تعمد خروج آمریکا از ” برجام ” چه دلیلی دارد؟!

0
213

در باره کنش های رهبران و رؤسای کشورهای مختلف در جهان، مخصوصا در ارتباط با مسائل سیاسی آنها، که بر سود و زیان ایشان و مملکت شان تأثیر گذار می باشند؛ حکم منطق این است، که شنوندگان سخنان آنان، و نیز بینندگان و خوانندگان دیدگاه های شان، هرگز زود به نتیجه نرسند؛ و بعد از مشورت کردن با خرد برخاسته از منطق عقلائی خودشان، به آن واکنش نشان بدهند؛ یا در باره اش اظهار نظر کنند!

از هنگام روی کار آمدن دونالد ترامپ بر مصدر ریاست جمهوری ایالات متحده، یکی از موضوعاتی که وی به طور مستمر به آن می پردازد؛ عدم مطلوب بودن توافق هسته ای با جمهوری اسلامی، و سرکشی و عدم پایبندی سران حکومت اسلامی به تعهدات خود در این باره است. هر چه که ترامپ در این باره بیشتر اصرار می ورزد؛ دولتمردان اروپائی(قدرت های بزرگ در اروپا، آلمان و انگلیس و فرانسه، که به اتفاق چین و روسیه، در کنار آمریکا در مذاکرات هسته ای جمهوری اسلامی شرکت  می نموند.)؛ زیادتر خودشان را از این قائله کنار می کشند. چرا که آنها چیزهائی را می دانند؛ که در تخیلات ما هم نمی گنجد!

” هربرت لاندن ” یکی از مفسران مسائل سیاسی در روزنامه کثیرالانتشار ” واشنگتن تایمز ” ، یادداشتی در این باره منتشر نموده، که به سبب اهمیت نکته های مطرح شده از طرف وی، بخش های مهم نگارش این تحلیلگر سیاسی را در اینجا خواهید دید!

از نظر هربرت لاندن: مسأله اصلی، تصدیق یا عدم تصدیق توافق هسته ای ایران نیست. بلکه موضوع، منافع امنیت ملی ایالات متحده آمریکا است. جمهوری اسلامی ایران(به قول نویسنده) که مروج تروریسم در سراسر دنیا است؛ و دست کم روح توافق هسته ای را نیز نقض کرده است. شریک چندان قابل اعتمادی برای آمریکا نیست!

آیت الله ها تمایلی به تغییر توافق هسته ای ندارند؛ توافقی که طی پنج تا ده سال آینده، آنها را در مسیر دسترسی به جنگ افزار هسته ای می گذارد. رهبران جمهوری اسلامی زیرکانه، بسیاری را در سازمان ملل متحد متقاعد کرده اند؛ که هدف شان از برنامه موشک های بالستیک، حمل کردن کلاهک هسته ای نیست. ادعائی که بر مبنای مقررات مبهم بازرسی ها قابل اثبات نیست!

از نظر هربرت لاندن، خروج آمریکا از توافق هسته ای، کوچک ترین تأثیری بر وضعیت شرایط فعلی نمی گذارد. یک توافق بد، که در راستای منافع ملی آمریکا نیست؛ فقط نمونه ای نامناسب، برای دیگر کشورهای یاغی خواهد بود. پرزیدنت دانالد ترامپ، باید این پیام صریح و محکم را بفرستد: ایالات متحده به یک توافق بد، که در جهت منافع ملی آمریکا نیست پایبند نخواهد ماند؛ و به طور کامل این توافق هسته ای را ترک خواهد کرد!

ظاهرا آقای هربرت لاندن، همه تلاش خودش را به کار گرفته، که با نوشتن این مطالب، ضمن حفظ کردن حیثیت باراک اوباما رئیس جمهور قبلی آمریکا، که توافق مربوطه زیر نظر نمایندگان اعزامی از سوی وی به نشست های موسوم به مذاکرات هسته ای منعقد شده است. آبروی پرزیدنت ترامپ رئیس جمهور کنونی ایالات متحده را نیز، که دو تا پایش را در یک کفش کرده، و با همه اذعان آقای آمانو مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی، مبنی بر عدم نقض توافق برجام توسط حکومت ملاها در ایران، نسبت به این وضعیت کاملا منفی می نگرد را هم حفظ نماید!

