سرنگونی یا ماندگاری دولت اسلامی، چه نفع زیانی برای آخوندها دارد؟!

0
246

در حالی که اجلاس ائتلاف بین المللی علیه گروه موسوم به خلافت اسلامی، با حضور بیست و شش کشور جهان در پاریس تشکیل گردید؛ سران جمهوری اسلامی، با آنکه هیچ دعوتی از ایشان، جهت شرکت در این نشست به عمل نیامده بود؛ اما واکنش بسیار تندی نسبت آن انجام دادند. به گفته خامنه ای، به علت آلوده بودن دست آمریکا به شکل گیری این گروه، جمهوری اسلامی هیچ رعبتی برای شرکت در این اجلاس ندارد و در آن شرکت نخواهد کرد!
خامنه ای به عنوان بالاترین مقام تصمیم گیرنده در حکومت آخوندی، بیانات مقام های آمریکائی، که گفته اند ایران را در این نشست شرکت نخواهیم داد را دروغی آشکار قلمداد نموده است. روز دوشنبه 24 شهریور 1393، هنگامی که رهبر جمهوری اسلامی از بیمارستان مرخص می شد؛ در یک گفتگوی کوتاه با خبرنگار تلویزیون دولتی رژیم، در واکنش نسبت به سخنان وزیر امور خارجه ایالات متحده، مبنی بر حضور نداشتن ایران در اجلاس مقابله با پیکارجویان دولت اسلامی یا داعش گفت: ” در همان روزهای اولی که مسأله داعش در عراق پیش آمد؛ آمریکائی ها به وسیله سفیرشان در عراق، درخواست کردند که در مقابله با داعش همکاری کنیم؛ من اعتراض کردم. وزیر امور خارجه آمریکا هم از دکتر ظریف این را خواسته بود؛ که آقای ظریف هم آن را رد کرده است. ” !
جان کری وزیر امور خارجه آمریکا نیز مخالفت خودش را برای شرکت جمهوری اسلامی در اجلاس مورد نظر اعلام کرده و گفته است؛ نیروهای ایرانی در سوریه با شورشیان جنگیده اند؛ این دولت( رژیم آخوندی ) در برخی از نقاط دنیا حامی تروریست است. وی در واکنش به سخنان خامنه ای گفته نمی خواهد که در این مورد با ایران ” یکی به دو ” کند. به گزارش خبرگزاری رویترز وی صریحا اعلام کرده است؛ به نظر من این مطالب( سخنان خامنه ای ) سازنده نیست!
جان کری همچنین در ارتباط با موضوع پیشنهاد سفیر آمریکا در عراق به سفیر ایران در عراق، مبنی بر همکاری با واشنگتن در مبارزه اش با داعش گفته است: ” نمی دانم اینها از اتفاقاتی که افتاده یا نیفتاده چه نتیجه ای می گریند؛ ما با آنها هیچ همآهنگی و همکاری انجام نمی دهیم؛ تمام ” !
در این رابطه مقامات جمهوری اسلامی بدون کوچکترین تخطی از سخنان رهبرشان، واکنش های مشابهی نسبت به این موضوع از خودشان نشان داده اند. حسن فیروزآبادی رئیس ستاد مشترک نیروهای مسلح جمهوری اسلامی، اجلاس پاریس را، بستر سازی آمریکا و متحدانش، برای توطئه ای جدید در منطقه نامیده و گفته است: ” بهانه بمباران کردن شورشی ها در عراق، نمی تواند نقض حاکمیت دولت های سوریه و عراق باشد. “!
از آنجائی که با برکناری المالکی از نخست وزیری کشور عراق، ضربه نسبتا مهلکی بر پیکر حکومت اسلامی می باشد؛ آنها جهت پیشگیری نمودن از برکناری احتمالی بشار اسد، از ریاست جمهوری کشور سوریه، با علم به این که تا کنون، حدود دویست هزار نفر از مردم این کشور، در ماجرای شورش علیه حکومت اسد جان باخته اند؛ همچنان تلاش می کنند، که تا این پایگاه استراتژیک خودشان را، که سعی دارند آن را به هیچوجه از دست ندهند؛ تا بتوانند از آنجا یاری های مالی و تسلیحاتی خود را، به راحتی به دست فلسطینیان، بخصوص حماس برسانند؛ به هیچ دلیلی آن را از دست نخواهند داد. و برای حفظ چنین امتیازی، که در آینده دور یا نزدیک، نیاز فراوانی به آن خواهند داشت؛ دست پیش را گرفته اند تا عقب نمانند!
بر همین اساس، تا وقتی که خلافت خودخوانده دولت اسلامی در عراق و سوریه، در حال کشتار مردم بی گناه این دو کشور می باشد؛ سران حکومت آخوندی در ایران نیز، با استفاده کردن از این موقعیت، شرایط را برای حفظ کردن پایگاههای خودشان در این دو مملکت، به ویژه در سوریه، بسیار مغتنم می شمرند؛ و تحت هیچ امری آنها را از دست نخواهند داد. رساندن تجهیزات جنگی به گروه حماس، جهت مقابله شدید آنها با اسرائیل، و حملات شدید این کشور علیه فلسطینیان، مهمترین انگیزه سران حکومت اسلامی است؛ که به خاطر حفظ کردن آن، شرکت داشتن ایشان در اجلاس بین المللی برای مقابله با دولت اسلامی، نه تنها به نفع خودشان نیست؛ بلکه از آن نفع فراوانی هم نصیب شان می گردد. اگر چنین نباشد، پس قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس رژیم در عراق به چه کاری مشغول است؟!
محترم مومنی

مقاله قبلیحمله گارد حفاظت زندان به بند ۴ اوین و تخریب وسایل حمیدرضا مرادی
مقاله بعدیجولیان مور با آلزایمر به اسکار می‌اندیشد
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.