بیماری ام اس اجتماعی در خاورمیانه؛ چرا ما اقوام و ادیان مختلف خود را به رسمیت نمی شناسیم!؟

0
244

دکتر کاوه احمدی علی آبادی

عضو هئیت علمی دانشگاه آبردین با رتبه پروفسوری

عضو جامعه شناسان بدون مرز

ما در خاورمیانه قرن هاست که به بیماری ام اس اجتماعی مبتلا هستیم؛ چه از منظر علایم بالینی بیماری، چه ابتلای عضو بیمار و چه نحوه شناسایی و حمله عضوی از یک سیستم ارگانیک به اعضای دیگر بدن خود. در بیماری ام اس، سیستم مرکزی ارگانیک بدن آلوده در مراکز فرماندهی آن، یعنی مغز و نخاع، نخست آلوده و بیمار می شود. در ام اس اجتماعی نیز نهادهای امنیتی و اطلاعاتی یک کشور، اول جایی است که به بیماری دچار می شوند. در بیماری ام اس، سلسله اعصاب و سیستم دفاعی بدن به دستور مراکز آلوده و بیمار مغز و نخاع، اعضایی از بدن را به عنوان عضوی خارجی که وارد بدن و سیستم ارگانیک شده، شناسایی می کند و از این روی به سیستم دفاعی بدن دستور حمله صادر می کند. اتفاقاً دقیقاً سیستم های امنیتی و اطلاعاتی کشورهای خاورمیانه نیز اقوام و ادیان مختلف جامعه شان را به عنوان عضوی از جامعه نمی شناسد، بلکه تحت عنوان عضوی خارجی که قصد آسیب رساندن به کل سیستم ارگانیک بدن را دارند، شناسایی کرده و سپس به سیاستمداران معرفی می کنند تا دستور حمله و حذف و نابودی تکثر ادیان و اقوام را دریافت کنند؛ در این طرز تلقی، چون هماهنگی ارگانیک فهمیده نمی شود، هماهنگی مکانیکی تنها صورت حفظ کلیت جامعه و نظام پنداشته می شود، از این روی قابل درک نیست که هر عضوی از جامعه –یعنی اقوام و ادیان مختلف یک کشور- می توانند در عین تعلق به کل سیستم ارگانیک، هر یک نقش مجزا و مفیدشان را در یک نظام و کشور بازی کنند –نیاز نیست سنی چون شیعه و مسیحی، زرتشتی و کلیمی، بهایی (این که بهایی یک دین است یا نه، خود بهاییان باید تعیین کنند، نه حکومت و دیگران) و غیره رفتار کند و نمایندگان کرد و لر و ترک و عرب (این که اقوامی خود را عبر یا ترک معرفی کنند، به آن ها مربوط است و دیگران اقوام نمی توانند تعیین کنند که آنان آذری هستند یا آریایی هستند!؟) دیگران، از طرف حکومت تعیین شوند- بدون این که به یکپارچگی و یکرنگی تقلیل یابند و این سطح از هماهنگی و انسجام – یعنی هماهنگی در سیستم های مکانیکی- در سیستم های عقب مانده تر دیکتاتوری موجود است و جوامع باز و پیشرفته، هرگز حاضر نیستند، به قیمت یکرنگی و یکپارچگی، هماهنگی و انسجام ارگانیک خود را قربانی کنند؛ به همین خاطر به تکثر و تنوع ادیان و اقوام به خاطر خودشان هم که شده ادامه می دهند تا نظام ارگانیک شان توان آزادی و پیشرفت مداوم را داشته باشند. عوارض بالینی ام اس نیز همچون آسیب های اجتماعی و فرهنگی ام اس جامعه ماست. ضعف عضلانی، احساس کرختگی و بی حالی و عدم توان کنترل بدن؛ یعنی درست همچون ام اس اجتماعی جوامع خاورمیانه: ضعف و ناتوانی جامعه مدنی، ناتوانی و بی حالی مردم و حتی نخبگان در حل مشکلات جامعه و خروج جامعه از هماهنگی ارگانیک و سقوط در هماهنگی و یکپارچگی مکانیکی و افتادن جامعه و کشور در ورطه چند اطلاعاتی و امنیتی بی سواد و بیمار که فجایع کشتار و زندانی و سر به نیست کردن و خفه نمودن شهروندان اش، حکایت از حتی بدتر شدن از علایم بیماری ام اس –با تعریف پزشکی- یعنی ناتوانی در کنترل و دفع مواد زائد و سموم بدن دارد!؟

هر کس با هر دین و آئینی و از هر قوم و نژادی، نه بر سر منبرها و گفتار و ادعاهای دروغین در جلوی میکروفن ها و دوربین های رسانه ها، بلکه در عمل و طی آزادی بخشی به جریان های خودجوش مردمی از اقوام و ادیان مختلف که خود، خواسته خویشتن را که بخشی از خواسته های کل جامعه است –نه خواسته عضوی خارجی- باید طرح و تعقیب کنند و می بایست بدان ها حقانیت و مقبولیت بخشید و اعضای بیمار امنیتی و اطلاعاتی را شناسایی و اصلاح کرد، نه اقوام و ادیانی که سابقه دیرینه در این سرزمین دارند و تازه اگر خارجی نیز باشند، خارجی بودن جرم نیست –از تفکرات جاهلیت است- و هر انسانی چه خارجی و چه داخلی حق اظهارنظر و تعقیب خواسته هایش را دارد و حکومت محق می بایست برای حقوق شان در عمل احترام قائل شود و اجازه پیشبرد عملی خواسته هایشان فراهم آورد، و گرنه حکومتی جاهلی است و اگر با توسل به دین، ادیان و اقوام دیگر را محدود کند، حکومت طاغوتی است و اگر در لفظ مشروعیت بخشد و در عمل عکس آن عمل کند، حکومتی شیادانه خواهد بود.

مقاله قبلیبمب افکن «تو-۹۵» شصت سال است که حافظ روسیه است
مقاله بعدیتحویل جدیدترین سامانه جنگ الکترونیک به ارتش روسیه
دکتر کاوه احمدی علی آبادی
دکتر کاوه‌ احمدی‌ علی‌آبادی‌ تاکنون تحصیلات دانشگاهی را در مقطع دکترای جامعه شناسی (Ph.D) با عنوان دانشجوی ممتاز از تگزاس و مقطع فوق‌ دکترای‌ (Post Doctoral of Philosophy) فلسفه‌ علم‌ به همراه گواهی "ارزیابی کمال" از دانشگاه‌ آبردین‌ (Aberdeen) در داکوتای‌ جنوبی‌ آمریکا به پایان رسانده و و اینک عضو هیئت علمی (ACADEMIC BOARD) دانشگاه آبردین (ABERDEEN) با رتبه پروفسوری (PROFESSORSHIP) است. ایشان موفق به دریافت درجه دانشمندی (scientist) در رشته فلسفه علم با رساله "روش شناسی علم و فلسفه" و انتخاب به عنوان دانشمند برجسته (Distinguished scientist) سال 2008 از طرف دانشگاه آبردین شدند. دارای 14 عنوان کتاب چاپ شده، 6 عنوان در نوبت چاپ، بیش از 45 پژوهش و مقاله علمی از کنفرانس ها و همایش های ملی و بین المللی و فراتر از 120 عنوان مقاله در نشریات کثیرالانتشار بوده و دارای 11 جایزه و لوح تقدیر و سپاس از جشنواره ها و مراکز علمی و آکادمی مختلف است. در حال حاضر ایشان عضو جامعه شناسان بدون مرز (Sociologists without borders (ss هستند.