در دوران پیش از روی دادن انقلاب شوم اسلامی در کهندیار ما، « نوروز » که فرا میرسید؛ زن و مرد و پیر و جوان برای بزرگداشت این آئین چند هزار ساله آماده میشدند. یکی از سنتهای ارزشمند آغاز گشتن سال نو، دید و بازدیدهای نوروزی بود؛ که ابتدا جوانترها جهت شادباش سال نو نزد اعضای سالمند فامیل میرفتند. سپس بزرگترهای خانواده و فامیل با رفتن نزد عزیزان خود مرحله بازدید را انجام میدادند.
این برنامه شادیآفرین و مسرتبخش موجب میگشت تا ایرانیان به تداوم دادن به آداب و رسوم باستانی خویش بپردازند و با رفتن نزد بستگان و دوستان خودشان، از به فراموشی سپرده شدن گرامیداشت فرا رسیدن سال نو در میهن خود پیشگیری کنند.
در موقعی که برای دید و بازدید آن مراسم باستانی به خانه بزرگترهای فامیل خود « پدربزرگها و مادربزرگهای » مان میرفتیم، در بیشتر مواقع هدیههایی که آنها به ما میدادند، سکههایی بودند که هر دو سوی آنها نقشهای مربوط به تبریکات نوروزی را داشتند و ما نیز آنها را بسیار گرامی میداشتیم.
اما یک بار قبل از فرا رسیدن نوروز، از سوی دشمنان داخلی و خارجی ما و میهنمان، در ماه بهمن ۱۳۵۷ خورشیدی، قدرتپرستان جهان نیز جهت رساندن خویش به ثروت بیحساب و نعمتهای گرانقدر ایرانزمین، هدیهای ننگین به ملت ایران داده شد؛ که هر دو طرف آن به جای نقوش زیبا و تاریخی مربوط به آداب و رسوم ملی ایرانیان، یک سوی آن به « دروغی آشکار » و سوی دیگر آن به یک « فریب » مزورانه منقوش بود!
ولی متأسفانه مردم سادهانگار کشورمان متوجه نبودند که آن هدیه پلید و ننگآفرین، بدترین و خفتبارترین ارمغانی است که سودجویان دنیا به ملت ایران میدهند. که تمامی افتخارات تاریخی سرزمین چند هزار ساله ایشان را بیاعتبار سازند!
میهنپرستان کشور ما واقف بودند که آن هدیه ننگآفرین چه بر سر ایشان و کشورشان خواهد آورد. اما فریبخوردگان ناآگاه و سادهانگاران بری از تعقل، با تمهیدات چپگرایان مخالف حکومت پادشاهی در ایران، به خیابانهای کشورشان آمدند و با شعارهای « حقارتبار » از آن واقعهی خفتآفرین استقبال نمودند!
اکنون که نزدیک به نیم قرن از فاجعه شکل گرفتن « انقلاب سیاه و شوم آخوندی اسلامی » در میهن ما میگذرد، نسل پس از روی دادن آن تغییر مخرب و ویرانگر که چوب اشتباه بزرگ پدران و مادران خویش را میخورند، به درستی میدانند آنچه که ایشان با آن مواجه گشتهاند، نتیجه هدیه شدن یک « سکه حلبی » و بیارزش منقوش به زشتترین تصویرهای تاریخ در کل جهان به پدران و مادران ایشان بوده است. که هدفی جز فریب دادن سادهانگاران ایرانی، و دروغ گفتن به آنها، جهت رساندن خویش به داراییهای فراوان این ملک و ملت نبوده و نیست!
این نسل آگاه و هوشیار، جهت پاک نمودن تصاویر زشت و « کریهالمنظر » چنین هدیه ایران بر باد ده بهمن ۵۷ از چهره میهنشان مصمم گشتهاند به هر طریقی که میتوانند به حذف آن بپردازند. تا تمامی سطوح و پیرامون سرزمین آریاییهای نیکسرشت را از حضور این « سکه حلبی بیارزش و بیاعتبار » منزه و پاک سازند و اعتلای بینظیر و گرانمایه ایران باستان را به سرزمین خویش بازگردانند!
گنج خواهی در طلب رنجی ببر
خرمن ار می بایدت تخمی بکار