یکی از مهمترین ترین وقایع تاریخی در زمینه مسئله زنان در ایران ،آغاز رسمی کشف حجاب در دی ماه ۱۳۱۴ شمسی و به دستور رضا شاه کبیر بود.اگرچه کشف حجاب به طور رسمی درزمان ایشان انجام گردید ولی زمزمه های مخالفت با حجاب اجباری پیشتر از آن وبه دوران قاجاریه برمی گردد.بارزترین و مهمترین نمونه این تلاشها و مخالفت ها سخنرانی بدون روبنده بانو طاهره قره العین در دربارناصرالدینشاه می باشد.وی از پیشگامان فمنیست و بانویی انقلابی بود که سرانجام به دلایل اعتقادی در ۳۵ سالگی اعدام شد.علاوه بر آن فعالان جنبش زنان ایران که جنبشی اجتماعی بود و برای بدست آوردن حقوق زنان و بهبود وضعیت نامناسب آنها تلاش می کردند،در فاصله سالهای ۱۲۸۹ تا ۱۳۱۱ در زمینه رفع حجاب با به چالش کشیدن ان سعی دریافتن راه حلی برای از میان برداشتن ان داشتند در ابتدای کار با مخالفت عمومی به تحریک بازاریان و علمای دین روبرو شدند. در دوره جنبش مشروطه انجمنهای سری زنان به طور مخفیانه شکل گرفتند که در جنبش مشروطه شرکت کردند و بعدها، در سالهای پس از تشکیل مجلس و جنگ جهانی دوم سازمانهایی تاسیس شدند که به حقوق زنان میپرداختند. از فعالیتهای حقوقی زنان در سالهای مشروطیت اطلاعات زیادی در دسترس نیست زیرا در آن دوره هم فعالیت سازمانهای زنان آمیخته به مبارزات ملیگرایانه و بیشتر مخفیانه بود. اما آزادی بیان نسبی و فضای سیاسی ایران در سالهای پس از جنگ و تغییرات بینالمللی در حقوق زنان را میتوان از عوامل فعالیتهای فمینیستی در سالهای بعد دانست .
در سالهای بعد از انقلاب مشروطه و جنگ جهانی اول انجمنهای مستقل و فمینیستی با هدف حقوق زنان به طور مستقل تأسیس شدند که بیشتر به تأسیس مدرسههای دخترانه و انتشار نشریههای زنان میپرداختند. در سال ۱۲۸۹ نخستین نشریه زنان “دانش” منتشر شد و در سال ۱۳۱۱ آخرین سازمان مستقل زنان منحل گشت. این سازمانها و انجمنها توسط فعالان حقوق زنان که بیشتر از طبقه متوسط رو به بالای تهران و شهرهای بزرگ مانند اصفهان، رشت و شیراز بودند و اغلب در زمان خود تحصیلکرده محسوب میشدند تأسیس شدند. همه این سازمانها در دهه ۱۳۰۰ تعطیل شدند که آخرین آنها در سال ۱۳۱۱ به دلایل نامشخصی بسته شد.
از میان سازمانهای زنان میتوان به انجمن حریت نسوان که در سال ۱۲۸۶تشکیل شد و فعالان ان قصد داشتند زنان را با آداب معاشرت و حضور در جامعه آشنا کنند و اعتماد به نفس آنان را برای سخن گفتن در برابر جمع، به ویژه وقتی مردان حضور دارند بالا ببرند و از اعضای ان می توان به صدیقه دولتآبادی وافتخارالسلطنه و تاجالسلطنه دختران ناصرالدین شاه یا فخرالملوک دختر شیخالرئیس قاجار اشاره کرد که متاسفانه به دلیل مخالفت آخوندهای متعصب منحل شد، همچنین مجمع انقلابی نسوان، جمعیت پیک سعادت نسوان، که از سازمانهای زنان در رشت بود که در سال ۱۳۰۰ توسط تعدادی از زنان روشنفکر این شهر با گرایشهای چپ تشکیل شد. این جمعیت نخستین گروه در ایران بود که هشت مارس را به عنوان روز زن پذیرفت و هر سال مراسم بزرگداشت آن را اجرا میکرد . موسسان اولیه انجمن عبارت بودند از روشنک نوعدوست، جمیله صدیقی، سکینه شبرنگ، و اورانوس پاریاب .همچنین می توان به جمعیت نسوان وطنخواه اشاره کرد ، از سازمانهای رادیکال شناخته شدهٔ زنان در تهران که در سال ۱۳۰۱ توسط تعدادی از زنان روشنفکر ایرانی به اهتمام محترم اسکندری تشکیل شد. هدف جمعیت نسوان وطنخواه ترویج حقوق زنان و بهبود شرایط دختران بود. این سازمان نشریه نسوان وطنخواه را منتشر میکرد و فعالیتهایی مانند برگزاری کلاسهای تحصیلی دختران و اکابر، تاسیس بیمارستان برای زنان فقیر، برگزاری جلسات سخنرانی و راهپیمایی داشت و نمایشی به نام آدم و حوا اجرا کرد. این جمعیت میزبان دومین کنگره نسوان شرق در سال ۱۳۱۱ در ایران بود. از میان نشریات این دوره میتوان به دانش کهسردبیران خانم دکتر کحال بود ،شکوفه متعلق به مریم عمید ، زبان زنان به مدیریت صدیقه دولتآبادی ، پیک سعادت نسوان به همت روشنک نوعدوست، نامه بانوان از شهناز آزاد،عالم نسوان از طرف ارگان فارغالتحصیلان عالی مدرسه دخترانه آمریکایی، ،جهان زنان به همت فخرآفاق پارسا ،پیک سعادت نسوان، نسوان وطنخواه به کوشش محترم اسکندری، دختران ایران به مدیریت زندخت شیرازی اشاره کرد. این نشریهها در دوره بسته شدن نشریات مستقل و منتقد در سلطنت رضا شاه تعطیل شدند.
