استحاله جمهوری اسلامی و ارتباط آن با جنگ نرم!

0
240

رهبر قدرت پرست جمهوری بی خردان در ایران، در سخنانی که در جمع کارکنان صدا و سیمای جمهوری اسلامی بیان نمود؛ به مفهومی جدید مانند ” جنگ نرم ” اشاره کرد. وی در این رابطه به مدیران صدا و سیمای کشور که در این نشست حضور داشتند هشدار داد و گفت: ” دشمنان ایران، با جنگ نرم برنامه ریزی شده همه جانبه، جمهوری اسلامی را هدف قرار داده اند. حرکت عظیم رسانه ای، با کمک رسانه های ” نوپدید ” ، صدا و سیمای جمهوری اسلامی را، درگیر نبردی عجیب و عظیم و ناخواسته نموده و قرار داده است؛ که همان عرصه پیچیده و بسیار مهم جنگ نرم است. ” !

مدیران سازمان صدا و سیمای رژیم آخوندی، که به گفته برخی از هم میهنان درون مرزهای کشورمان، مدتی است که < تم > اصلی برنامه های رادیو و تلویزیون شان را، براساس هشدار دادن به مردم ایران، درجهت آگاه گشتن ایشان از ترفندهای دشمنان اسلام و مسلمانان قرار داده اند؛ امروز( دوشنبه بیستم مهر 1394 خورشیدی) به دیدار خامنه ای رفته اند؛ تا که دستمزد نوکری شان را از وی بگیرند. همانگونه که در خبرها آمده است؛ خامنه ای که از رویدادهای احتمالی پیش رو، و نیز تحولاتی که زائیده ” جنگ نرم ” علیه حکومت پلید ایشان در حال شکل گرفتن می باشد؛ به شدت وحشت نموده است. وی چنان سخن گفته، که گوئی برای ایمن نگاه داشتن جمهوری جنایت آفرین اسلامی، مصلحت بر آن خواهد بود، که چهره ظاهری و صورت آن را تغییر بدهند؛ اما فحوا و درونمایه آن، همچنان بر همین منوالی که اکنون هست باقی بماند!

به گزارش ” دیگربان ” خامنه ای در این نشست به مدیران صدا و سیما گفته است: ” در چارچوب اهداف جنگ نرم دشمن، باقی ماندن نام جمهوری اسلامی، و حتی حضور یک معمم در رأس آن مهم نیست. تغییر باورهای مردم، مهم ترین هدف جنگ نرم پیچیده دشمن، علیه جمهوری اسلامی است.” به گفته وی ” هدف از این جنگ نرم فکر شده و حساب شده، استحاله جمهوری اسلامی ایران، با تغییر باطن و سیرت، و حفظ ظاهر و صورت آن است. ” !

رهبر وحشت زده جمهوری اشغالگر آخوندی، در جمع مدیران رادیو و تلویزیون حکومتی در ایران، در ادامه سخنان خویش همچنین افزوده است: ” مردم ما نسبت به رژیم فاسد و مستبد گذشته باورهائی دارند؛ و در جنگ نرم تلاش بر این است؛ که این گذشته زشت و پلید و سیاه، به گذشته ای زیبا و درخشان تغییر یابد. آنها می خواهند، با تغییر باور به گذشته نتیجه بگیرند؛ که لزومی برای وقوع انقلاب اسلامی، برای از بین بردن آن گذشته وجود نداشته است. آنها می خواهند به جوانان ما القاء کنند؛ وضع کنونی کشور مایه شرمندگی است؛ و رسیدن به پیشرفت در آینده هم غیر ممکن است. ایجاد باورهای غیرواقعی در جوانان نسبت به جهان، به ویژه به آمریکا و اروپا، و ترسیم کشورهائی پیشرفته، راحت، امن و بدون مشکل از آنها را، یکی دیگر از اهداف جنگ نرم دشمن است. ” !

خامنه ای همچنین در پایان سخنان خودش اضافه کرده است: ” هدف اصلی و نهائی جنگ نرم طراحی شده، انحلال درونی و استحاله جمهوری اسلامی، از طریق تغییر باورها و سست کردن ایمان مردم، به ویژه جوانان است. ” !

به آسانی می توان از فحوای کلام رهبر رژیم آخوندی در ایران، پی برد که همگی شان به خوبی بر این حقیقت دست یافته اند؛ که تعداد مخالفان حکومت شان در کشور، و میزان نارضایتی های مردم ایران، از آنچه که درون میهن شان می گذرد؛ تا چه اندازه وسیع و گسترده است. رهبر جمهوری پلید اسلامی، از این باب چنین سخنانی را مطرح نموده، که هم به مخالفان رژیم شان در داخل ایران برساند؛ که هیچ حرکتی از دید چشم و گوش جاسوسان وی در مملکت، مخفی نمی ماند و او و سایرین به همه کارهائی که مردم می کنند آگاهی و اشراف کامل دارند. و هم به مخالفان خودشان که در خارج از ایران هستند بگوید؛ هر ترفندی که شما جهت سرنگون کردن حکومت اسلامی به کار ببرید؛ ما قادر به تشخیص آن هستیم. و به خوبی از اهداف شما با خبریم.

اما آنچه که خامنه ای خودکامه و دیگر مسؤلان سودجوی رژیم خونخوار اسلامی از آن بی خبرند؛ وفاداری دوستداران و طرفداران و هواداران حکومت پادشاهی، نسبت به شاهنشاهان ایرانساز پهلوی است؛ که از یک مملکت رو به فنا و در حال تجزیه شدن، و تسلط یافتن بیگانگان بر شمال تا جنوب، و شرق تا غرب ایران، سرزمینی مستقل، پیشرفته، دارا، آبرومند، صاحب اعتبار بین المللی به وجود آوردند. ولی همین آخوندهای رذل و نیرنگباز، با فریب دادن ملتی ساده انگار و ناسپاس، موجب شدند که آسایش و آرامش از این مملکت رخت بربندد و هزاران ذلت و محنت و نوکری ایادی اهریمن، جایگزین آنهمه افتخار و سربلندی گردد!

محترم مومنی

مقاله قبلیاعدام یک زندانی در زندان مرکزی بندر عباس
مقاله بعدیمحسن کاظمینی٬ فرمانده سپاه تهران: اسلاامگرایان داعش منتظر اقدامات تلافی‌جویانه سپاه باشند
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.