عمل ها و عکس العمل های غیر منطقی!! محترم مومنی روحی

0
201

عده ای در جهان فقط عمل می کنند؛ برخی دیگر نیز منفعل می مانند. تا موقعی که کاری از سوی یک فرد یا یک گروه به انجام برسد؛ سپس آنها در پی نشان دادن واکنش خویش به کنش های ایشان باشند. در این راستا هیچ تفاوتی میان افراد عادی جامعه، و بین شخصیت های مهم و معروف دنیا نیست. گاهی اوقات همین اشخاص، اندیشه و کردار و گفتارشان چنان بچه گانه و دور از سن و سال و پست و مقام و میزان تحصیلات و نفوذشان در اجتماع است؛ که حتی خودشان هم هیچ کنش ساده و معمولی در جریان زندگی خویش ندارند. چه رسد به آن که نسبت به تاثیرات وجودی دیگران در بین ساکنان این گیتی پهناور، و نسبت به رویدادهای عادی یا غیر معمول دیگران، کوچک ترین واکنشی به هیچیک از اموری که در پیرامون ایشان رخ می دهند ندارند؛ و چنان درگیر مسایل شخصی خودشان می باشند؛ که نمی دانند در طول و عرض و ارتفاع هستی، چه بازتاب هایی از سوی طبیعت و چه پژواک هایی از طرف مردم در جریان هستند؟!

از میان شخصیت های نامدار و فعال در جهان کنونی، واکنش های اشخاصی که در دامنه سیاست حضور دارند و فعال می باشند؛ بیش از سایر مردمان دنیا است. زیرا در هر ثانیه و دقیقه و ساعت و روز، در بعضی از ممالک گیتی یک جنجال جدید در قالب مسایل اجتماعی و اقتصادی و سیاسی و فرهنگی به وجود می آید. که صاحبان نفوذ در اجتماع، و به خصوص دست اندر کاران امور سیاسی، که رشته شان نسبت به تمامی موارد اجتماعی، هم حساسیت بیشتری دارد؛ و هم آنها را دچار حساسیت حاد نیز می نماید. اینها هستند که زودتر از دیگران نسبت به آن رخدادهای پیش آمده، از خویشتن واکنش نشان می دهند. چنانچه اعمال انجام شده توسط نزدیکان به آن رویداد، در نظرشان ارزش تجزیه و تحلیل داشته باشد؟ بی درنگ نسبت به آن عکس العمل نشان می دهند؛ و دیدگاه خودشان را در باره آن موضوع علنی هم می نمایند!

از سال ۲۰۱۵ میلادی، که سرانجام پس از نزدیک به سیزده سال مذاکره، بر سر فعالیت های هسته ای جمهوری آخوندی در ایران، که با گروه پنج به علاوه یک به پایان رسید. نتیجه آنهمه بده و بستان های دولتمردان شش قدرت بزرگ جهان، با گروه اعزامی مذاکره کننده از سوی حکومت ملاها، بالاخره قراردادی با عنوان برنامه جامع اقدام مشترک، که به اختصار « برجام » نام گرفت به تصویب طرفین رسید. اما از همان موقع تا کنون، این موضوع از شایع ترین مسایل مورد بررسی و گفتگوی صاحبنظران گشته است. از زمان روی کار آمدن دولت آقای ترامپ در آمریکا، این قضیه بیش از پیش در اخبار روزانه در جهان مورد بررسی واقع می شود. علت آن نیز حساسیت بسیار زیاد رئیس جمهوری کنونی ایالات متحده، نسبت به تمامی کنش های دولت پیشین به ریاست جمهوری باراک حسین اوباما و اعضای کابینه او است!

بر این اساس می توان نتیجه گرفت؛ که این مورد بیش از آن که مساله ای به نظر برسد که واقعا نیاز به رسیدگی دوباره داشته باشد. موردی است که نه خیلی زیاد ارزش گفتگو و تلف کردن وقت خودشان و جهانیان را دارد. ولی پرزیدنت ترامپ تا موقعی که نتواند اوباما و حزب حریف را شکست بدهد. دست از سر آنها بر نخواهد داشت. حتی اگر دهها قطعنامه جدید، برای تحریم نمودن جمهوری اسلامی، به ویژه در راستای برنامه های موشکی ایشان تنظیم نمایند و به آنها ابلاغ کنند!

یکی از مسایل غامضی که این موضوع را بیشتر غیر قابل حل شدن می کند؛ توافق چند کشور اروپایی با سران حکومت اسلامی در این باره است. آنها به خاطر منافع مشترکی که با رژیم آخوندی در ایران دارند؛ جهت حفظ نمودن موقعیت « برجام » ، هنوز هیچ واکنش رسمی نسبت به اهداف دونالد ترامپ در مورد این مساله از خویشتن نشان نداده اند. حتی فرانسوی ها که رئیس جمهور جوان کشورشان، که بسیار جاه طلب نیز هست؛ و به همین دلیل در صدد ایجاد روابط حسنه میان مملکت خویش با حکومت آمریکا هم می باشد. نیز به خاطر اهمیت در نظر گرفتن منافع شان در ایران کنونی، به خودش اجازه نداده است؛ که در این رابطه با آقای ترامپ موافقت داشته باشد؛ و با وی علیه برجام عکس العملی نشان بدهد!

