رژیم، درمانده تر از آن است که در مغز پوک مقامات جمهوری اسلامی بگنجد! محترم مومنی روحی

0
301

یکی از تمثیل های پر کاربرد زبان شیوای پارسی می گوید: « داخل مان خودمان را می سوزاند، بیرون مان دیگران را»!

مفهوم تقریبی این ضرب المثل می تواند؛ بیانگر وضعیت بسیار وخیم و رو به زوال ناپاک ترین، جانی ترین، ستمگرترین و سفاک ترین حاکمیت موجود در جهان باشد؛ که « چنته » شان تهی از تمامی چیزهائی است که دیگران تصور می کنند. اما همین پندار اشتباه دیگران، در ظاهر امر از ایشان حاکمیت غدر قدرت و مهمی را جلوه گر می سازد. که گوئی تمامی دست اندرکاران جمهوری آخوندی، همگی شان دانا و زیرک و فاضل و با تجربه کافی، جهت مملکت داری و مماشات سیاسی داخلی و بین المللی می باشند. در حالی که به هیچوجه چنین نیست؛ و همه اینها جز هیولاهائی دیو صفت و اهریمن تبار و جنایت محور، هیچ چیز دیگری نیستند!

آنچه که از خامنه ای و بقیه سردمداران حکومت ننگین آخوندی، کارگزارانی مثلا کاردان و نخبه(البته در تمامی آنچه که منفی و به زیان بشریت در دنیا می باشد) جلوه گر می نماید. دیدگاه های ناصحیح برخی از حاکمان سرزمین های دیگر در گیتی، و همکاران و همترازهای ایشان در دیگر مناطق جهان است؛ که با مطرح نمودن خبائث ذاتی و رفتاری سران جمهوری پلید اسلامی، مانند ساختن و ارسال سلاح های آتشین جنگی برای تروریست های سایر ممالک دنیا، از جمله حوثی ها در یمن و حزب الله در لبنان و …. است. که تصور نادرست مخالفان ایشان، که به آنها قدرتی مضاعف هم می دهد است. که حتی امر را بر خود حکومتی های جمهوری منفور ملاها نیز چنان مشتبه جلوه داده است. که در پندارهای غلط خودشان، خویشتن را نابغه های عالم سیاست نیز می دانند!

سرانجام یکی از میان همگی شان، و از درون « حصر خانگی » به فراست افتاد. تا که به رهبر خودکامه انقلاب شوم شان یادآوری کند؛ که هیچ جائی در دنیای واقعی سیاست و سایر رشته های بین المللی در گیتی را ندارند؛ و چنانچه هرچه زودتر افکار و کردار خودشان نسبت به دیگران، به ویژه به مردم ایران را تغییر ندهند. جز سرنگونی رژیم منفور و حاکمیت ننگین شان، هیچ ثمر دیگری نصیب این قوم فاسد و قدرت پرست و جاه طلب نخواهد گشت!

شیخ مهدی کروبی بعد از حدود ۹ سال سکوت، نامه ای خطاب به سید علی خامنه ای نوشته، و به گونه تلویحی در آن، به نقاط ضعف سران رژیم مخصوصا خود مقام عظما اشاره کرده است. کروبی ضمن اشاره به این موضوع، که دلیل نگارش این نامه برای خامنه ای، سخنان اخیر خود او می باشد؛ در نامه خود چنین نوشته است: « کسانی که دیروز همه امکانات کشور در اختیار آنها بود؛ و کسانی که امروز همه امکانات مدیریتی کشور را در اختیار دارند. باید پاسخگو باشند.» !

بدیهی است که هم دیروز و هم امروز(حدود سی سال)، همه اختیارات مدیریتی کشور، در دست شخص خامنه ای بوده است. از اینرو، نوک تیز پیکان نامه مهدی کروبی، بیش از بقیه مسؤلان رژیم، خود مقام رهبری را نشانه گرفته است؛ و وی را مسؤل اصلی روی دادن تمامی ناملایمات موجود معرفی می نماید. کروبی همچنین در بخش دیگری از نامه اش، مجلس خبرگان رهبری را، که وظیفه اصلی اعضای آن، نظارت بر عملکردهای رهبری است؛ و نیز نهاد شورای نگهبان رژیم را، محور اشاره خویش قرار می دهد و برای خامنه ای می نویسد: « خبرگانی که وظیفه آن عزل و نظارت بر شخص رهبر و نهادهای زیر نظر اوست را به بیت شما آوردند؛ و این رکن رکین قانون اساسی را، در عمل به زیر مجموعه دفتر شما تبدیل کردند. »!

