دکتر کاوه احمدی علی آبادی
عضو هئیت علمی دانشگاه آبردین با رتبه پروفسوری
عضو جامعه شناسان بدون مرز
اجازه دهید تا برای درک تحولات پیچیده، عمیق و به ظاهر ناهمگون منطقه و جهان، تجسمی را چون یک دِژووه جلوی دیدگان تان ترسیم کنم، تا آنچه را که ناباورانه در اکنون ما در حال ظهور است، باور کنیم:
اقیانوسی بیکران و آرام را مجسم کنید، چنان که خط افق در مدار پیوسته اش با آب ها کاملاً گم می شود. آن گاه جابجایی عظیم شروع می شود، اما آن قدر بطئی و گسترده است که هرگز احساس نمی شود، چون ما در پهنه بی کرانه اقیانوس قرار داریم و چون تغییر با و به همراه ماست، هنوز آن را حس نمی کنیم. سپس این بیداری آرام بدون این که به امواج فرو کاسته شود، به میزانی خود را بالا می کشد که ضمیر ناخودآگاه ما نگران تحولی می شود، که خودآگاه ما هنوز آن را درک نمی کند؛ سپس تر سطح بالا آمدن اقیانوس از آستانه ای رد می شود که جهت درک خیزش نهفته عظیم برای دیدگان مان کافی است؛ ولی این گستره آنقدر عظیم است که هنوز چشمان خویش را باور نمی کنیم، تا این خیزش دنیای رو به روی ما، چون هیولایی عظیم دیگر هیچ ناباوری را باقی نمی گذارد، چون اینک ناباوری تنها به معنی شکست اقیانوس برخاسته بر سرمان برای لحظاتی دیگر است که غرق شدگان بزرگ، دیرباوران و تماشاچیان اش خواهند بود…
اینک در آستانه آن رستاخیز بزرگ قرار داریم. بسیار متفاوت با زمانی که توده ها با شورش هایی چند ساله باز در وضعیت نابسامان خود بودند؛ هزاران کشته و زخمی و مفقود، آن قدر که حتی نام و تعدادشان را کسی نمی دانست. متمایز از انقلاب های قرون نوزدهم و بیستم که اسلحه ها و چریک ها و نظامیان، پیروز میدان را تعیین می کردند و با وجود دستاوردهای مثبت نسبی، تاوان های انسانی به میزانی بود که نتواند سرخوردگی های حتی پس از پیروزی را کتمان کند. انقلاب های مخملی که با فرو ریختن دیوار آهنین تحقق یافت، آن غول بزرگ را به دیکتاتورهای کوچک بدل ساخت، اما باز دیکتاتوری بود. انقلاب های رنگی با شیوه ای مسالمت آمیز همان دیکتاتوری های کوچک را به سوی دموکراسی های نسبی پیش برد، با این همه افق تحولات عمدتاً چند کشور اروپای شرقی و قفقاز را در بر می گرفت. ولی اینک ما با مجموعه ای از تحولات ناهمگون نه تنها در خاورمیانه و شمال آفریقا که حتی قفقاز و اروپا رو به روییم که با وجود این که در مناطق قبیله ای با نبردهای مسلحانه پیش می روند، اما در جوامع دیگر مدام بر سطح مبارزات مسالمت آمیز و مدنی افزوده می شود و اتفاقاً جوامعی که با روش های مسالمت آمیز به مبارزه پرداختند، زودتر از جوامعی که با مبارزه مسلحانه به سوی تغییر پیش رفتند، به نتیجه رسیدند که حکایت از پیشرفت و مدنیت افزون تر این جوامع نیز هست. پیش از این، کشورهای آمریکای لاتین برخلاف نیم قرن پیش بدون جنگ های چریکی و تندروی های خانمان سوز، بلکه اینبار با انتخابات و شیوه ای مدنی و آرام، ولی با تأثیری ماندگارتر به سوی سوسیالیسم برای نیل به عدالت گام گذاردند. ما حالا با نسلی مواجه ایم که پس از سیراب شدن در دنیای مجازی شبکه های ماهواره ای و اینترنتی، خواسته ها، روش ها و منش های جدیدی را در عرصه جامعه و جهان، طلبیده و دنبال می کند که هر چه زمان می گذرد، بر کمیت و کیفیت شان افزوده می گردد و ما را به شکلی نسبی به سوی دنیای آزاد، دموکرات و عادلانه تر از پیش و البته توأم با صلح و پیشرفت پیش می برد. تو گویی انسان امروز، اندوخته هزاران سال را با خود یکجا به ثمر می رساند، تا انسان فردای فاصله گرفته از جهل و جنون و جنایت و جبر و جور را تجربه کند…