از آنجایی که رئیس جمهور آمریکا، دیگر کاسه ی صبرش لبریز گشته، و بیش از این نمی تواند موضوع ابطال کردن توافق برجام را کش بدهد. کارشناسان این امر معتقدند؛ که ترامپ به زودی بردباری اش نسبت به این موضوع را خاتمه خواهد داد؛ و با یک حرکت ضربتی و یکباره، خود و دولت و کشورش را از توافق برجام بیرون خواهد کشید. معنای تحت اللفظی و عامیانه آن نیز این است؛ که بلافاصله بعد از خروج آمریکا از برجام، چه ممالک اروپایی موافق با برجام را خوش بیاید و چه نه؟ آمریکا به طور یکطرفه در این مورد تصمیم خواهد گرفت. با روحیه ای که در این یک سال و اندی که از ریاست جمهوری آقای ترامپ می گذرد از وی سراغ داریم. مشخص است که وی نه فقط از توافق هسته ای خارج می گردد. بلکه همه گونه روابط سیاسی و اقتصادی کشورش با مخالفان خویش در این رابطه را، دست کم به طور موقت قطع خواهد نمود!

خطر چنین عکس العملی نسبت به کردار و تصمیم ممالک اروپایی از سوی پرزیدنت ترامپ، فقط به حکومت فاسد اسلامی آسیب نخواهد رساند. بلکه به دوستان و همسایگان این رژیم بی هویت و ضد بشری نیز، لطمات فراوانی را وارد خواهد ساخت. بدیهی است در چنین شرایطی، آنها سکوت نخواهند نمود؛ و برای محافظت نمودن از منافع دوستی ایجاد شده با رژیم ملاها در ایران برای خودشان، هرچند که با یکدیگر دوستی چندانی هم نداشته باشند. در این ارتباط روابط غیر دوستانه خودشان را به کناری می گذارند. تا با کمک همدیگر دست و پای عوامل حکومتی آمریکا را از خاور میانه و مخصوصا از حکومت اسلامی کوتاه گردانند!

ولی اکنون و در این برهه زمانی، شخصیت سیاسی بسیار جوانی در عالم سیاست های بین المللی ظهور نموده، که از هنگام روی کار آمدن اش، مرتب در سفرهای سیاستمدارانه خویش به سراسر جهان می باشد. نزدیک به یک ماه می گذرد؛ که به آمریکا رفته و همچنان در حال مشاوره دادن و مشاوره گرفتن از سیاستگزاران آنجا است. محمد سلمان بن سلمان، ولیعهد کشور عربستان سعودی، اخیرا بعد از ایجاد تحولات بسیار مهم اجتماعی و روشنفکرانه در سرزمین له شده زیر نفوذ فرقه وهابیت خودشان، جهت عرض اندام نمودن سیاسی در دنیا، سفر مورد نظر را آغاز نموده، و خودش را در واقعه ای که قرار است از سوی پرزیدنت ترامپ رئیس جمهور آمریکا، و آقای نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل طراحی شده و صورت بگیرد قاطی این ماجرا نموده است!

مهم ترین بخش دخالت او در مورد توافق خود و کشورش، جهت حمله نظامی از طرف آمریکا و اسرائیل به جمهوری اسلامی، بیان کردن این سخن متهورانه بوده است که می گوید: « شما اقدام کنید؛ کل هزینه این جنگ را حکومت عربستان سعودی به شما می پردازد.»؛ و این بدان معناست، که حاکمیت سعودی ها با علم به آن که می دانند؛ چندین میلیارد دلار هزینه مادی این جریان می گردد؛ اما با این وجود برای پرداخت کردن این مبلغ هنگفت به برپا کنندگان یک جنگ خانمانسوز دیگر در منطقه هیچ ابائی ندارند. چه بسا که جهت پیشگیری نمودن از حمله هسته ای ملاها به کشورهای خود و دوستان شان، بیش از این مبالغ گزاف را هم با جان و دل بپردازند. زیرا با وقوع این حمله به سوی حکومت ملاها در ایران، ضمن خاموش نمودن شعله خطرناک و سوزاننده یک حریق ویرانگر نه فقط در خاور میانه، بلکه در سراسر جهان آرامشی دوباره برقرار بشود؛ و باری دیگر هیچ سخنی در باره جنگ و خونریزی در جای جای دنیا شنیده نشود!

اما این یک فانتزی خطرناک خواهد بود. زیرا که در رابطه با عملکردهای سران خبیث جمهوری ملاها در ایران، هیچ تضمینی وجود ندارد؛ که آخوندها با کمک چین کمونیست و روسیه تزاری در برابر آمریکا و اسرائیل مقاومت نمایند. و ثمره تلخ و خطر آفرین این حرکت نابخردانه، ضمن ایجاد سختی های مضاعف برای هم میهنان درونمرزی ما، ساکنان ممالک جنوب شرقی آسیا را نیز در بر بگیرد. از اینرو تمامی هم و غم سیاستمداران نامدار و غیر مشهور، حتی ساکنان دیگر سرزمین های جهان، به ویژه ملت بی پناه ایران، بایستی که برای جلوگیری از روی دادن چنین آتش افروزی خطرناکی در مملکت باستانی خود، از هیچ کوششی فرو گذاری نکنند!

شاید که در این رهگذر، جنگ طلبان اسلامی و سعودی و آمریکائی و اسرائیلی و چینی و روسی، حتی ترکیه و رجب طیب اردوغان، خود به خود از اقدام کردن به چنین عمل ها، و نشان دادن چنین عکس العمل های غیر منطقی دست بردارند؟!

محترم مومنی

مقاله قبلیمحمد بن سلمان: انقلاب در ایران رژیمی ایجاد کرد که براساس شرارت خالص پا گرفته‌ است
مقاله بعدیاستفاده از فناوری نجومی برای محافظت از گونه‌های درحال انقراض
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.