رهبر جمهوری اسلامی، علی خامنه‌ای، در تازه‌ترین پیام تحریک‌آمیز خود در شبکه اجتماعی ایکس، بار دیگر با لحنی تند و متکبرانه، سیاست‌های ایالات متحده آمریکا در قبال برنامه مشکوک هسته‌ای جمهوری اسلامی را به چالش کشید.

خامنه‌ای در این پیام جنجالی نوشت: “شما آمریکایی‌ها چه اختیاری دارید که برای کشوری که صنعت هسته‌ای دارد، تعیین تکلیف کنید که چه باید بکند و چه نباید بکند؟ شما در جهان چه جایگاهی دارید؟ چطور به آمریکا مربوط می‌شود که ایران توانایی‌ها و صنعت هسته‌ای داشته باشد یا نه؟”

این فرافکنی آشکار در حالی صورت می‌گیرد که تنش‌ها بر سر برنامه غیرشفاف هسته‌ای جمهوری اسلامی پس از خروج آمریکا از توافق برجام در سال ۲۰۱۸ و شکست مفتضحانه مذاکرات احیای این توافق، به نقطه خطرناکی رسیده است. آژانس بین‌المللی انرژی اتمی بارها نسبت به افزایش نگران‌کننده سطح غنی‌سازی اورانیوم توسط جمهوری اسلامی تا مرز نظامی هشدار داده است.

کارشناسان سیاسی خبرنامه ملی ایرانیان معتقدند این موضع‌گیری خصمانه خامنه‌ای، نه نشانه قدرت، بلکه واکنشی انفعالی به بن‌بست استراتژیک رژیم و فروپاشی اقتصادی ناشی از سوء مدیریت داخلی است. این در حالی است که مکانیسم “اسنپ‌بک” همچون شمشیر داموکلس بر سر جمهوری اسلامی قرار دارد و می‌تواند ضربه نهایی را بر پیکر نحیف اقتصاد ایران وارد کند.

تحلیلگران تیم خبرنامه ملی ایرانیان با قاطعیت اعلام می‌کنند سیاست‌های ماجراجویانه و لجوجانه خامنه‌ای در قبال پرونده هسته‌ای، جمهوری اسلامی را به انزوای کامل بین‌المللی کشانده و فشار کمرشکن اقتصادی را بر مردم بی‌گناه ایران تحمیل کرده است. در این میان، تنها گروه اندکی از نزدیکان حلقه قدرت با تکرار شعارهای پوچ “مقاومت” و “استقلال”، همچنان از این سیاست خودویرانگر دفاع می‌کنند. تیم خبری ما با قطعیت پیش‌بینی می‌کند با توجه به لجاجت و کوته‌بینی حاکم بر تصمیم‌گیری‌های نظام، نه تنها چشم‌انداز روشنی برای کاهش تنش‌ها وجود ندارد، بلکه احتمال تشدید بحران و مواجهه با عواقب فاجعه‌بار آن در آینده نزدیک بسیار محتمل است.

مقاله قبلیوقتی امنیت با طناب دار سنجیده می‌شود؛ نقدی بر نگاه سعید قاسمی‌نژاد به اعدام و عدالت
مقاله بعدیرسانه‌های انحرافی: از عروسی میلیاردی تا اتهام‌زنی‌های بی‌اساس به هنرمندان
پوریا نژادویسی
پوریا نژاد نژادویسی: مردی که با تصاویرش، زشتیِ نظام را عریان کرد پوریا نژاد نژادویسی از دل دستگاه رسانه‌ایِ رسمی برخاست — اما آثارش نه بزکِ قدرت، که آینه‌ای خُردکننده از تناقض‌ها و جنایت‌های سیستم بوده‌اند. او، به‌جای پوشاندن، با دقتی تلخ و بی‌پرده، نقاط ضعفِ ساختار را نمایان ساخت؛ همان نقاطی که نظام می‌کوشد پشتِ روایت‌های رسمی و نمایش‌های ساختگی پنهانشان کند. - در قاب برنامه‌هایی چون "دختران فراری پارک ملت"، او نه فقط آسیب‌ها را نشان داد، بلکه علت‌ها را — فقر، سرکوب اجتماعی، تهمت و تحقیر زنان — جلو چشم گذاشت. تصویری که او ثبت کرد، دیگر قابل تبدیل به شعارهای پوشالی نبود: نوجوانان و زنانِ رهاشده، سند زنده ناکارآمدی و خشونت‌زای نظم حکومتی بودند. - فیلم آموزشیِ انتخاباتی که او ساخت، بدل به استندآپ تراژیکِ یک انتخابات نمایشی شد. آموزشی برای مشارکت در نمایشی که نتایجش پیش‌ساخته است؛ خودِ وجودِ چنین آموزشی، اعترافی به پوچیِ مشروعیتِ ادعاشده بود. - پوششِ بحران‌ها — از زلزله بم تا سفرهای خامنه‌ای — ثبتِ ژست‌های نمایشی و فاصله‌گیریِ حکمرانی از مردم را به نمایش گذاشت. صحنه‌ها نشان دادند که اولویت دستگاه، مرمت تصویرِ قدرت است نه نجات جان و کرامتِ مردم. پوریا با همان ابزار و مکانیزم‌های پروپاگاندا، تصویری ساخت که نظام از بیانش وحشت دارد — نه به‌خاطرِ تمجید یا دفاع، بلکه چون این تصاویر حقیقتِ زشتِ نظم را بدون مهیا کردنِ پرده‌های فریبنده نشان می‌دهند. او ناخواسته یا آگاهانه، به راویِ سندِ سقوطِ اخلاقی و سیاسیِ یک ساختار تبدیل شد؛ کسی که با هنر و ثبت واقعیت، چهرهٔ منحوسِ نظام را برای تماشاگرانش عریان کرد.