در این نوشتار قصد نداریم سرمربی فعلی پرسپولیس را قضاوت کنیم، بلکه میخواهیم پدیده موجسواری و عدم پذیرش حقیقت افراد بر اساس هیجانات لحظهای و پروپاگاندا (رسانه یا فضای مجازی) بپردازیم!؟
نخست اینکه چرا غالب جامعه ایران، از قشر تحصیلکرده تا عوام الناس، نمیخواهند از تاریخ درس عبرت بگیرند و براساس جو هیجانی رسانهای، یک فرد یا موضوع را در حد پروردگار، قدیس یا بت بزرگ نکنند!؟
تاریخ ایران را از بدو پیدایش تا همین ۴۷ سال پیش فاکتور میگیریم، سال ۵۷ (به سناریوهای چند سال پیش آن هم کاری نداریم که انگلیسیها در پروژهای حسابشده، ذهن اکثریت مردم ایران را برای پذیرش خرافات و جهل طاعون آماده کردند) بعد از فاجعه سال ۱۹۷۸ میلادی و تغییر سالی آن دوران، گروهی از ناآگاهی و زودباوری مردم (بخش زیادی از به اصطلاح تحصیلکردگان، مثلاً روشنفکر) هم بر این خرافه که تصویر خمینی طاعون بزرگ را در ماه رویت شده است صحه گذاشتند!؟
این بدعت و رویه خرافی سالها در میان مردم به عادت تبدیل شده بود به شکلی که مردم شبها به روی پشت بامها میرفتند تا تصویر طاعون را با جزئیات بیشتر (ریش، چشم، ابروی شخص را با دقت مشاهده کنند!؟)
این پیش مقدمه را گفتیم تا بپردازیم به برنامه فوتبال برتر دوشنبه شب که وحید هاشمیان مهمان آن بود!؟
این بازیکن سابق باشگاه پاس تهران، تیم ملی ایران که سابقه یک نیم فصل حضور در پرسپولیس را دارد!؟ سالها پیش، اوایل سال ۲۰۰۰ میلادی به فوتبال آلمان کوچ کرد و در بوخوم، هانوفر، هامبورگ، بایرن مونیخ هم سابقه بازی کرد و همانجا ماندگار شد!؟
ابتدای این فصل بعد از عدم بازگشت اسماعیل کارتال، سرمربی ترکتبار نیم فصل سال پیش (فوتبال دولتی گروگانگرفته شده ایران را سالهاست مدیران سفارشی حکومتی کنترل و اداره میکنند) آن هم وقتی دید رضا درویش، راننده سابق علی پروین که با سفارش شخص پروین و لابی چند مدیر صنعت خودرو به وزیر وقت ورزش به مدیریت باشگاه بزرگ پرسپولیس با میلیون هوادار رسید، مشغول زد و بند، دلالی و پورسانت گرفتن است، اعتبار و آبروی حرفهاش را برداشت، به استانبول رفت و دیگر نیامد. مثل برق پیشنهاد سرمربیگری تیم را بدون هیچ تجربه جدی در عرصه باشگاهی پذیرفت.