از فعالان حیطه آموزش زنان میتوان به صدیقه دولتآبادی، شمسالملوک جواهر کلام، بیبی وزیرف، طوبی آزموده، درهالمعالی، ماهرخ گوهرشناس، صفیه یزدی، بیبی خانم استرآبادی و روشنک نوعدوست اشاره کرد که برای تاسیس و حفظ مدرسههای دخترانه خود با مخالفتهای بسیاری از سوی سنتگرایان مواجه بودندو به همین دلیل در ان دوره تاسیس مدرسه دخترانه کاری انقلابی بود که مشکلات عدیده ای برای این فعالان در پی داشت.
آغاز رسمی کشف حجاب در ۷ دی ماه ۱۳۱۴ شمسی به عنوان یک واقعه مهم در تاریخ معاصر کشور محسوب می شود. رضاشاه در جریان مدرن سازی کشور، در صدد برآمد این حوزه از فرهنگ و سنت جامعه را نیز متحول سازد. او تصور می کرد که با تغییر پوشش می تواند گامی اساسی در راه تجددگرایی مردم ایران بردارد و در همین راستا به موازات برخی اقدامات دیگر نظیر تأسیس نهادها و مراکز نوین و مقابله با سنت ها، دستور داد که تغییراتی نیز در پوشش مردم صورت گیرد. برخی گزارش ها از اجرای رسمی این قانون در میان مستخدمین ادارات از یک سال پیش از آن نیز خبر می دهد، ولی تعمیم این برنامه درجامعه در پی سفر چهل روزه شاه به ترکیه در خرداد و تیرماه ۱۳۱۳ و دیدن کشف حجاب در آن کشور بود.از مهمترین پیامد کشف حجاب به خطر افتادن دکان دلالان دین وفروشندگان بهشت ورمالان ومداحان که اغلب مشتریان انها به دلیل عقب نگه داشته شدن ،استثمار و مغز شویی های مقدس و …..زنان بودند همچنین به خطر افتادن قدرت مردان در جامعه ای که ۱۴۰۰ سال با تمسک به دین اسلام که مبنای ان تبعیض و نابرابری وستیز علیه زن بود توانسته بودند به روش برده داری به استثمار نیم دیگر جامعه بپردازند.دلالان دین برای مقابله با این آزادی سعی داشتند با تخریب چهره زنان آزاد و هتک حرمت از زنانی که حق انتخاب پوشش را حق قانونی می دانستند و بدنام و بی اخلاق نامیدن آنها ،همچنین با ترویج اندیشه پلید گناه و عقوبت ارتکاب ان ،به جنگ ان بروند.بسیاری از زنان ان دوره به کرات با جملات شیطانی اخوندها در مذمت دانش اموختن مواجه شده بودند.که به دلیل جایگاه ویژه این قشر در جامعه ،این سخنان از قدرت بازدارندگی بالایی برخوردار بود.
کشف حجاب آرمانی بزرگ بود برای رهایی زنان از زیر یوغ و سلطه مردان،رهایی از تحجر و بردگی و خرافات و گام برداشتن به سوی اینده ای برابر برای زنان و مردان.حرکتی اوانگارد که به زنان عزت نفس می بخشید و زمینه را برای ظهور استعدادهای زنان فراهم می نمود.پس از سال ۱۳۱۴ تا سال ۱۳۵۷ ما شاهد پیشرفت چشمگیری در رابطه با وضعیت زنان در جامعه ،اموزش ،اشتغال،استقلال اجتماعی و اقتصادی و توسعه یافتگی زنان هستیم.در طول این سالها به همت فعالان زن اصلاحاتی در قوانین کشور به نفع زنان صورت گرفت که از اهم انان می توان به اعطای حق رای به زنان همچنین حق طلاق و اصلاح قوانین مربوط به خانواده بود.این سالها طلایی ترین دوران برای زنان در تاریخ ایران تلقی می شود.متاسفانه دست اورد بیش از یک قرن تلاش فعالان زنان در ایران در شورش منتج به استقرار یک حکومت ایدئولوژیک و فاشیستی در سال ۱۳۵۷ منجر شد زنان کلیه حقوق حقه خود را از دست داده و ابتدایی ترین حقوق انان یعنی حق پوشش اختیاری نیز سلب و پس از ان جامعه خصوصا در مورد مسایل زنان عقب گردی اسفناک به شرایط قرون وسطایی نمود.حکومت فاشیستی می داند تا زمانی که بتواند با سرکوب و سلب ازادی زنان انها را در استثمار داشته باشد خواهد توانست بر سلطه خود ادامه دهد .بیش از ۳۶ سال است که فعالان حقوق زنان در ایران برای بازپس گرفتن حقوقشان مبارزه می کنند ولی حکومت با توسل به خدعه عدم تطابق با شرع انان را از دسترسی به حقوقشان باز میدارد وبا توسل به مقابله ومحاربه با امر خداوند تمامی راهها را برای مبارزان حقوق زنان به بن بست منتهی می کند.
امید تا زنان ازاده ایران برای گسستن این بندها به سیاق پیشینیانشان به پاخیزند.