ایران مأمن تروریست ها!

0
248

مسؤلان کشورهای خوشنام جهان، به طور معمول همه تلاش خویش را، بر این متمرکز می کنند؛ که دولتمردان سایر ممالک دنیا، و ملت های این سرزمین ها، دیدگاه های خوب و مثبتی نسبت به آنها داشته باشند. اما شوربختانه، حضور سخیف ترین حاکمیت گیتی در ایران، و نتایج کردارهای غیر انسانی و توحش ذاتی مدیران آن، به همراه خصلت های زیاده طلبی و خودکامگی شان، ایشان را به راه هائی کشانده است؛ که جز بدنامی و زبونی برای خودشان، و تحقیر شدن یک ملت آبرومند، نتیجه دیگری برای ایران و ایرانی به بار نیآورده اند!

سردمداران هزار چهره رژیم منفور آخوندی، از همان نخستین روزهای به قدرت رسیدن در ایران، بزرگ ترین سودای شان دو چیز بوده است: دست یابی به ثروت های فراوان، و صدور انقلاب اسلامی نکبت اثرشان، به کشورهای دیگر در جهان، به ویژه به ممالک اسلامی در منطقه خاورمیانه، تا بتوانند در زمانی کوتاه، نفوذ افکار پلید شیعی گری شان را، در میان بخش شیعیان ملت های آن کشورها رسوخ بدهند؛ و فضیلت شیعه بر سنی را اگر شده در ظاهر تحقق ببخشند؛ و با تضعیف کردن حکومت های اهل تسنن در آن کشورها، ایشان را با انقلاب شیعیان تحت حکومت خویش مواجه نمایند. آنگاه با حمایت های همه جانبه خود از آن شیعیان فریب خورده، حاکمیت سنی های منطقه را منقرض سازند. سپس در درازمدت، با عنوانی که همیشه از آن دم می زدند(“خمینی رهبر مستضعفان جهان ” ، ” حاکمیت سادات علوی در کل دنیا ” )، خودشان را، به آرمان هزار و چهارصد ساله برسانند؛ و کینه شتری علویان علیه امویان و عباسیان را، در این مقطع زمانی، به پیروزی انتقام گیری نائل گردانند!

از اینرو، در آغاز کار جمهوری منفور خود، شروع کردند به دادن رشوه های زبانی به پادشاهان و امیران و رؤسای جمهور سرزمین های مورد نظرشان، و ایجاد نمودن روابط دوستانه با آنها، که بتوانند در سایه دوستی های ظاهری و دشمنی های باطنی نسب به آنان، به درون آن ممالک راه بیابند؛ و از طریق آمد و شدهای پی در پی به کشورهای آنان، و با گستردن روابط تجاری با آنها، و یارگیری های سیاسی از ایشان، سوء استفاده های مذهبی خویش را به منصه ظهور برسانند!

نتیجه این دغلکاری ها و تمایلات انقلاب گسترانه ملاهای حکومتی در ایران، همان شده است که اکنون در منظر مشاهده و قضاوت همگان در دنیا قرار دارد. مداخله های نفوذی شان در سرزمین هائی، که نسبت شهروندان شیعه آن ممالک به اهل تسنن شان بیشتر است. اسباب نفوذ آرمان نامبرده در بالا را، برای آخوندها نزدیک تر می نمود. چنانچه می توانستند؛ با ارباب خویش در این رابطه(ایالات متحده آمریکا) کنار بیایند؛ و دست از خودکامگی های هسته ای و موشک بازی های شان بردارند!

اما به آشکارا شاهدیم، که ارباب خیلی تیزتر و زرنگ تر از آنی است؛ که این نوکران بی خرد شان به آن باور داشته اند. آنچه که مسلم است، حاکمان هر سرزمینی در بدو امر، منافع خود و کشور و ملت شان را، بر سود دیگران حتی متحدان خویش ترجیح می دهند. البته که این یک ایده و امر اساسی برای هر حکومتی، که مایل به خدمت کردن به ملت خویش باشد است. ولی چون ما به عنوان ملت ایران آخوندزده، چنین تجربه ای از حاکمیت اشغالگر میهن مان را نداریم. نفع پرستی دولتمردان ممالک دیگر را، منفی و ناپسند تلقی می کنیم. از این گذشته، بدیهی است که حکام سایر کشورهای اسلامی، مخصوصا امیرنشین های اهل سنت حوزه خلیج پارس، که دارای ارباب مشترک با رژیم ملاها هستند؛ و رابطه دوستی و اتحادشان با آمریکا، بسیار بسیار بیشتر از آخوندها و دوستانه نیز هست. اگر خودشان هم متوجه نباشند، ارباب با مهربانی و احساس مسؤلیت نسبت به متحد خویش، آنها را در ارتباط با مقاصد شوم سرکردگان جمهوری آخوندی، در اشراف کامل قرار می دهند!

لزومی هم ندارد که این کار را، به وضوح و آشکار به انجام برسانند. خیلی راحت، عربستان و امارات و بحرین و مصر را، علیه حکومت قطر می شورانند. به کویتی ها هم مأموریت میانجی گری بین آنان را می دهند. تا خودشان به این بهانه، در میان کشورهای نامبرده رفت و آمد داشته باشند. که بتوانند پوزه ی دولتمردان ناشنوا و حرف گوش نکن کشوری، که به تعهدات بین المللی خویش پایبندی نداشته را، به خاک سودپرستی و خودکامگی هایش بمالند. ویژه آن که این قوم ددمنش و سودپرست، هر چه را که در آرمان خود نهفته است؛ فقط جنبه حکومتی برای ایشان را دارد؛ و نه برای ملت ایران!

