ده فرمان موسی را رها کنید، دوازده فرمان پمپئو مهم تر است!! محترم مومنی روحی

0
354

هنگامی که تعداد پیروان موسی در مصر زیادتر شدند؛ تعداد مکالمه های موسی کلیم الله پیامبر خدا با خالق اش، هم افزایش یافتند و هم طولانی تر نیز گردیدند. مثلا اگر پیشتر، موسی هر از چند گاهی به بالای قله کوه می رفت؛ تا با آفریدگار جهان هستی گفت و گو داشته باشد؛ و فرمان های خالق را به مخلوق او بر روی کره زمین برساند. از آن پس ناچار بود؛ که هفته ای چند بار برای مکالمه با خدا به بالای آن کوه برود(انگار که خدا فقط در بالای کوه مربوطه مستقر بوده، و جای دیگری امکان همصحبتی با او وجود نداشت!) ؛ وقتی که پس از مکالمه با خدا، به پائین کوه بر می گشته است؛ تا که پیام آفریدگار را به بندگان او برساند. قوم مشتاق وی بی صبرانه در انتظار بازگشت موسی می بودند. تا او با ابلاغ پیام پروردگار هستی به آنان، مسیرهای هموار جدیدی را، در پیش پای آنها بگستراند؛ و از جانب پروردگار یکتا، دستورات جدید و بیشتری برای بهبود یافتن زندگانی آن مؤمنان به آنان بدهد!
در یکی از بازگشت های موسی از کوه تور نزد پیروانش( تور در برخی از کتاب های آسمانی، نام کوهی بوده است؛ که به محل مکالمه موسی با خدا مطرح نموده اند.) ؛ بدون گفتگو با آنانی که در انتظار او بودند. یکسره به کنار دامنه کوه مورد نظر می رود. تا ده فرمانی را که خدا به وی گفته بود که به پیروان خویش ابلاغ نماید؛ را بر روی بدنه آن کوه بنویسد؛ و در مقابل دیده پیروان خویش قرار بدهد. با نگارش هر یک از فرمان های دهگانه، یکباره آن نوشته ها مانند ستاره ای درخشان روشن و تابناک می شده اند؛ و چشمان خدا پرستان را بر خودشان خیره می نمودند!

تا امسال هیچگاه پیش نیامده بود؛ که باری دیگر فرامینی به بندگان خدا برسد؛ و آنان را به راه راست هدایت کند. اما سرانجام در روز دوشنبه ۲۸ ماه جون ۲۰۱۸ میلادی، وزیر امور خارجه ایالات متحده آمریکا، راهبرد و استراتژی جدید کشور اش در برابر جمهوری اسلامی در ایران را شرح داد؛ و ضمن اعلام فشار بیشتر بر رژیم آخوندی در ایران، اعلام کرد که واشنگتن آماده مذاکره با تهران، در صورت تغییر رفتار رژیم ایران است!
مایک پمپئو برای مذاکره با حکومت ویرانگر آخوندی، جهت رسیدن به یک توافق جدید شرایطی را مطرح کرد؛ که در واقع فهرست خواسته های دوازده گانه ایالات متحده از جمهوری اسلامی، یا به عبارتی دیگر، حاوی جزئیات تغییر رفتار رژیم بیدادگر آخوندی در ایران بود. که در دوازده ماده بیان شده و به شرح زیر می باشد!

یک : ایران باید کلیه جزئیات ابعاد نظامی برنامه های پیشین هسته ای خود را، به آژانس بین المللی انرژی اتمی اعلام کند!

دو: ایران باید غنی سازی اورانیوم را متوقف کند؛ و هرگز به دنبال فرآوری تولید پلوتونیوم نرود. این شامل بستن رآکتور آب سنگین هم می شود!

سه: به بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی، ‌اجازه بازرسی بدون محدودیت از همه مراکز و تاسیسات را در سراسر کشور بدهد!

چهار: توسعه برنامه موشکی بالستیک ایران باید متوقف شود؛ و پرتاب سامانه های موشکی جدید با قابلیت حمل سلاح هسته ای، دیگر انجام نشود!

پنج: همه شهروندان آمریکا، و همچنین شهروندان کشورهای دوست و متحد ما، که به اتهامات ساختگی در ایران زندانی هستند باید آزاد شوند!

شش: ایران باید از حمایت گروه های تروریستی در منطقه خاورمیانه، از جمله حزب الله لبنان، حماس و گره فلسطینی جهاد اسلامی دست بردارد!

هفت: ایران باید حاکمیت دولت عراق را به رسمیت شناخته، و اجازه دهد شبه نظامیان شیعه آن کشور خلع سلاح و منحل شود؛ و دوباره آنها را بسیج نکند!

هشت: ایران باید از حمایت نظامی شبه نظامیان شیعه حوثی دست بردارد؛ و به سمت دست یافتن به یک راه حل سیاسی مسالمت آمیز در یمن گام بردارد!

نه: کلیه نیروهای نظامی تحت امر ایران در سراسر سوریه، باید از این کشور خارج شوند!

ده : ایران باید به حمایت از طالبان و دیگر نیروهای تروریستی در افغانستان و منطقه، و پناه دادن به رهبران ارشد القاعده پایان بدهد!

یازده: حمایت نیروهای قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، از تروریسم و متحدان شبه نظامی اش در سراسر جهان باید متوقف شود!

دوازده: ایران همچنین باید به رفتار تهدید آمیز در برابر همسایگانش، که بسیاری از آنها متحدان آمریکا هستند پایان دهد. از جمله تهدید اسرائیل به نابودی و پرتاب موشک به عربستان سعودی و امارات متحده عربی. این شامل تهدید کشتیرانی بین المللی، و عملیات خرابکارانه سایبری نیز می شود!

