جنگ علی با معاویه و تمدید آن در محرم؛ قسمت اول!

0
427

برخی می پرسند، اختلاف اصلی میان عموزادگان قوم قریش در عربستان، و به ویژه جنگ میان علی و معاویه، به چه دلیلی رخ داد؛ چرا آغاز گردید و بر سر چه بود؟ دیگرانی نیز هستند، که در باب چگونگی به وقوع پیوستن جنگ هفتاد و دوتن یاران حسین پسر علی با یزید پسر معاویه را سوآل می کنند. دریغم می آید که این پاسخ ها را بدانم؛ و برای هم میهنانم توضیح ندهم. شاید تا دو سه قرن پس از ظهور دین اسلام، و دو سه قرن دیگر بعد از شروع شدن این جنگ های سریالی میان علی و معاویه، بین حسین و یزید، و ادامه یافتن آن نزد پیروان دو مذهب شیعه و اهل تسنن(سنی هائی که معتقد هستند؛ فقط باید به روش ها و سنت ها و آدابی که پیامبر اسلام انجام می داده عمل بکنند.) چنین جنگ و خصومتی، هم به صورت زبانی و هم به شکل عملی در طول همه این سالها وجود داشته، چه بسا تا زمانی که ماهیت ساختگی بودن همه ادیان به اصطلاح الهی روشن بشود نیز ادامه بیابد. چنانچه از نمایشات عزاداری های شیعیان در ماه محرم نیز دیده می شود؛ می توان پی برد، که این حرکات تا حدودی وحشیانه(خودزنی های دیوانه آسا مانند سینه زنی، زنجیرزنی و قمه زنی)، گونه ای از ادامه یافتن همان جنگ های سریالی است؛ که پیروان مذهب شیعه با این روش شدت انزجار خودشان از خلفای راشدین و پیروان آنها را به جهانیان نشان می دهند!

  کسانی هم بوده اند، که علت واقعی بروز جنگ های مورد بحث، و ادامه پیدا کردن این امور را می دانستند؛ اما از آن پس، و از چند صد سال پیش تا کنون، هیچکس اشاره دقیقی به آنها ننموده است. احتمال هم دارد، که بعضی از اهالی مطالعه و پژوهش های تاریخی و دینی هم چیزی در این باره بدانند؛ ولی به دلائل خاصی که خود می دانند؛ یا مصلحت ندانسته اند، و یا شهامت نداشته اند که به اصل ماجرا اشاره کنند. به همین خاطر هنوز کسی از این راز سر به مهر پرده بر نداشته است!

همانطوری که همه پیروان دین اسلام می دانند؛ هنگامی که جبرئیل، وحی(پیام های) خدا را به محمد الهام(ابلاغ) می کرده است. عده ای از یاران پیامبر، که اصطلاحا به آنان کاتیبین وحی می گفتند؛ آن پیام ها را که آیه های تشکیل دهنده قرآن کتاب آسمانی مسلمان ها است؛ و تک تک از سوی خدا به وسیله جبرئیل به محمد وحی می شده، به وسیله کاتبین وحی نوشته می شده اند. علی عموزاده پیامبر که بعد داماد وی گردید؛ نیز یکی از همان کاتبین وحی خدا به محمد بود. در میان نویسندگان و ثبت کنندگان آن پیام های آسمانی، فرد دیگری هم به نام ” ابی حزیمه” بود(حزیمه = به ضم ح و به فتح ز و سکون ی و کسر م و سکون ه = حوزیمه) ، وی از پیروان دین یهود بوده، ولی بلافاصله پس از آنکه محمد نبوت و پیامبری اش را علنی نمود؛ ابی حزیمه به او ایمان آورد و گروید؛ و از یاران خاص پیامبر دین اسلام گردید.

بعد از مرگ محمد، هنوز جنازه وی روی زمین بود؛ که ابوبکر پدر عایشه جوان ترین همسر پیامبر، عمر و عثمان که هر سه از پسرعموهای محمد بوده اند؛ و هر سه از بزرگان قوم قریش و از نخستین پذیرفتگان دین محمد هم بودند. پیش از هر چیز، حتی قبل از تصمیم گیری جهت خاکسپاری جنازه پیامبرشان، برای انتخاب جانشینی او، و پیشوائی پیروان دین اسلام جلسه ای تشکیل دادند. البته به علی که او هم یکی دیگر از این عموزاده ها بود؛ اجازه شرکت کردن در جلسه مربوطه را ندادند. حتی وی را ناگزیر به یک سکوت طولانی مدت بیست و پنج ساله نیز کردند(مقایسه بفرمائید اختلاف میان میرحسین موسوی پسرعموی سید علی خامنه ای رهبر فعلی حکومت اسلامی، و بازداشت خانگی او و سه همراه دیگرش را، با جریان حصر خانگی علی به مدت بیست و پنج سال) البته این مقایسه به آن معنا نیست، که عمر رژیم منفور اسلامی، دست کم تا 25 سال که از حصر خانگی موسوی و کروبی و رهنورد بگذرد ادامه می یابد. این فقط تمثیلی از ادامه یافتن های جنگ های فامیلی میان پیروان دین مبین! اسلام است !!