روز سه شنبه 27 تیرماه 1396 خورشیدی، برخی از خبرگزاری ها اعلام کردند؛ که روزنامه ” السیاسه ” کویت، به نقل از منابع امنیتی این کشور نوشته است؛ که چهارده متهم وبسته به باند تروریستی ” العبدلی ” ، در روز صادر شدن حکم نهائی شان از سوی دادگاه رسیدیگی، از طریق مرزهای آبی کویت به ایران گریخته اند. دولت کویت هم در واکنش به فرار این متهمان به ایران، تعداد دیپلمات های جمهوری اسلامی در کشورشان را کاهش داده، و دفتر رایزنی فرهنگی سفارت جمهوری اسلامی در کویت را نیز بسته اند!

شبکه ” العالم ” وابسته به رژیم ملاها نیز گزارش کرده، که کویت این اقدام را به خاطر پرونده گروه ” العبدلی ” انجام داده است. روزنامه ” السیاسه ” همچنین مدعی شده است: ” این 14 شهروند متهم به دست داشتن در قضیه 18 ژوئن گذشته هستند. اما دادگاه تجدید نظر آنها را تبرئه کرده بود؛ و منتظر رأی دادگاه رسیدگی بوده اند. به محض این که فهمیدند؛ دادگاه رسیدگی آنها را به ده سال حبس محکوم کرده است. از طریق دریا به ایران فرار کرده اند!

چرا به ایران؟ حکومت جنایتکار اسلامی به آنان چه قول و نویدی را داده، که این تروریست ها به جای هر کشور دیگری، یکسره به سوی ایران گریخته اند؟ همانطوری که در بالا آمد؛ نظام پوسیده و در حال سرنگون شدن اسلامی، به دلیل ایده های شیعه گسترانه خویش، و رساندن مقام شان به امپراطوری حکومت شیعیان در دنیا، به هر کاری که بتوانند دست می زنند. اکنون کویت سر برآورده، به زودی بحرین نیز با علم به فعالیت های نفوذی آخوندها در میان شیعیان بحرینی، روابط دیپلماتیک خود با جمهوری اسلامی را، در حد کاهش دادن به حضور یک سفیر و دو سه تن کاردار نظامی و فرهنگی خواهد رساند. سپس امارات به دنبال بهانه ای دیگر چنین خواهد نمود. و در انتها نیز مصر به این مسیر کشانده می شود. که تا روابط سیاسی اش را حکومت ایران را محدود نماید. آنگاه خواهد بود، که سعودی ها با خیال راحت و با اطمینان از ادامه همپیمانی با سه کشور امارات و بحرین و مصر، دست اش جهت برقراری یک جنگ فرسایشی چند ساله با ایران باز می شود!

با وجود چنین دلائلی، جای پای حضور رکس تیلرسون وزیر امور خارجه دولت ترامپ، که این روزها بین این ممالک رفت و آمدهای متعدد را داشته آشکار خواهد نمود؛ که نقشه های آمریکا برای مضمحل کردن کلیت حاکمیت ولایتی – فقاهتی اسلامی، پله به پله پیش خواهند رفت. گام نخستین که ” تفرقه بینداز و حکومت کن ” انگلیسی هاست به ثمر رسیده است. اکنون هنگام متلاشی کردن رژیم ملاها در ایران فرا رسیده است؛ و آمریکائی ها برای نجات دادن کشورهای عربی و اسلامی متحد خویش در منطقه، از شر برنامه های کشورگشایانه آخوندها، غیر از مصر از بقیه این سرزمین های بسیار ثروتمند نفت خیز، قبل از به انجام رساندن هر عملیاتی علیه آخوندها، باج و رشوه مورد نظرشان را، از امارات و بحرین و عربستان خواهند ستاند!

فرض محتمل این است، که حاکمیت رژیم ملاها در ایران، با علم به موارد بالا، ضمن پرداخت نمودن باج های زیادتر از ایشان به آمریکا، بتواند حکومت و موقعیت خویش در ایران را حفظ نماید. در چنین حالتی، وظیفه ای به عظمت همه تاریخ ایرانزمین، روی شانه های ملت ایران خواهد نشست. که با توجه به ثروت فراوان منابع زیر زمینی در کشورمان، به ویژه میدان های وسیع گاز و نفت در ایران، آخوندها خواهند توانست، که تا به ابد با پرداخت کردن رشوه های سنگین به ینگه دنیا، به حاکمیت ددمنشانه و جنایتکارانه شان در ایران ادامه بدهند. ” علاج واقعه را قبل از وقوع آن ” بکنند!

پیش از آنکه بیگانگان برای سرکوب کردن این حکومت اهریمنی در ایران اقدام نمایند. ملت جان به کف ایران، یکدل و هم جهت به پا خیزند. تا خودشان مملکت اهورائی خویش را، از چنگ همگی ایشان رها سازند. و سایه شوم رژیم خونین جامه اسلامی را، از سر خود و میهن شان کوتاه سازند!

محترم مومنی

مقاله قبلیدولت کویت دیپلمات های جمهوری اسلامی را اخراج کرد
مقاله بعدیتیم کشتی فرنگی نوجوانان ایران قهرمان آسیا شد
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.