اعلام سیاست جدید آمریکا در قبال جمهوری اسلامی، که روز دوشنبه توسط مایک پمپئو وزیر خارجه این کشور به شرح مبسوط بالا، به راهبرد و استراتژی ایالات متحده علیه رژیم آخوندی در ایران پرداخته است. پیش از روشن نمودن وضعیت جاری حاکمیت اسلامی و کنش های آتی ایشان در قبال آمریکا، حکایت از این حقیقت دارد؛ که سیاست دولت کنونی ایالات متحده، به فاصله صد و هشتاد درجه ای، در مقابل ریاست جمهوری پیشین این کشور باراک حسین اوباما قرار گرفته، و تمامی این رجز خوانی ها را، در قالب گفتگوی سیاسی با حکومت ملاها در ایران، نسبت به حزب رقیب خویش در کشورشان مطرح می کنند؛ و بر آن هستند، که با بازی با برگ جمهوری بی خردان در ایران، برای حزب مخالف خویش در کشور شان شاخ و شانه بکشند!

در تمامی دوازده فرمان صادر شده از سوی دولت فعلی آمریکا، خطاب به حکومت اهریمنی آخوندی در ایران، سر فصل های متعددی مطرح گشته، که بود و نبود شان برای ملت ستمدیده ایران کم ترین تاثیر مثبت و اثر تعیین کننده ای را موجب نمی گردد. متمرکز کردن فشارهای فراوان سیاسی و اقتصادی از سوی آمریکا بر رژیم سفاک اسلامی، که فقط آرمان های متحدان و همپیمانان ایشان را متجلی و محقق می نماید. کم ترین سودی به نفع مردم ایران ندارد و نخواهد داشت!

همه روزه یا از سوی رژیم مخوف آخوندی، و یا در نهایت تاسف از طرف طبیعت ستمگر، با روی دادن آتشسوزی، زلزله، سیل، طوفان و امثال اینگونه بلایای آسمانی!! در کشورمان، ملت بی پناه ایران دچار بدترین شرایط اجتماعی و خصوصی در زندگی خودشان می باشند. بده – بستان های سیاسی میان آمریکا و جمهوری اشغالگر اسلامی، چه دردی از اینهمه مصیبت هائی که مردم رنجدیده ایران دارند را بهبود می بخشد؟!
این مردم میهن پرست، به ویژه جوانان دلاور ایرانزمین، جهت نجات دادن هم میهنان و کشورشان از اسارت نزد این قوم پلید، کم ترین نیازی به راهگشائی های غربی ها، و یا هر سرزمین دیگری در جهان ندارند. ما به وضوح می دانیم؛ که حاکمان هر مملکتی در دنیا، چنانچه یک « به » به مردم ایران هدیه بدهند. انتظار دارند که یک « ده = روستا» از آنها پس بگیرند. به گونه همان بلاهائی که در دوران حاکمیت استبدادی سلسله عیاش و بدون عرق ملی قجرها در ایران، هنگام بسته شدن قراردادهای منفور « گلستان » و « ترکمانچای » ، بر سر مردم ایران آمد. برای هفتاد و هفت پشت ما بس است!

هنوز آسیب اثرات شوم این دو معاهده سیاسی میان قجرها و روسیه تزاری، که در ازای آن بسیاری از استان های مهم سرزمین مان را از دست دادیم. در خاطره میهن پرستان زنده است و عذاب شان می دهد. که حاکمان شیطان صفت روسیه تزاری، هرگاه هوس تسخیر کردن بخش هائی از ایران به سرشان می زد. با ایجاد کردن بهانه های مبهم و بی پایه و اساس، حاکمان سلطنت استبدادی قاجار را تهدید به جنگ می کردند. آنها هم که هیچگونه توان مبارزه با آنها را نداشتند. به همین خاطر هر بار، با بخشیدن بخشی از ایران به آن شارلاتان ها، خودشان را از خطرات جنگ با آنان محافظت می کردند!

ایرانی های غیرتمند از این پس اجازه نخواهند داد؛ که یک وجب از خاک زرخیز کشور باستانی و آکنده از نعمت شان، توسط زیاده طلبان دنیا شغال خور بشود؛ و با تبانی حکومت های شرق و غرب در جهان، به ویژه چندیوزه بازی کردن های ولادیمیر پوتین و حکومت چین با ایالات متحده آمریکا، به کام این کشور گشایان گیتی در قرن بیست و یکم بیفتد. آفریدگار یکتا و اهورای یگانه را پاس و سپاس، که شهریار جوانبخت ایرانزمین، در کمال تندرستی و آزادیخواهی برای کشور و ملت خویش، آماده هرگونه فداکاری جهت رهائی این کهندیار هزاران ساله، از شر حاکمیت قوم پلید اسلامی هستند. ملت شریف ایران نیز، بر آنند که در التزام رکاب پادشاه برحق و رسمی و قانونی کشورشان، مملکت باستانی خویش را آزاد کنند. و این دجالان سودجو و دزد و جنایتکار را، از سرزمین اهورائی خویش اخراج نمایند. تا که بعد از این، بتوانند شکوه و عظمت چهل سال پیش را، به سامانه همیشه جاوید مرز پر گهر خویش باز گردانند!

محترم مومنی

مقاله قبلیهشدار آمریکا به متحدان خود درباره رابطه اقتصادی با جمهوری اسلامی
مقاله بعدیشرکت بوئینگ: هواپیمایی به جمهوری اسلامی تحویل نخواهیم داد
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.