شیعیان بر این عقیده اند، که پیامبر اسلام، وقتی برای حفظ جانش که در معرض خطر ترور شدن قرار داشت؛ به پیشنهاد علی از مکه به مدینه مهاجرت کرده بود. پس از آنکه در مدینه هم مردمان بسیاری به او و دینی که آورده بود گرویدند. قصد سفر به مکه نمود، تا برای زیارت خانه خدا به آنجا برود. مشهور است که هنگام بازگشت از سفر مکه به مدینه، در مکانی در نزدیکی مدینه که نام آن ” غدیر خم ” بود؛ از ادامه راه ایستاده و در آن محل توقف کوتاهی داشته است. او در آنجا علی را بر روی دست بلند کرده، و حین اشاره نمودن به علی، به همراهان خویش گفته بود: ” بعد از من علی پیشوا و مولای شما خواهد بود. ” ابوبکر و همدستان وی هم با علم به این قضیه و ماجرای ” غدیر خم ” ، برای پیشگیری از هر رخداد بعدی که منجر به خلافت علی بر مسلمین گردد. پیش از به خاک سپردن جنازه محمد، دست به کار انتخاب کردن جانشین او و امام و پیشوای خودشان گشته اند. که سرانجام آن را عملی نمودند. آنها از میان خودشان، ابوبکر را که مسن ترین صحابه محمد، مشاور اصلی پیامبر و پدر زن او نیز بود؛ را به عنوان اولین خلیفه(جانشین پیامبر) مسلمین برگزیدند.)!

ناآگاهان(افراد عوام آن جامعه) و سودجویان ” آخوندهای آن زمان(تا همین زمان ) که این رویداد را، پایه و اساس اختلاف میان خودشان با پیروان اهل سنت می دانستند و می دانند. ” برای آنکه از آن رخ داده ها سود زیادی ببرند؛ و تا قیامت در باب آنچه که پیامبر سفارش نموده بود و اینها به آن عمل نکرده بودند(جانشینی علی )؛ بتوانند سوژه های غم انگیزی برای روضه خوانی های شان تدارک ببینند. معتقد هستند که علی 25 سال ناچار به سکوت کردن شد؛ ولی آنها(ابوبکر و عمر و عثمان)، به ترتیب به عنوان ” خلفای راشدین ” جانشینان پیامبرشان گردیدند؛ تا مردم را مطابق کارهائی که محمد انجام می داد ارشاد کنند. کدام راست می گویند، کوچک ترین اهمیتی ندارد. مهم این است که تا کنون، هیچیک از پیروان هر دو مذهب اصلی دین اسلام، و شعبه های مختلفی که بعدها فرقه های دیگر این دین را به وجود آوردند؛ هنوز در باب اولین جنگی که پس از مردن محمد، میان علی و معاویه درگرفت. کمترین اشاره ای را نداشتند!

 اما به پندار من به عنوان نگارنده این مطالب، بر پیروان هر دین و آئینی فرض مسلم است؛ که به تمام زیر و بم های آئینی که به آن گرایش یافته اند اشراف کامل داشته باشند. مگر آنکه مانند حقیر، اصولا هیچ آئین الهی را که اهریمنی محض است را قبول نداشته باشند!

در سی چهل سال پیش در کتاب ” تاریخ ادیان ” و نیز در کتاب ” تاریخ اسلام ” به دلیل اصلی به وقوع پیوستن جنگ های به وقوع پیوسته پی بردم. اکنون آن را برای شما نیز می نگارم؛ تا چنانچه هنوز بر این عقیده اصرار می ورزید؛ که قرآن تنها کتاب آسمانی است، که در آن دست برده نشده است. این حقیقت را دریابید که اشتباه می فرمائید. زیرا رندان در هزار و چهارصد سال پیش، چنان در تغییر دادن دو آیه از مهم ترین آیات قرآن دست زدند؛ که هنوز بیشتر مسلمانان از آن چیزی نمی دانند!

پایان قسمت اول

محترم مومنی

مقاله قبلیعلم‌الهدی: شهید ندادیم تا مملکت گل‌ و بلبل شود
مقاله بعدیانتشار نتیجه تحقیقات درباره تعرضات جنسی گسترده سال نو علیه زنان در کلن
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.