن را از عوامل اصلی بروز بحران‌های زیست – محیطی گوناگون، ازجمله سیل‌های ویرانگر و خشک‌سالی‌های بی‌سابقه برشمرده‌اند!

در اواخر رویداد جنگ خانمان‌سوز دوم جهانی، بخش‌های شمالی و جنوبی میهنمان، در اشغال روس‌ها و انگلیسی‌ها درآمدند. در آن مقطع زمانی، موضوع جنگ موجب آشفتگی‌های گوناگون در سراسر جهان بود؛ اما اکنون، سایه سنگین و تیره ابری قطور و مهلک که جریانی خطرناک‌تر از یک جنگ جهانی است. سراسر ایران را پوشانیده و همه جای آن را تیره‌وتار نموده است. سایه کشنده‌ای که تیرگی آن، فقط با طلوع خورشید یک قیام عظیم ملی برطرف می‌گردد؛ و تاریکی زجرآور استیلای یک حاکمیت اهریمنی چهل و یک‌ساله را، از جای‌جای ایران‌زمین برمی‌چیند. تا دوباره آن را به میهن‌پرستان راستین واگذارد!

خیزش مردمی و آزادی‌خواهانه یک ملت رشید علیه اشغالگران کشورشان، جهت رهایی آن از یوغ استبداد بدترین حاکمان دنیا، یک اصل کاملاً میهن‌پرستانه است؛ که به‌هرتقدیر باید انجام بشود. چنانچه این جریان هر چه زودتر شکل بگیرد؛ ددمنشان به وجود آورنده این تاریکی ظلمانی و غیرقانونی و متجاوز نیز، بیش از این مهلت و وقت کافی نخواهند داشت. تا با تکیه‌بر غارت نمودن دارائی‌های ملی همین ملت به‌جان‌آمده و بخشیدن نه‌فقط کوه دماوند و جنگل‌های زیبای ایران به سوداگران چینی و روسی، بلکه تاراج سراسر ایران‌زمین و هدیه نمودن آن به این مفت خواران، بتوانند بر بقای ننگین خویش در کهن دیار باستانی ما بکوشند!

محترم مؤمنی

مقاله قبلیبمیرید و بمانید، باید عزاداری محرم را برگزار کنید! بقلم بانو محترم مومنی روحی
مقاله بعدیافتتاح فروشگاهی بنام مگاصیص توسط وزارت دفاع جمهوری اسلامی در کاراکاس
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.