البته هاشمیان چند سال در کادر فنی تیم ملی دستیار بود که هیچ همخوانی با فضای باشگاهی (هواداری، رسانهای) ندارد!؟
سالهایی که در آلمان بسر برده است، بهغیر از چند تجربه در تیمهای آماتور بزرگسالان و مدرسه فوتبال، سابقه جدی نداشته و ندارد!؟
تنها نکتهای که درباره او رسانهها و برخی کارشناسان مثبت میدانستند و فاکتور موفقیت قلمداد میکردند، مدرک پرولایسنس و حضور او برای نتبرداری از شیوه تمرینات پپ گواردیولا زمان حضور در بایرن مونیخ بود!؟
خلاصه دوشنبه شب بعد از ناکامی هفتمین بازی پرسپولیس در لیگ برتر، مهمان سفارشی فوتبال برتر بود تا بعد از اخراج درویش، جو سنگین هواداری و رسانههای منتقد را با خود همراه کند!؟
حقیقتاً عملکرد فنی این مربی از روزی که مسئولیت پرسپولیس را برعهده گرفت، بهتر که نشده است، هیچ، این تیم سیر نزولی رکورددار مساوی شده است. بحث فنی در مورد او شاید نیازمند چندین ساعت زمان باشد، اما همین قدر کوتاه بگوییم تیمی که از فصل پیش از عدم کمبود هافبکهای جوان دونده، توپگیر، مدافع میانی سرزن، مدافع کناری تخصصی و مهاجم گلزن نداشت، برای اینکه قدردان لطف بزرگ رضا درویش نوچه علی پروین و از جناحهای سیاسی حمایت میشد، با همه افشا شدن ۲۴ مورد تخلف در (قراردادهای مشکوک بازیکنان خارجی، فسخ و تمدیدها) سکوت کرد!؟
جالب است، همین فرد که محمدحسین میثاقی با یک جمله از او قدیس پاکی و مظلومیت ساخت و در ۲ روز اخیر تمام پیجهای فوتبالی و هنری صحنه کلوزآپ او را با تیتر “بغض هاشمیان” وایرال کرد!
از او نپرسیدند آقای مربی به ظاهر اخلاقمدار تو که سالها در آلمان، کشوری قانونمند و با آزادی بیان و شفافیت زندگی و فوتبال بازی کردی!
چطور پیشنهاد مدیر متصل به حکومت را با کله پذیرفتی؟ چرا آن روزها دم از کمبودهای تیم نزدی؟
در تمام مصاحبههایت از روز نخست، اردوی ترکیه و مصاحبههای قبل و بعد ۶ بازی، همه چیز را خوب و گل و بلبل بود؟
بعد بازی تساوی مقابل چادرملو، آن هم تهران و اعتراض هواداران و پرتاب بطریها، تازه متوجه شدی کجا ایستادی و در کنفرانس بعد بازی تازه لب به بازی کردی که تیم پرسپولیس کامل نیست!
مرد به ظاهر صاف و ساده راستگو، انسان به ظاهر شریف، چطور شد تا رضا درویش سرکار بود، صدایت در نمیآمد؟
تمام حرفهای شما در فوتبال برتر تناقض بود، واقعیت اینکه انسانی که زیاد توضیح میدهد و ایرادات را توجیه میکند و به منتقدان منصف اتهام میزند، آنقدر هم کاردرست و معصوم نیست!؟
کدام نقطه قانونمند دنیا افراد را برای داشتن چهره معصوم و سادهپوشی پست و جایگاه میدهند؟
اصلاً فرض را بر این بگذاریم شما پاکترین انسان روی خاکی، اما این دلیل کاربلد بودن شما نیست!
نتایج و عملکرد پرسپولیس در این هفت هفته از فوتبال ایران بیشتر شبیه بلغمه و تهوع است و هر بازی این تیم ناامیدکننده ظاهر میشود!؟
شاید غیرمنصفانه باشد، بیشتر جنایتکاران، تبهکاران، کلاهبرداران و غیره هم ظاهری ساده و فاقد نشانههای عجیب و غریب باشند. این دلیل موجه نخواهد بود بگویم وحید هاشمیان سادهپوش با چهره معصوم است و کاربلد حرفهای است!؟
دروغ نمیگوید، زیر و رو نمیکشد، با استاندارد ۲گانه حرف نمیزند!
نتیجهگیری از حرفات این بود که نوار خالی پُر میکنی، استاد! زیاد حرف میزنی، ولی فقط کلیشهای بایدها و نبایدها را میگویی، اما نمیگویی که این بایدها و نبایدها وظیفه تو بوده که نتوانستی انجام دهی!؟
سراسر صحبتهایت مغلطه بود.
با “شایدها” اشتباهات خودت را توجیه میکنی.
بازیکن خوبی بودی.
آدم مودبی هستی.
اما نادانی!؟
هنوز یاد نگرفتی لقمه بزرگتر از دهنت برنداری یا وزنه به اندازه تواناییت برداری.
چون تو اولی خفه میشوی.
تو دومی هم قلبت میترکد و تمام.
واقعا شما کوچک هستی برای پرسپولیس.