هدف نهائی ایالات متحده آمریکا، با هر رئیس جمهوری که اداره بشود؛ اثبات برتری و آقائی این کشور در سراسر جهان، به ویژه در ثروتمندترین بخش گیتی که منطقه خاورمیانه است می باشد. اما از آنجائی که اداره کردن دنیا، با وجود دو خدا و دو قدرت مساوی ناممکن است. و نیز به دلیل آنکه در شرایط کنونی، روسیه هم در منطقه از شرایط بهتری نسبت به بقیه برخوردار می باشد. اجازه حضور دائمی ینگه دنیا در خاورمیانه را، هیچگاه به آمریکائیان نخواهد داد. دولتمردان آمریکا، با علم به این موضوع، می بایست که از ” سدّ ” روسیه بگذرند؛ تا بتوانند به آرمان های امپریالیستی خودشان جامه عمل بپوشانند. در صدد استفاده مطلوب از ابزار برجام می باشند!

بر این اساس، نیاز مبرمی هم بر ایجاد پایگاه های متعدد در خاورمیانه، به ویژه در اطراف کشور روسیه را دارند. در گذشته توانسته اند، که با احداث پایگاه های نظامی خود، در تعدادی ازکشورهای منطقه، از جمله در ترکمنستان، پاکستان، ترکیه، هند، قطر و امارات متحده عربی، برای بلندپروازی های خودشان مکان های امنی را تدارک ببینند!

یکی از دلائلی که سرنوشت سپید و سرفراز کشور ما را، به این پیسی و تیرگی بدل نمود؛ عدم پذیرفتن چنین پیشنهادی از سوی دولتمردان وقت آمریکا، جهت ایجاد یک پایگاه نظامی در ایران، توسط پادشاه دوراندیش و مدبر ایرانزمین بود. با آنکه در یک مقطع زمانی، آمریکا با ایران و پاکستان و ترکیه معاهده همپیمانی امضاء کرده بودند. ولی احداث یک پایگاه نظامی به وسیله آمریکا در ایران، با همه روابط حسنه ای که میان دو کشور برقرار بود؛ به نفع ما و میهن مان نبود. از اینرو شاهنشاه آریامهر، کم ترین بهائی به درخواست حکومت آمریکا نداده بودند؛ و اجازه این کار به آنها داده نشد!

روضه خوان های یک تومنی قبل از انقلاب شوم اسلامی، که حالا همگی شان پول شان از پارو بالا می رود؛ نیز با پیروی از سیاست شاهنشاه آریامهر در این ارتباط، با آن که دست نشانده آمریکا نیز هستند؛ تاکنون به این موضوع تن نداده اند؛ که ایالات متحده در ایران نیز دارای پایگاه نظامی باشد!

تمامی جنگ سرد و زبانی شان هم، از همان آغاز شکل گیری انقلاب سیاه شان در ایران، بر سر همین مورد بود. چه بسا آن موقعی که وزارت امور خارجه آمریکا، با پرداخت کردن آنهمه دلار به خمینی(صد و پنجاه میلیارد دلار) ، جهت برنامه ریزی و ایجاد شورش برای براندازی حکومت شاهنشاهی پهلوی، عدم موافقت رژیم با چنین پیشنهادی از طرف آمریکا بوده است!

دوست بدون کوچک ترین چشمداشتی، در شرایط ضروری بی ریا به شما کمک می کند. اما دشمن، تا یک روستا و ده را از شما نگیرد؛ یک به، به شما نخواهد داد. چه شما راضی باشید و چه نه؟!

محترم مومنی

مقاله قبلیهمسر نازنین زاغری: دولت‌های جمهوری اسلامی و بریتانیا باید برای آزادی او کوشش کنند و به شکنجه‌اش پایان دهند
مقاله بعدیانتقاد مطهری از روحانی و آملی‌لاریجانی
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.