مهدی کروبی با انتقاد از نظارت استصوابی خطاب به خامنه ای تاکید می کند: « رد صلاحیت فله ای، و محدود کردن دامنه حق انتخاب کردن و انتخاب شدن مردم، بخشی از سرنوشت تلخ مجلس شورای اسلامی است؛ که در اختیار شورای نگهبان و جریانی از سپاه قرار گرفته است. »!

مهدی کروبی در نامه مفصل خود به خامنه ای، عملکرد رهبر جمهوری اسلامی را، زمینه ساز حضور گسترده سپاه پاسداران و بسیج در فعالیت های اقتصادی کشور را، شخص رهبری جمهوری اسلامی دانسته و خطاب به خامنه ای چنین می نویسد: « بر خلاف نص صریح قانون اساسی، و نظر صریح امام، سپاه و بسیج در دوران رهبری شما وارد فعالیت های سیاسی و اقتصادی شدند. که نتیجه فاجعه آمیز آن، این روزها بر کسی پوشیده نیست. »!

کروبی دخالت های سیاسی، اجتماعی، امنیتی و اقتصادی سپاه در امور ایران را، روشی می نامد که موجب قرار داده شدن کشور در سراشیبی سقوط و انحطاط و بحران های داخلی و بین المللی بر شمرده است. کروبی با اشاره به تظاهرات اعتراضی اخیر مردم در شهرهای سراسر کشور، به خامنه ای گوشزد کرده است: « برای حفظ دین، و آبروی روحانیت شیعه، به دخالت های نهادی امنیتی و حکومتی در حوزه ها پایان داده، و ضمن صدور دستوری، آزادی بازداشت شدگان اعتراضات اخیر، به جای وارد نمودن اتهامات ارتباط با دشمن، و برخوردهای قهرآمیز و سخت گیرانه، سخنان آنان را با جان و دل گوش کنید.»!

مهدی کروبی در انتهای نامه اش به خامنه ای، برای رهبر انقلاب نوشته است: « مصرانه از شما می خواهم، زمینه اصلاحاتی را فراهم کنید؛ که تمامی ارکان کشور در مقابل مردم و نهادهای قانونی به طور عملی پاسخگو باشند. و در عمل، قانون حاکم باشد؛ نه حاکمیت فرد یا گروهی خاص، میان آنچه که در دوران مبارزه می خواستیم و به مردم وعده می دادیم؛ با آنچه در عمل اتفاق افتاده، اختلاف از زمین تا آسمان است. از این بابت همه ما در مقابل مردم مسؤل هستیم. و من خود را در مقابل شهدای سرافراز کشور، مردم بزرگ و صبور کشور و امام مسؤل می دانم. و متعهدم آنچه که خیر و صلاح کشور است؛ را با زبانی صریح بگویم. اگر چه که به مذاق برخی خوش نیاید. از جنابعالی هم می خواهم؛ با مطالعه دقیق، وضعیت سیاسی اقتصادی و بین المللی کشور را، و نیز بازخوانی سیاست های چند دهه گذشته، تا دیر نشده زمینه اصلاح ساختاری نظام را فراهم آورید. به نحوی که مردم، همآنانی که با خروش میلیونی شان در ۲۲ بهمن، ما را از کنج زندانها به قدرت رساندند؛ در عمل حاکم بر سرنوشت خویش گردند» !

البته بعید به نظر می رسد که خامنه ای پاسخی به نامه کروبی بدهند. اما بعید نخواهد بود، اگر که در یکی از روزهای پیش رو، شیخ مهدی کروبی هم، « سر سبزش را به خاطر زبان سرخ اش » بر باد بدهد. و همآنگونه که هاشمی رفسنجانی را برای همیشه خاموش گردانیدند؛ آخوند کروبی را هم، حتی درون حصر خانگی اش، و یا در بیمارستانی که گهگاه جهت کنترل بیماری قلبی به آنجا برده می شود. برای همیشه از صفحه روزگار محو و نابود نمایند!

محترم مومنی

مقاله قبلیترامپ: در مبارزه شجاعانه مردم علیه حکومت دیکتاتوری در ایران، آمریکا در کنار آنان ایستاده است
مقاله بعدینخستین مداد رنگی جهان در انگلیس کشف شد
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.