دکتر کاوه احمدی علی آبادی
عضو هئیت علمی دانشگاه آبردین با رتبه پروفسوری
عضو جامعه شناسان بدون مرز(ssf)
در این راستا خط لوله گاز ایران به پاکستان و هند، مهمتر از منافع ملت ایران، برای توسعه پاکستان و به خصوص هند ضروری است و مقامات آمریکا متوجه این نکته نیستند. مسأله جلوگیری از خط لوله گاز مذکور در زمان دولت بوش که تحریم ها هوشمندانه نبود، اتخاذ شده بود. در حالی که ما باید مسأله هسته ای ایران را طی یک سال آینده حل کنیم، تحریم هایی که معطوف به پروژه های بلندمدت است، معنادار نمی نماید و مهمتر از آن، وقتی پروژه ای تا بدین حد برای کشورهایی چون پاکستان و هند و روند توسعه شان حیاتی است، تحریم های آمریکا تنها موجب خواهد شد تا قبح تحریم ها شکسته شود. مهمتر از همه، تحریم های حکومت ها نباید با منافع ملت هایشان و به خصوص آینده توسعه کشورها منافات داشته باشد. خط لوله گازی که قرار است طی سال های آتی راه بیافتد نمی تواند ربطی به فعالیت های هسته ای حکومتی داشته باشد که طی یکسال آینده خطوط سرخ را رد کرده و باید تا آن موقع تکلیف اش مشخص شده باشد. چنین تحریم های غیرهوشمندانه و غیرمسئولانه ای موجب می شود که تحریم های هوشمندانه و هدفمندی نیز که اوباما وعده اش را داده زیر سوال روند. آنچه پاکستانی باید تغییر دهند و تحریم ها به سوی آن شلیک شوند، نه راه های تأمین انرژی رو به تزاید بلکه فعالیت های مشترکی است که سازمان اطلاعاتی پاکستان با نهادهای امنیتی ایران انجام می دهد و ارتباط تسلیحاتی سپاه با طالبان است که توسط سازمان اطلاعات پاکستان نادیده گرفته می شود.
امیدوار بودیم که پس از مسائل متعددی که آمریکا در خاورمیانه و به خصوص کشورهایی که حتی حضور نظامی در آن ها داشته، اما وقایع طبق نقشه آمریکا پیش نرفته حالا استراتژیست های آمریکایی متوجه شده باشند که آمریکا از چه شکافی ضربه می خورد! چه در افغانستان و چه پاکستان و چه عراق و چه ایران زمان شاه سابق، آمریکا از شکاف امنیتی ضربه خورده است. سربازان آمریکایی در عراق حضور داشتند و بدون آن که توجه کنند نهادهای امنیتی دولت عراق توسط ایران ساخته و سازماندهی شد و اینک نتیجه اش را می بینید که حتی دولت عراق را گروگان گرفته اند. واقعه مشابهی که برای شاه ایران نیز پیش آمد و شاه با توصیه امریکا –و مشخصاً تیم برژنیسکی- تمام نهادهای امنیتی اش را از طریق اسرائیل سازماندهی کرد که نتیجه اش را همه ما می دانیم چه شد که تبعات آن هنوز برای مردم ایران و منطقه وجود دارد. دلیل آن نیز روشن است، آمریکا سابقه فعالیت های امنیتی چندانی در خاورمیانه ندارد و آن را از طریق سازمان های اطلاعاتی متحدان اش در منطقه اعمال می کند و متحدان اش نیز تا می توانند از این مسأله سوء استفاده کرده و آمریکا را به بازی می گیرند و کشور و مردم شان را هم قربانی می کنند. اینک عربستان و قطر تغییر رفتار مثبت داده اند، اما پاکستان و البته اسرائیل همچنان طبق نقشه سابق شان پیش می روند. اگر حالا متوجه شدید که مهمترین متحدان تان – مشخصاً اسرائیل- در خاورمیانه برایتان تهدید هستند، نه چین و روسیه و هر جا که با توصیه شما، نهادهای امنیتی اش با موساد همکاری کرده، پس از مدتی هم رژیم اش سقوط کرده و هم به حکومتی یاغی بدل شده، این واقعه برای شما در سوریه و یمن و آذرباییجان و نقاط دیگر تکرار می شود و متأسفانه این مردم خاورمیانه هستند که تاوان اشتباهات مکرر آمریکا در نزدیک سازی نهادهای امنیتی ای کشورها به موساد را پس می دهند و آمریکا آنقدر بر این تکرار اشتباه اش اصرار دارد که تو گویی خوش اش می آید، مدام از آن سوراخ گزیده شود و قصد تجدیدنظر هم ندارد! امیدوارم پرزیدنت اوباما به این مسأئل مهم توجه کرده و تجدیدنظری پیرامون تحریم های خط لوله گاز مذکور و همین طور اصرار امریکا به ارتباط امنیتی کشورهای منطقه با موساد داشته باشد.